ترور، یکی از موضوعات مهم و پرمخاطب در تاریخ سینما بوده است که درباره آن فیلم های بسیار زیادی در سینمای جهان ساخته شده است. «ای مثل ایکار» ساخته هانری ورنوی، «جی.اف.کی» به کارگردانی الیور استون و «روز شغال» اثر فرد زینهمان سه فیلم مشهور جهانی در این زمینه هستند که ناخودآگاه در پسزمینهای سیاسی قرار میگیرند چرا که اغلب ترورها ایدئولوژیک هستند و بانیان آن از افراد گرفته تا تشکلهای بزرگ و حتی گاهی دولتی نظیر سازمان سیا یا موساد، با حذف افراد سعی در زدودن یک اندیشه متقابل دارند که سیاستهای منفعتطلبانه آنها را تهدید میکند.
ایران اسلامی بعد از پیروزی انقلاب بارها قربانی ترور شده است اما جالب اینجاست که رسانههای غربی و صهیونیستی، جمهوری اسلامی ایران را که همواره سدی در برابر نظام بردهداری آنها بوده است نظامی تروریست و قهرمانان آن را که خود جلوی تروریستها ایستاده و در این راه شهید شدهاند مدافع ترور نشان داده و در این راه از آثار سینمایی و سریالها استفاده زیادی برده است. متاسفانه این موضوع آنگونه که باید در سینمای کشورمان مورد توجه قرار نگرفته است و معدود آثاری داریم که در این راه موفق بودهاند و آنها نیز شوربختانه اکران جهانی نشدهاند تا به آگاهیبخشی مردم جهان در این زمینه کمک کنند.
خبرنگار ایکنا به مناسبت هشتم شهریور که مصادف با روز جهانی مبارزه با تروریسم است با حسین دارابی کارگردان فیلم سینمایی جنجالی «مصلحت» و «هناس» که برداشتی از زندگی شهید داریوش رضایینژاد؛ دانشمند هستهای کشورمان و قربانی ترور به دست رژیم صهیونیستی است گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا – ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها قربانی ترور بوده است و این موضوعی است که باید به گوش دنیا برسد. یکی از راهکارهایی که در این میان میتواند مظلومیت کشورمان را نشان دهد سینماست. شما در این زمینه دو فیلم «مصلحت» و «هناس» را کارگردانی کردهاید که هر دو به موضوع ترور اشاره داشتهاند. آیا ما بهواسطه هنر هفتم توانستهایم گوشهای از حقانیت خود را در مبحث تروریسم به عنوان قربانی نشان دهیم؟
ایران یکی از بزرگترین قربانیان ترور است اما این موضوع به اندازه برخی اتفاقات اجتماعی که بارها دربارهاش حرف زده شده، مورد نظر واقع نشده است. این کمکاری در حالی است که در سینمای جهان به ویژه هالیوود کارهای متعددی درباره ترور و هولوکاست ساخته میشود، بهنحویکه میتوان گفت تمام فیلمسازان بزرگ غرب حداقل یک فیلم در این رابطه جلوی دوربین بردهاند.
ترور در کشور ما تنها به دهه شصت خلاصه نمیشود بلکه هنوز هم ادامه دارد. در ترورهای صورت گرفته تنها مسئولان هدف قرار نمیگیرند بلکه خیلی از مواقع این مردم هستند که قربانی ترور میشوند. بهترین مثال در این رابطه حادثه تروریستی شاهچراغ است. در چنین شرایطی بهشخصه نمیتوانستم در این رابطه سکوت کنم زیرا خود را موظف میدانم کارهایم را به این سمت سوق دهم. مشکل که در این رابطه وجود دارد این است وقتی میخواهیم درباره ترور حرف بزنیم تنها به رویکرد آماری و عقلانی اکتفا میکنیم. یعنی از اتفاقاتی که رخداده گزارش میدهیم درصورتیکه میتوان ترورهایی که رخداده را در قالب کار دراماتیک و آثار سینمایی و تلویزیونی تصویر کرد. دلیلم برای الزام ساخت هنری در این رابطه تأثیرگذاریای است که هنر قادر است در این رابطه داشته باشد. وقتی جنایاتی که تروریستها در کشورمان انجام دادهاند به زبان هنری بیان میشود آن موضوع در قلب و روح مخاطب باقی میماند. این اتفاق نیز تنها با زبان سینما رخ نمیدهد بلکه دیگر هنرها هم قادرند در این رابطه قدمهای خوبی بردارند. برای مثال به کارهایی که آقای «روحالامین» در این رابطه انجام دادهاند، اشاره میکنم.
