سَکینه دختر امام حسین علیه السلام


نام مبارکش آمنه و لقب ایشان سکینه است؛ هر چند نام های اَمینه و أمُیمَه نیز گفته شده است. حضرت سکینه ظاهراً در سال 47 ه‍. ق در مدینه، دیده به جهان گشود.
مادر او رُباب، دختر امرءالقیس از زنان بزرگ و با شخصیت بود.
حضرت سکینه از نظر جمال، کرامت، ادب و سخاوت جایگاه والایی داشت و به جهت آگاهی از شعر و ادب، خانه اش محل تجمّع ادیبان و شاعران بزرگ بود. حضرت سکینه سرانجام در روز پنجشنبه، پنجم ربیع الأول سال 117 ه‍ ق در گذشت.

مرقد حضرت سکینه[1] علیها السلام در قبرستان باب الصغیر، ابتدای در ورودی (اصلی) است و دارای گنبدی بزرگ به رنگ سبز است. قبر سکینه علیها السلام و عمّه اش (ام کلثوم، زینب صغری، دختر امام علی علیه السلام) هر دو داخل یک حجره کنار هم قرار دارد.[2]

الف) تولّد سکینه و آشنایی با ایشان

نام مبارکش آمنه و لقب ایشان سکینه است؛ هر چند نام های اَمینه و أمُیمَه نیز گفته شده است. حضرت سکینه ظاهراً در سال 47 ه‍. ق در مدینه، دیده به جهان گشود.

مادر او رُباب، دختر امرءالقیس از زنان بزرگ و با شخصیت بود. و سه دختر داشت:

اولی را به همسری امیرالمؤمنین علی علیه السلام، دومی را به همسری امام حسن علیه السلام و سومی را به همسری امام حسین علیه السلام درآورد.

حضرت سکینه از نظر جمال، کرامت، ادب و سخاوت جایگاه والایی داشت[3] و به جهت آگاهی از شعر و ادب، خانه اش محل تجمّع ادیبان و شاعران بزرگ بود.

شعرهایی نیز از ایشان در کتاب های تاریخی نقل شده است.[4]

ب) سکینه در کربلا

حضرت سکینه در کربلا حضور داشت و در آن زمان، از زنان رشید اهل بیت علیهم السلام به شمار می رفت. زمانی[5] که وی در عقد عبداللّه، فرزند بزرگ امام حسن مجتبی علیه السلام، بود. دست کم چهارده سال داشت ولی عبداللّه بن حسن، قبل از زفاف در کربلا به شهادت رسید و سکینه با «مصعب بن زبیر» و سپس با «عثمان بن عبداللّه بن حکیم حزام» ازدواج کرد.

ج) سخنان سکینه و امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام هنگام وداع آخر، کنار خیمه ها آمد و چند نفر از زنان بزرگ حرم را صدا زد و فرمود:

«یا زَینبُ یا اُمّ کلْثوُم و یا فاطمةُ ویا سُکینَةُ عَلَیکنَّ مِنّی السّلام»[6]؛ «ای زینب، ای ام کلثوم، ای فاطمه و ای سکینه بر شما باد سلام (خداحافظ)!»

سکینه بعد از وداع امام حسین علیه السلام با اهل بیت علیهم السلام با ناله به سوی پدر آمد و صدا زد:

«یا أَبَه اِسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟» پدر جان! آیا تسلیم مرگ شدی؟ امام علیه السلام فرمود: چگونه تسلیم نشود کسی که یار و یاوری ندارد! سپس سکینه را در آغوش گرفت و بوسید و اشک چشمانش را پاک کرد و فرمود: «سکینه جان! گریه مکن و با گریه های خویش دل مرا مسوزان که گریه های طولانی در پیش داری».[7]

روزی سکینه با دختر عثمان در مجلسی بود؛ دختر عثمان برای فخر فروشی گفت: «أَنَا بِنْتُ الشَّهیدِ»؛ یعنی من دختر شهید هستم. سکینه جوابش را نداد تا زمانی که صدای اذان برخاست. همین که مؤذن گفت: «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله»؛ سکینه گفت: این پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار شد و گفت: دیگر به شما فخر نخواهم فروخت.[8]

