به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست تخصصی «در محضر سیدمحمد صمصام» از شخصیتهای مدفون در تخت فولاد، به همت مجموعه فرهنگی، تاریخی و مذهبی تخت فولاد، شامگاه چهارشنبه، ۳۰ آبانماه در باغ طوبی برگزار شد.
در اين نشست، احمد مهرشاد، استاد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان و محمود فروزبخش، نویسنده و اصفهانپژوه شخصيت سيدمحمد صمصام را مورد بررسی و تحليل قرار دادند و پس از آن، محمد قدسی، محمدحسين صفاريان و مهریسادات معرکنژاد درباره اين شخصيت به حكايتخوانی پرداختند.
در ابتدا مهرشاد با اشاره به شايعبودن نام صمصام در میان مردم، درباره اين شخصيت و جايگاه او اظهار کرد: تعداد افرادی که میتوانند از تاریخ عبور کنند و وارد روایت مردم شوند، زیاد نیست. برای بسیاری از اقدامات شیخ بهایی مستند تاریخی وجود ندارد؛ ولی این مهم نیست، مهم آن است که مردم این اقدامات را به اعتبار شیخ بهایی قبول دارند و او، روایتگر دانش و خلاقیت بوده است.
وی افزود: از منظر جامعهشناسی نیز بیش از آنکه حمام شیخ بهایی واقعاً متعلق به این شخصیت باشد، ماندگاری او در ذهن و فرهنگ مردم و روایتسازی است که اهمیت دارد.
این پژوهشگر علوم اجتماعی تصریح کرد: در گذشته فرهنگ عامه همیشه در مقابل فرهنگ فاخر قرار داشت؛ هرچه مسیر مطالعات علوم اجتماعی پیشتر آمد، اینکه مردم چه چیزی را میپسندند، مهمتر شد و تحلیل اینکه چرا موضوعی برای مردم مهم شده است، بیشتر اولویت یافت.
وی ادامه داد: در سالهای اخیر جنبشی ایجاد شد که در بعضی از کشورها، مردم مجسمه افراد مهم اما غیرمردمی را خراب میکردند و تندیس شخصیتهای مردمی را جای آن مینشاندند. صمصام نماینده فرهنگ عامه اصفهان است و امثال او و ميرزاحسين کشیکچی مزارهای پررونقی دارند.
مهرشاد با اشاره به دوسويه شخصيت اصفهانیها بيان كرد: سویهای از این شخصیت، زیرکی، سادگی، حاضرجوابی و نقد است و در مقابل، اصولی، ساختارگرا، منظم و…، مانند برخی مدیران اصفهانی و خانوادههای قدیمی که به رعایت آداب با همه جزئیاتش معروفاند. به نظر میآید سویه اول مهمتر باشد و برای اصفهان که تحت فشار هنجاری قرار دارد، مفیدتر.
وی در تشریح شخصیت صمصام گفت: او رندی داشت، مشهورات را کنار میزد، مناسک را تهی میکرد، پادشاهان را برهنه میخواند و رودربایستیهای زیست انسان معاصر را کنار میزد.
این استاد جامعهشناسی در پايان تأکید كرد: روایت صمصام امروزه بسیار بهکار میآید؛ هم در اصلاح خلقوخو، هم در همراهسازی نسل جدید در اشاره به اولویتهای جابجاشده و هم در دوری از فشارهای هنجاری خودساخته. قدرت روایت صمصام بزرگ است، بهگونهای که وقتی طنازان و سلبریتیهای کنونی را میبینیم، متوجه میشویم که بسیار عقبتر از او در حال حرکتاند.
صمصام و تداعی رهایی
در ادامه فروزبخش با اشاره به پيچيدهبودن شخصيت صمصام در مقام تحليل توضيح داد: آنچه درباره صمصام راجع به طنز، مردمداری و حاضرجوابی او گفته میشود، همه صحيح است؛ اما در اولویت ثانوی قرار دارد و هسته اوليه شخصيت صمصام، رندی و رهايی است. صمصام در ابتدا شخصيتی است كه تداعی رهايی میكند و در مقام ثانوی، ابعاد ديگر شخصیت او متجلی میشود.
وی با توجه به معنای رهایی گفت: اين رهايی از بیتوجهی و دوری از منافع دنيوی آغاز میشود و در ساختارشكنی خود را نشان میدهد. صمصام بیمقدمه و بدون دعوت بالای منبر میرفت و سخنان غيرمتعارف میگفت. او با قاعده خودش سخنرانی میكرد، نه در چهارچوبی كه برايش قرار میدادند.
این نویسنده و اصفهانپژوه افزود: صمصام ساختارهای دنيای مدرن را به سخره میگرفت و با طنز، هم به بروكراسی و هم به ساختار قدرت در زمانه خودش طعنه میزد. صمصام آمده بود تا نفی كند و البته نبايد انتظار سخنان ايجابی از او داشته باشيم.
وی تصریح كرد: صمصام نظام سياسی وقت را اصلاً به رسميت نمیشناخت. او افق سياسی مشخصی نداشت؛ اما بهواسطه رهايی خود برای مردم افقگشایی میكرد و به اين معنا میتوان او را مقدمه ظهور انقلاب اسلامی دانست؛ اما بهطور معمول نمیتوان او را دارای طرحی سياسی معرفی کرد.
فروزبخش با اشاره به رندی شخصيت صمصام گفت: او رند بود و لوطیگری و درويشصفتی را توأمان داشت؛ يعنی هم درويشگونه از دنيا دوری میجست و هم درون متن دنيای روزمره مانند یک لوطی از ديگران دستگيری میكرد؛ اما رندبودن به تنهایی نقطه تمايز صمصام نيست، بلكه رهايي هسته سخت تشكيلدهنده شخصيت اوست.
وی در پايان با اشاره به شخصيت بهلولگونه صمصام گفت: صمصام جنس دردش مانند مردم زمانه نبود؛ اما درد آنها را داشت. او صاحب غمی عظيم بود؛ غمی بسيط که مانند غمهای مردم زمانه مركب نيست و عظيمتر از غمها و دردهای ديگران است.
انتهای پیام
منبع