انقلاب اسلامی از درون کانونها، مساجد، حسینیهها و مراکز فرهنگی، ادبی و دانشگاهی برخاست و هستهها و نهادهای غیررسمی فرهنگی – دینی یا ایدئولوژیک در پیریزی آن نقش و تاثیری بسزا داشتند. از آنجاکه نهادهای فرهنگی ابزاری مؤثر در خلق معنی، هویت و منافع گروهیاند بعد از انقلاب اسلامی زمینه برای رشد فزاینده این نهادها، بیش از رشد نهادهای مدنی و سیاسی و حزبی فراهم شد. روند رشد فزاینده نهادهای فرهنگی – دینی با شخصیت حقوقی حاکمیتی، دولتی و عمومی در تداوم بقا و حیات خود با چالشی بزرگ مواجه شد، زیرا نسبت به کارآمدی آن در وضعیت فرهنگی کنونی ایران و جهان تردیدهایی جدی پدید آمده است.
هِنری مینتزبرگ (1999) در یک دسته بندی از ساختارهای سازمانی، به ساختارهای ایدئولوژیک (رسالتی) اشاره دارد که انطباق بیشتری با مفهوم سازمانهای فرهنگی در ایران دارد. طبق نظر مینتزبرگ، در سازمانهای ایدئولوژیک، از نظام نظارت و برنامهریزی کمتری استفاده میشود و میتوان نتیجه گرفت که سازمانهای ایدئولوژیک ساختار فنی اندکی دارند. آنها به عواملی چون تخصصگرایی در مشاغل، تفکیک بخشها و تقسیم موقعیتها توجهی ندارند و هماهنگی از طریق استاندارد هنجارها صورت میگیرد. سازمانهای ایدئولوژیک بر آدابورسوم و ارزشها استوارند.
معنای فرهنگ در نهادهای فرهنگی ایران با تعریف فرهنگ در بیشتر مطالعات سازمانهای فرهنگی سازگاری ندارد؛ زیرا بیشتر این تعاریف به جنبهٔ اوقات فراغت یا جنبههای مادی فرهنگ گرایش و بر آن تاکید دارند که با ماهیت و محتوای سازمانهای فرهنگی در ایران تفاوت دارد که هویتگرا و رسالت محورند.
مهمترین تفاوت نهادهای فرهنگی متعارف در جهان با نهادهای فرهنگی رایج در ایران این است که هدف نهادهای فرهنگی عرفی بهبود و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان است که به طور کلی در حوزۀ اوقات فراغت، سرگرمی و نشاط یا همبستگی اجتماعی و شهروند فرهنگی دستهبندی میشوند، اما نهادهای فرهنگی دولتی و حاکمیتی در ایران نهادهای رسالت محور و ایدئولوژیک هستند که هدفشان ترویج عقیدۀ خاص و انسان سازی در تراز مکتب اسلام و تشیع است.
فعالیت سازمان حسابرسی چیست ؟
در مؤسسات و شرکتهای دولتی و حتی خصوصی سالی یکبار حسابرسی مالی میشود و جزئیات ضرر و سود و انباشت سرمایه و سایر قوانین مالی توسط حسابرس رسمی تهیه و تنظیم و به هیئت مدیره یا مقام عالیتر ارائه میشود در این صورت مشخص میشود مدیر عامل و هیئت مدیره چقدر در تولید ثروت و درآمد موفق بودهاند یا به سوی ورشکستگی و ضرر حرکت کردهاند.
این امر هر مدیرعاملی را همیشه در آماده باش قرار میدهد تا در ایام حسابرسی بهترین گزارش مالی همراه با اسناد مربوطه را تهیه نماید و به حسابرس تحویل دهد تا بیشترین راندمان اقدام صحیح مالی همراه با اسناد مثبته را به دست آورد.
حسابرسی به عنوان یک حرفه، یک تخصص و یک رشته، عمر نسبتا کوتاهی دارد در جهان که به زحمت به بیش از یکصد سال میرسد، اما همزمان و همراه با تحولات شتابآمیز یکصد سال گذشته، حرفه حسابرسی نیز به سرعت خودرا با شرایط و اوضاع و احوال زمان تطبیق داده و به عنوان یک دانش تخصصی مطرح شده است.