د) ورود حضرت سکینه به قتلگاه

هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد و در قتلگاه افتاد، ذوالجناح با صدای مخصوص به کنار خیمه ها آمد؛ سکینه دوان دوان از خیمه ها بیرون آمد و فریاد برآورد:

واقتیلاه! وا ابتاه! وا حسیناه! و دست هایش را بر روی ذوالجناح گشود و از او پرسید: بابایم را کجا انداختی؟ سپس دوان دوان به سمت قتلگاه رفت. خود را بر روی پیکر پاک پدر افکند و پدر بزرگوار خود را در برگرفت و صورتش را بر بدن مطهّر مالید، آن چنان ناله و شیون کرد که همۀ حاضران، و حتی دشمنان را متأثر کرد و آنها را به گریه انداخت.[9]

ه‍) سکینه پس از حوادث کربلا و ورود به شام

حضرت سکینه علیها السلام سال ها پس از شهادت پدر و حوادث کربلا زنده بود و یکی از ناقلان و راویان حوادث جان سوز کربلا و فداکاری های امام حسین علیه السلام بود. ایشان، در انقلاب حسینی و بیداری زنان نسبت به فجایع بنی امیه نقش مؤثری داشت و همچون عمّه اش زینب علیها السلام در نگهداری کودکان و تبلیغ اهداف حسینی، تلاش می کرد.

هنگام ورود اسیران اهل بیت علیهم السلام به شام، سهل بن اسعد (صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله) نزد سکینه آمد و ضمن معرّفی خود، از او خواست تا اجازه دهد به حضرت کمکی کند؛ سکینه فرمود: اگر می توانی، از حامل این سر مبارک بخواه تا آن سر را دورتر از ما حمل کند که مردم از دور، به نظارۀ آن سر مطهّر بپردازند و کمتر به حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله بنگرند.

سهل نیز با پرداخت چهل دینار از او خواست تا از اهل بیت علیهم السلام فاصله بگیرد.[10]

و) وفات حضرت سکینه

حضرت سکینه پس از هفتاد سال زندگی (و به نقلی 77 سال)، سرانجام در روز پنجشنبه، پنجم ربیع الأول سال 117 ه‍ ق در گذشت.

ز) زیارت نامۀ حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

اَلسَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ اَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ اَبِی طالِبٍ، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ الْحُسَینِ الشَّهِیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الرَّضِیةُ الْمَرْضِیةُ، اَلسَّلامُ عَلَیک أیتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکیةُ، اَلسَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا التَّقِیةُ النَّقِیةُ، فَیا لَیتَنا کنّا مَعَکمْ فَنَفوُزَ فَوْزاً عَظِیماً، اَلسَّلامُ عَلَیک وَ عَلی آبائِک الطّاهِرِینَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ.[11]

پی نوشت ها:

[1] سَکینه یا سُکینه، به نقل از منتخب التواریخ، ص 243.

[2] بعضی مدفن او را در مدینه (در بقیع) و یا در مصر دانسته اند. اما در بقیع قبری منسوب به او نیست. ریاحین الشریعة، ج 3، ص 281؛ ستارۀ درخشان، ص 346.

[3] منتخب التواریخ، ص 243.

[4] سیف بن عُمَیره نخعی کوفی، از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام کاظم علیهما السلام و از راویان برجسته و مشهور، اشعاری را دربارۀ حضرت سکینه و حضرت رقیه علیها السلام سروده است که جزء قدیمی ترین اسناد به شمار می رود و ما آن شعر را در بخش مربوط به حضرت رقیه علیها السلام آوردیم.

[5] در بعضی نقل ها آمده است که سکینه در کربلا 20 ساله بود و تاریخ ولادت او را سال 40 ه‍. ق دانسته اند.

[6] در قاموس عرب، برای خداحافظی، کلمۀ سلام به کار برده می شود.

[7] بحارالانوار، ج 45، ص 47.

[8] نگاهی نو به جریان عاشورا، صص 157-158.

[9] ریاحین الشریعه، ج 3، صص 273-274.

[10] ریاحین الشریعة، ج 3، ص 277.

[11] ادعیه و زیارات شام، ص 200، با جابه جایی سلام با جملۀ آخر.


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

تاثیر رهبری امام خمینی (ره) بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران

تاثیر رهبری امام خمینی (ره) بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران منبع