اکثر ما آدمها، همه برنامهریزی و تلاشمان، همه همها و غمهامان، برای رسیدن تا دروازه موفقیت است. کمتر کسی است که برای بعد از آن، هم برنامهای از جنس تلاش داشته باشد. چرا که خیلیها، ورود به دروازه موفقیت را پایان کار و آغاز خوشیها میدانند.
این تجربه را اکثرا در زمان کنکور داشتهایم. کمتر کسی بوده که حتی تصور میکرده که برای متوقف نشدن بعد از کنکور، هم باید به فکر بود! اما حقیقت این است که رسیدن به فتح و پیروزی، تازه اولِ اولِ راه است! تلاشها از آنجا رنگ و بوی متفاوتی میگیرند. چرا که آن موفقیت، هدف و مقصد نیست، بلکه درگاهی است که ما را به غایت موردنظر رهنمون میسازد.
برای مثال، هیچکس رتبه کنکور و دانشگاه را هدف نمیداند اما اینها را وسیلهای میبیند برای مقصودی که در ذهن دارد. تلاشها و درس خواندنهای بعد از کنکور، از آنجا که در مسیر مقصد اصلی است، متفاوت از قبل از آن است، هم از جهت نوع و میزان و هم از جهت تنوع.
این مطلب را میتوانیم در سوره نصر هم ببینیم… سوره نصر را که مرور میکنیم، میبینیم خداوند، بعد از تلاش بیش از 20 ساله پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) و پس از آنکه خبر از آمدن نصرت و فتحی میدهد که همراه با آن، مردم دسته دسته وارد دین میشوند، به پیامبر و بالتبع همه مؤمنان، دستوراتی میدهد. دستوراتی که قیام میطلبد؛ قیامی فاتحانه!
درواقع، تازه بعد از فتح و نصرت است که باید به فکر بود، باید دست تازهواردها را گرفت، ذهنیتهای اشتباهی که سالیانی بر وجودشان سایه افکنده، زدود و زیباییها را جایگزینش نمود. (تسبیح)
باید آلودگیهایی که عمری جامعه را به سمت پلیدیها برده از سر و روی شهر و نظامها پاک کرد. (استغفار)
از سویی دیگر، دنیایی حرف در واژههای نصر و فتح است؛ نصرت خدا زمانی حاصل میشود که خود مؤمنین به پاخاسته باشند و دین خدا را، و در حقیقت خودشان را، یاری کرده باشند. و فتح، که گشایش موانع تحقق توحید است، رقم بخورد.
اینک، ما، مؤمنین، در میانه دو فتحیم؛ فتح مکه که محقق گشته و وظیفه داریم تسبیح و استغفارکنیم و فتحی دیگر، که با ظهور صاحب عصر و زمانمان است، و وظیفه ما نصرتی است که منجر به ظهور گردد.
نسیم رویش