قدمت حسابداری در ایران به اولین تمدنها بر میگردد. دادههای تاریخی بدست آمده از شهرهایی چون شوش و چغامیش (که در نزدیکی شوش بوده است)، مانند گلولهها و مهرههای شمارشی، حاکی از این است که ایران باستان خیلی زود وارد عرصه حسابداری شده است. همچنین گل نوشتههای حاوی پیامهای کوتاه و غالبا دارای محتوای هزینه و درآمدی درخور توجه است. این دادهها در پی حفاریهای تخت جمشید به دست آمده و مربوط به دوره هخامنشیان میباشند.
ساختار اقتصادی در سالهای 1342 به بعد تغییر کرده و نظام اقتصادی نوین گسترش یافت. این گسترش موجب شد، حسابداری به عنوان حرفهای که نیازهای اطلاعاتی مؤسات و شرکتهای جدید را برآورده میکرد، دیده شود.
چرا فعالیتهای فرهنگی و سازمانهای فرهنگی اجتماعی نیاز به تدوین ساختار حسابرسی فرهنگی دارند؟
این سؤال سالهاست برای بنده همیشه یک مهم جلوه میکند با توجه به اندک حضورم در برخی از مسئولیتهای اجرایی فرهنگی مهمترین شاخصهای فرهنگی مصوب با حضور یک فرد در راس آن مجموعه و با یک بخشنامه به بایگانی میرود و شاخصهای جدید بدون پشتوانه نیاز سنجی و علمی وارد مأموریت اقدامات فرهنگی میشود و حتی نتیجهگیری و ثمر آن نیز پیوست نمیشود. جالبتر آنکه پس از استعفا و یا عزل و یا ارتقای آن مدیر ارشد فرهنگی که عموما سابقه تحصیلی و اجرایی غیر فرهنگی دارند، هیچ نهادی ارزیابی اقدامات وی را ندارد و عموما دستگاههای نظارتی موضوعات مالی را بررسی و درنتیجه تخلف وی در این حوزه اعلام میشود. این یعنی حوزه مالی مهمتر از نتیجه اقدام برابر با اولویتهاست!
اگر ما در کشور بتوانیم مؤسسات حسابرسی فرهنگی نظیر جامعه حسابداران رسمی کشور و … با حضور متخصصان دانشگاهی و تجربی موفق تأسیس کنیم براحتی وضعیت مؤسسات فرهنگی و سازمانها در این حوزه توسط کارشناسان حسابرس فرهنگی بررسی و به اطلاع مردم و مراجع رسمی ناظر میرسد.
پس از بررسیها شاهد دو اتفاق خواهیم بود؛ یکی اصل ادامه فعالیت آن مؤسسه فرهنگی که کار آمد بوده یا خیر و یا انحراف از مأموریت آنها.
تولید ثروتهای فرهنگی و افزایش شاخصهای فرهنگی در جامعه حلقه مفقوده است که هر سازمانی به گردن یک سازمان دیگر میاندازد نتیجه آن هم میشود عقبنشینی از فرهنگ وتمدن ایرانی اسلامی عزیز کشورمان.
امیدوارم در آینده نزدیک مجلس و دولت سازمان نظام مهندسی حسابرسی فرهنگی را به صورت مردمنهاد تأسیس نمایند که هم کارشناسان مجرب موجود عضو این سازمان شوند و سازماندهی ایجاد شود و هم فعالیتهای صنفی و اقتصادی و تولید علم در این سازمان مردمنهاد بدون دخالت دولتها آغاز شود.
واقعیت این است که ناکارآمدی بخشهایی از عوامل اجرایی و نهادهایی از دولت، پاسخگو نبودن نهادهایی از نظام، فقدان نظارت کافی و پیگیری لازم از سوی مجلس بر کارآمدی بهتر نهادهای فرهنگی و نبود ارتباط کافی با بدنه و بخشهای مختلف مردم باعث ایجاد نارضایتیهایی در سطح جامعه شده است.
بهزاد تیمورپور، روزنامهنگار و پژوهشگر مدیریت فرهنگی و رسانه
انتهای پیام
منبع