تدبیرهای زنانه برای پوست‌اندازی فرهنگ پدرسالارانه

پارادایم غالب در جامعه‌شناسی خانواده در ایران مبتنی بر این ایده کلی است که خانواده کانون پدرسالاری است و زنان در خانه تحت سیطره مردانه هستند. در تایید این دیدگاه، حجم گسترده‌ای از مطالعات پژوهشی در سال‌های اخیر انجام شده است.

از دید بسیاری از ناظران، امروز اما زنان کمتر از گذشته، سلطه تک‌سویه مردان در خانواده را می‌پذیرند و با روش‌های فرهنگی به دنبال مقاومت در برابر این سلطه و بهره‌گیری از روش‌های نرم برای تعدیل مناسبات زن و مرد در خانواده‌اند.

«محمدحسین شریفی ساعی» و «تقی آزاد ارمکی» در پژوهشی با عنوان «قدرت و مقاومت زنان در خانواده ایرانی: روایت زنان از شیوه‌های مقاومت فرهنگی در خانواده»، به واکاوی این مساله پرداختند که زنان چگونه از فرهنگ به عنوان ابزاری برای مقاومت و تغییر توازن قدرت در خانواده بهره می‌گیرند؟

این پژوهش با تحلیل محتوایی گفته‌های ۳۶ زن متاهل در تهران، به این یافته رسیده که زنان از راهبردهایی مانند «مبارزه بر سر معنا»، «رمزگشایی‌های تقابلی»، «بازی دوگانه با کلیشه‌ها»، «نمایش تمکین» و «مقاومت از طریق سنت» به مقاومت فرهنگی در خانواده می‌پردازند تا از این طریق بتوانند قدرت مردانه در خانه را مهار و توازن قدرت را برقرار کنند:

۱- مبارزه بر سر معنا

یکی از کانون‌های اصلی کشمکش بین زن و مرد در خانواده مبارزه بر سر معنا است؛ مبارزه‌ای که در آن هر دو طرف تلاش می‌کنند معانی تأمین کننده منافع یا همان ارزش‌ها و باورهای خود را به صورت شعور متعارف و به شکل اموری طبیعی جلوه دهند که طرف مقابل باید به آن پایبند باشد.

بخشی از زنان نسل جوان در رویارویی با اعمال قدرت توسط فرهنگ جنسیتی مسلط، نه تنها مانند پیشینیان خود به راحتی تسلیم نمی‌شوند بلکه حتی به شیوه‌های متفاوتی مقاومت می‌کنند و می کوشند معانی و ارزش‌هایی را پدید آورند که در خدمت منافع و موقعیت تغییر یافته آنان باشد.

زنان اگر نتوانند فرهنگ جنسیتی را تغییر دهند، دست کم نحوه تفسیر خود از این فرهنگ و شیوه عمل به آن را تغییر می‌دهند

میدان خانواده گاه عرصه مبارزه جنسیتی برای دستیابی به مشروعیتی فرهنگی است؛ مشروعیتی که سبب گرفتن حق اعمال خشونت نمادین می‌شود. خشونت نمادین در خانه با ترویج فرهنگ جنسیتی سبب تحمیل نظام نمادها و معانی به زنان می شود؛ به گونه‌ای که این نظام معانی به صورت نظامی مشروع و طبیعی برای زنان جلوه گر شود. در این راستا مواردی چون تحمیل کار خانگی به زنان و طبیعی‌سازی تقسیم کار سنتی برای محدودسازی زنان به کار خانگی، مصداق خشونت نمادین جنسیتی در خانواده است. خشونت نمادین در خانه بازتاب یک نظم جنسیتی پدرسالار است که از دیرباز تاکنون وجود داشته است اما در این بین بخشی از زنان نسل جوان در یک فرایند پیشروی آرام در حال مقابله و تضعیف تدریجی آن هستند تا ایدئولوژی‌های نهفته در آن را افشا و سست کنند.

