در لابلای بمباران وحشتناک شبهات دشمن علیه اسلام و جمهوری اسلامی، یکی از سوالات اساسی این است: «آیا جمهوری اسلامی، مانند دیگر حکومتها، وظیفهاش خدمت به مردم است، یا خود امانتی است که باید به آن خدمت کرد»؟ آیا اصولا جز این دو گانه، گزینهی دیگری وجود دارد یا خیر؟
به یقین میتوان گفت بیش از نود درصد شبهات کسانی که راه بیتفاوتی یا عناد نسبت به نظام را در پیش میگیرند ناشی از عدم فهم ماهیت این نظام است.
به عقیدهی من جایگاه جمهوری اسلامی همانند جایگاه مادر است. اما برای پاسخ دقیقتر به سؤالاتی که گذشت و فهم عمیقتر ماهیت این نظام اسلامی، تعبیر زیبا و داهیانهی سردار دلها را به عاریت میگیرم: «جمهوری اسلامی حرم است».
شهید سلیمانی که نظام را حرم میخوانَد و برای اعتلایش جان میدهد، هم از مشکلاتش، اعم از تورم، اختلاس و… خبر دارد؛ هم از خدماتش آگاه است. با این حساب چرا جمهوری اسلامی را حرم میداند؟ نسبت حرم با فساد، وظیفهی خدمت و امانت بودنش چیست؟
حرم یعنی حریم. حریمی مقدس مربوط به چیزی که به آن قداست بخشیده است. مانند کربلا که تکتک سنگها و دیوارهایش حرم است اما قداستش از جای دیگر؛ یعنی امام حسین علیه السلام. از همین رو جمهوری اسلامی نیز حرم محسوب میشود؛ چراکه به تعبیر خود اهل بیت علیهمالسلام مردمانش از مسلمانان صدر اسلام والاترند. مردمانی که پرچم زمین ماندهی حسین بن علی را بلند کردند و حرکتی را دقیقا با همان اهداف و شعارها و با همان نقطهی مرکزی، یعنی ولایت آغاز نمودند! ولایتی که نه یک فرد بلکه شبکهی ارتباطی زیبا و مقدس، بین مردم، حکومت، ولیّ و قانون الهی است و برای تحقق همان شبکهای تلاش میکنند که حسین فاطمه، به خاطر خیانت کوفیان موفق به تحققش نشد.
تاکنون متوجه شدیم که عنوان حرم دادن به جمهوری اسلامی از جانب سردار، اول از همه ناشی از اشتراک شعارها و اهدافش با قیام عاشورا و ریلگذاری کلان و هستهی مرکزیاش، یعنی ولایت است.
اما این، تنها دلیل نیست. دلیل دوم را خود سردار میگوید: « برادرها! در افغانستان سرنوشتشان بستگی به جنگ ما دارد، در لبنان سرنوشتشان بستگی به ما دارد، در هر کجا که یک مسلمانی تکانی خورده، سرنوشتش بستگی به وضعیت ما دارد، ما پیروز شویم همهی آنها پیروز شدند، ما شکست بخوریم همهی آنها ریشهکن میشوند؛ همهشان.»
اگر این نظام زمین بخورد، اسلام تا قرنها زمین خواهد خورد و برعکس. لذا احمقترین مخالفان نظام، نه رضا پهلوی و لمپنهایی مثل سینا ولیالله، بلکه نمازشبخوانها، چادریها و آیتاللههای ضد این حرمند!
با این اوصاف، لازم است این حرم را بیشتر بشناسیم. یک حرم، پناه دین و دنیای زائرانش است؛ به گونهای که تربیت نسلی دارای ارزشهای انسانی مهمترین محصول آن خواهد بود. اگرچه رسیدگی به رفاه زائران یک رسالت قطعی حرم و خدامش است، اما در برابر رسالتهای دیگر، این کمترین رسالت است! حرم کارخانهی انسانسازی است.
اگر به صورت دقیقتر و از زاویهی نگاه ضریح بنگریم، اجزای اصلی این حرم، نه در و دیوار و نه دولتها و سرانش، بلکه سلول سلولهای این ضریح، خود مردمند. مردمی که دست به دست هم، شبکههای ضریحی را تشکیل دادهاند. شبکههایی که پروانهوار و پرقدرت، رسالت حراست از پرچمی مقدس را برعهده دارند. مردمی که حتی خودشان خبر ندارند در کنار یکدیگر، حکم شبکههای یک ضریح را دارند. نمیدانند، همچون داستان سیمرغ عطار، خودشان همان حرمند.
بله! جمهوری اسلامی جدای از خود مردم و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، جدای از «هویت مومنانهی مردم» نیست؛ مردمی که به نام الله و با تاسی از امام حسین علیهالسلام، پرچمی را برافراشتند و حرکت در مسیری دشوار را آغاز کردند. مسیری که از دل دنیای سیاه، با تمام فسادهایش، از خیانت و نفوذ گرفته تا فشار و تحریم میگذرد. پرچم حرمی را بلند کردهاند که دشمنی کثیفترین انسانهای روی زمین با آن، از سران انگلستان و آمریکا گرفته تا آل سعود و منافقین، بزرگترین افتخارش است.
جمهوری اسلامی حرم است و طبعا بنا کردن حرم در دل این دنیای دنی، عاری از خطا و فساد نخواهد بود. کما اینکه در حکومت مولا علی علیهالسلام، نیز خطا و فساد بود. اما به تعبیر رهبرمان: «اینها خطاهای مسؤلان و حتی قوانین است؛ جمهوری اسلامی فراتر از اینهاست و آن، هویت مومنانهی مردم است». حرمی که با تمام فراز و فرودها و فتح و زخمهایش، هنوز حرم است و میارزد که سلیمانیها، دستیغبها، مطهریها و باکریها که از جمله بهترین مخلوقات عرشند، به پای آن الله میان پرچم و رضایت ولی امرش، قطعه قطه شوند. درخشش گنبد حرم ماناست و فراتر از ضعف و خطای خادمانش ،نگاه عشاق سراسر جهان را تا ظهور صاحب اصلیاش به خود، معطوف خواهد کرد.
اینکه سردار دلها فریاد میزند عاقبت بخیری من و تو به نسبتمان با ولی فقیه، این پرچمدار حرم، وابستگی دارد دقیقا همینجاست. اینکه در این حرم تو کجا ایستادهای؟ بر در و دیوارش خط میکشی و با ذوق دنبال تحقیر و فریاد زدن کجی آجرهای فلان دیوارش هستی؟ همپیاله با دشمنان کافر به دنبال تخریب اصل حرم هستی؟ یا بی تفاوت و بیعار از کنارش میگذری؟ مادی و غرق دنیا، تنها به دنبال خدمات خدامش میگردی؟ یا تک و تنها، خادم آنی و یا بالاتر از تمامشان، وصل به دریای حرم، هرجا که هستی را حرم میدانی و غیرتمندانه بخشی از آنی؛ یکی از سلولهای زیبای ضریح مقدسش؟
جمهوری اسلامی حرم است؛ حرمی از دل خود مردم که از یک منظر، رسالتش هم خدمت به آنها است و هم امانتی در دستشان. اما اگر از منظری والاتر بنگریم، دوگانهای بین این حرم و مردم نیست که بحث از خدمت و امانت باشد. جمهوری اسلامی خود این مردمند؛ با تمام دلشکستگیها و شکوهها و زیباییهایشان.
محمدعلی صدر شیرازی