در جلسه قبل گفتیم که چون برای آزادسازی فدک از دست یهودیان جنگی به وقوع نپیوست و آنها تسلیم لشکر اسلام شدند و مسلمین زحمتی به جان نخریده بودند به حکم آیه شریفه «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ ۚ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» جزء فیء و انفال است و ملکیت آن به شخص رسول اکرم(ص) به عنوان شخص رسید نه به عنوان رهبر حکومت.
در اینجا این پرسش مطرح میشود که این سرزمین تا چه زمانی در ملکیت پیامبر(ص) باقی بود و چرا و چگونه به حضرت زهرا(س) واگذار شد؟ جالب این است که شیعه و سنی متفقالقول هستند بعد از اینکه فدک در اختیار رسولالله(ص) قرار گرفت آیه شریفه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا» نازل شد؛ یعنی به ذیالقربی حقشان را بده. ذیالقربی، خویشان هستند که عنوانی کلی است؛ پیامبر(ص) از فرشته وحی پرسید که چه چیزی را به چه کسی بدهم و جبرئیل فرمود فدک را به فاطمه(س) بده.
بنابراین در مورد این آیه شریفه؛ وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا، از جانب پیامبر(ص) استفسار شده است و جبرئیل کاملا مصداق را بیان فرمودند تا فدک که ملک شخصی پیامبر(ص) است به حضرت فاطمه(س) بخشیده شود. در تفسیر ابی السعود جلد 5 صفحه 154 همین معنا بیان شده است که پیامبر(ص) از معنای آیه پرسید و جبرئیل گفت خدایت سلام میرساند و میفرماید فدک را به فاطمه(س) بده. این اجمال و تفصیل مطلب است و در تفسیر ابی السعود هم بر آن تاکید شده است.
تصریح تفاسیر اهل سنت بر مالکیت فاطمه(س) بر فدک
علاوه بر ابی السعود، فخررازی هم آورده است که فدک به دستور خدا به پیامبر(ص) به فاطمه(س) بخشیده شد؛ در تفسیر الکبیر جلد دوم صفحه 145 و زمخشری در تفسیر کشاف، جلد دوم صفحه 646، جلالالدین سیوطی شافعی در دُرّالمنثور، جلد چهار صفحه 177 ذیل آیه شریفه مورد بحث که در سوره اسراء است نقل کردهاند که فدک به امر خدا به فاطمه(س) بخشیده شد.
سیوطی از ابوسعید خدری (ابوسعید از یاران پیامبر(ص) و صحابه است) نقل کرده وقتی این آیه نازل شد رسول خدا فاطمه را فراخواند و فدک را به او داد. احمدبن المهدی حسن ادریسی در تفسیر خود به این مطلب اشاره دارد؛ پس فدک در دوره رسول خدا در اختیار فاطمه(س) قرار گرفت و حضرت صدیقه مالک فدک شد آن هم به عنوان هبه. ایشان هم در این زمین وکلا و کارگران زیادی را به کار گرفتند و افراد زیادی از آن ارتزاق میکردند و زمنیی رها شده نبود.
سؤل دیگر این است که اگر این زمین برای فاطمه(س) بود چرا آن را غصب کردند؟ عمده قضیه بحث سیاسی بود؛ متاسفانه خلافت از مجرای اصلی خود دور شد، پیامبر(ص) در روز غدیر، خطبه غدیر را خواندند و علی(ع) را به امامت امت منصوب فرمودند که سیوطی و دیگران آن را نقل کردهاند. در این خطبه فرمودند: من کنت مولاه فعلی مولاه …؛ بنابراین پیام امامت به همه مردم رسانده شد و امیرمؤمنان(ع) به عنوان امام منتخب و دین کامل شد: الیوم اکملت لکم دینکم… .
اسلام بدون ولایت، اسلام نیست
اسلام بدون ولایت، اسلام نیست و مورد رضایت خدا نیست زیرا ولایت روح اسلام، اصل اساسی اسلام و رمز ماندگاری آن است. ولایتی که پیامبر(ص) داشت به جانشین بر حق او که منصوب خدا بود منتقل شد و از امام علی(ع) هم سینه به سینه به امام عصر(عج) منتقل شده است و قوام و استقرار زمین به برکت آن وجود مقدس است. لولا الحجه لصاخت الارض و السماء؛ اگر حجت خدا نباشد زمین اهل خود را خواهد بلعید.