برای ورود به این حوزه فیلمساز باید اشراف کامل داشته باشد. این اتفاق نیاز با تحقیقات و مطالعات کافی رخ میدهد. برای مثال چندی پیش برنامهای با محوریت فلسطین برگزار شد که من نیز در آن حضور داشتم. در آنجا مسائلی مطرح شد که بهشخصه از آن بیاطلاع بودم درحالیکه هر یک از آن موضوعات قادر است الهامبخش یک کار سینمایی و تلویزیونی باشد.
ایکنا – در شرایطی که دشمنان انقلاب سعی میکنند با ساخت تولیدات نمایشی حقیقت را تحریف کنند انتظار میرود کمکاری ما در بحث ترور چه آسیبهایی را در پی داشته باشد؟
در غرب سرمایهگذاری زیادی صورت میگیرد تا کارهایی تولید شود که در آنها سیاستهایی غرب تبیین شده باشد اما در کشور ما نمیدانم چه تابویی وجود دارد که اجازه کار در این حوزه داده نمیشود! برای رهایی از این موانع پیشنهادم این است مدیران به سینماگران اعتماد کنند و اجازه دهند آنها فیلمهای خود را در این حوزه بسازند چون بههرحال سینما، جای تخیل نیز هست و نیاز است برای بالا رفتن جذابیت، درام شکل گیرد. بگذارید مثالی بیاورم. «پارک هون جونگ» فیلمی با محوریت رژیم صهیونیستی ساخت. در این کار میبینیم در بخشهایی از فلسطینیها نیز حمایت میشود اما در نهایت هدف اثر همان چیزی است که اسرائیل میخواهد. این درامپردازی کمک میکند تا کار برای مخاطب باورپذیر شده و با آن ارتباط برقرار کند. ما نیز باید بتوانیم با بالاترین کیفیت حقانیت انقلاب خودمان را به گوش جهانیان برسانیم.
ایکنا – در چند سال اخیر در سینما کارهایی خوبی با محوریت ترور ساخته شده است؛ آثاری که نگاهی جدید و غیر کلیشه به موضوع دارند اما در تولیدات تلویزیون هنوز هم شاهد نگاه یکسویه و سفارشی هستیم. در این رابطه توضیح دهید.
همانگونه که گفتید کارهای خوبی در این رابطه ساختهشده است. برای مثال فیلمهایی که آقای مهدویان در این رابطه ساختهاند آثار خوبی هستند. ما هرگاه به هنرمندان اجازه دادهایم کار کنند آثاری خوبی تولید شده است اما متأسفانه معمولاً همراهی لازم صورت نمیگیرد. برای مثال در فیلم «مصلحت» نشان دادیم در ابتدای انقلاب برخی انحرافها در قوه قضاییه وجود داشته است اما آن فیلم برای اکران چند سال با مشکلات مختلف روبهرو شد!
اینکه میگویم فضا برای کار کردن در موضوعات مربوط به ترور، بازتر شود منظورم نبود نظارت نباشد بلکه ما باید بالاخره در جایی اعتماد هم داشته باشیم. آیا به حوزه هنری، موسسه اوج یا هنرمندانی نظیر ابراهیم حاتمیکیا نباید اعتماد کرد؟ این نهادها و آدمها همه از معتمدین انقلاب هستند و اجازه نمیدهند که در آثارشان به انقلاب ضربه زده شود، پس تنها کمی اعتماد قادر است بسیار از موانع موجود را از بین برد.
ایکنا – با تشکر از شما برای شرکت در این مصاحبه اگر مطلبی باقی مانده بفرمایید.
در انتهای سخن باید تصریح کنم بهترین محل برای پرداختن موضوعات استراتژیک سینما و تلویزیون است. اگر ما بخواهیم چشمان خود را روی این حوزه ببندیم تنها یک کمکاری هنری انجام ندادهایم بلکه اجازه دادهایم کارهایی نظیر «آرگو» و… حقیقت را تحریف کرده و گوش جهانیان را با دروغ پر کنند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
منبع