غزالی در رساله خودش نقل کرده است که در روز غدیر آمدند بیعت کردند و گفتند: بخ بخ لک یابن ابیطالب اصبحت مولای و مولای کل مؤمن. این مولا یعنی امام و رهبر و سرپرست؛ یعنی امامت بعد از رسول خدا برای توست ولی برخلاف این تبریک و عهد عمل کردند و به تصریح غزالی، علت شکستن این عهد و پیمان تبعیت از هوای نفس و کسب قدرت و حب ریاست بود. حب الدنیا راس کل خطیئه. غزالی این اعتراف مهم را دارد که شهوت ریاست و قدرتطلبی مانع شد که اینها بر عهدشان با پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) استوار بمانند لذا انحراف و گرفتاری برای مسلمین ایجاد شد.
چرا فدک را گرفتند؟ چون خلافت علی(ع) را گرفتند؛ حضرت علی(ع) امام و خلیفه بر حق خداوند است و امر و نهی باید در دست او باشد ولی خلافت را غصب کردند و چقدر فرق میان خلافت غاصبین با خلافت علی(ع) است و امت 25 سال از وجود ایشان محروم شدند. البته در مواردی در پاسخ به سؤالات مردم ماندند لذا چارهای نداشتند که به علی(ع) مراجعه کنند لذا خلیفه دوم 70 بار گفت «لولا علی لهلک عمر»؛ امام علی(ع) برای کمک به جریان اسلام و اصل اسلام و مسلمین، صحنه را رها نکردند ولی در مجموع از وجود ایشان استفاده نشد و ایشان از صحنه ظاهری اجتماعی سیاسی حذف شد.
جعل حدیث برای غصب فدک
اینها وقتی بنا را بر غصب خلافت گذاشتند طبیعتا باید پشتوانه سیاسی اقتصادی را هم از او بگیرند لذا فدک را غصب کردند تا پشتوانه اقتصادی غصب شود و برای آن حدیث هم جعل کردند. گفتند: نحن معاشر الانبیاء لا نورث ما ترکناه صدقه. ما پیامبران چیزی به ارث نمیگذاریم و اگر چیزی باقی بماند صدقه است. آیا شان پیامبر(ص) از مسلمین کمتر است؛ اصل این حدیث جعلی و فهم حدیث هم از جعل آن خرابتر است. به حدیثی تمسک کردند که هیچ کسی از جمله فاطمه(س) و علی(ع) نشنیده است؛ سلمان و مقداد و ابوذر و بزرگان صحابه نشنیدهاند و فقط یک نفر شنید و او کسی است که خلافت را غصب کرده بود. لب کلام این که هدفی در پشت قضیه هست و به خاطر آن فدک غصب شده است انگیزه سیاسی است تا علی(ع) از پشتوانه اقتصادی محروم بماند و اینجاست که فاطمه زهرا(س) وارد صحنه دادخواهی و مطالبه شده و خیلی هم قوی مطالبه کردند.
ایشان آن خطبه معروف به فدکیه را خواندند که عجیب است؛ اگر هیچ چیزی جز این خطبه از فاطمه(س) نداشتیم در عظمت ایشان کافی بود. این خطبه خداشناسی دارد؛ امامشناسی دارد؛ جامعهشناسی و دشمنشناسی و تحلیل حوادث روز و بیان فلسفه احکام و دادخواهی و کمکطلبی و فریاد و نهیب علیه انصار و فراخوانی آنها را به قیام دارد و محتوای آن خیلی عجیب است و علما باید بنشینند و در تکتک کلمات آن فکر کرده و از آن مطالب استخراج و استنباط کنند. راوی این خطبه هم حضرت زینب(س) است که در سن 5 سالگی بودند. زینبی که سخنانش سبب شد تا قاتل بردارش؛ یزید اعتراف کرد که شما خاندانی هستید که علم به آنها خورانده شده است.
انتهای پیام
منبع