فرنوش ۳۴ ساله فوق لیسانس و شاغل می‌گوید: قدیم‌ها زن‌ها همه خونه‌دار بودن، ولی الان خیلی از زن‌ها بیرون از خونه کار می‌کنند (تغییرات اجتماعی در حوزه زنان و در گذر زمان). اما خیلی از مردها هنوز همون انتظارات زن سنتی رو از زن نسل ما دارند. شوهرم اول فکر می‌کرد که زنش باید مثل مادرش صبح و شب براش آشپزی کنه و خونه رو تمیز کنه و هیچ انتظاری هم نداشته باشه (خشونت نمادین بازتولید نقش‌های جنسیتی طبیعی‌انگاری از کار خانگی زنان). در این موارد با هم خیلی بحث و گفت‌وگو داشتیم تا تونستم بهش بقبولانم که خونه‌داری یک وظیفه مشترکه (مبارزه بر سر معنا؛ تلاش برای تغییر معنای کار خانگی). الان شوهرم نگاهش نسبت به قبل عوض شده و در کارهای خونه خیلی کمک می‌کنه. اون به تدریج ارزش‌هاش عوض شده (موفقیت در تغییر ارزش‌های جنسیتی همسر، کاهش خشونت نمادین در خانه).

۲- رمزگشایی‌های تقابلی

در مواردی، مقاومت فرهنگی زنان در مقابل چیرگی فرهنگ جنسیتی نه از طریق رویارویی مستقیم با این فرهنگ، بلکه با تأویل‌های جدید، خوانش‌های تازه و تولید معانی جایگزین از همین فرهنگ امکان پذیر می‌شود. رمزگشایی تقابلی بر این مضمون دلالت دارد.

زنان اگر نتوانند فرهنگ جنسیتی را تغییر دهند دست کم نحوه تفسیر خود از این فرهنگ و شیوه عمل به آن را تغییر می‌دهند. مقاومت زنانه همراه با خلق معانی جدید همچون سدی عمل می‌کند که در برابر جریان اصلی فرهنگ جنسیتی قرار می‌گیرد و آن را به عقب می‌راند.

زنان لزوما و همواره پذیرای گفتمان مردانه نیستند و بسیاری از رمزگذاری‌های مردانه در فضاهای گوناگون با مقاومت نشانه‌شناختی و رمزگشایی‌های تقابلی زنان رو به رو می‌شود. در این شیوه مقاومت آنان با تولید معانی زنانه از نشانه‌های مردانه، به نوعی این نشانه‌ها را تصاحب کرده و به سود خود تغییر می‌دهند.

فیروزه ۳۲ ساله لیسانس و خانه‌دار می گوید: شوهرم موافق دانشگاه رفتن من نبود (پیامد فرهنگ جنسیت‌محور محروم‌سازی زنان از فرصت‌های برابر آموزشی). بزرگترین چالشم این بود که شوهرم رو راضی کنم (چالش مقاومت). خیلی روی ذهنش کار کردم و بهش گفتم اگه زنت دانشگاه بره اتفاقاً برای زندگیت بهتره چون زنی که دانشگاه رفته بچه‌های بهتری می‌تونه تربیت کنه (رمزگشایی زنانه از پیامدهای تحصیل زن- خلق معانی جدید؛ تحصیل زن، فرصتی برای ارتقای زندگی مرد). آنقدر گفتم تا آروم آروم نظرش عوض شد تا جایی که حمایتم کرد دانشگاه بروم (غلبه رمزگشایی تقابلی زنانه بر رمزگذاری های فرهنگی مردانه).

مقاومت‌های فرهنگی زنان در خانواده معمولا به شکل مستقیم نیست، بلکه اغلب غیرمستقیم، پنهان و ناملموس است، به همین دلیل به سختی می‌تواند با سرکوب مستقیم شوهر همراه شود

این موارد گویای این است که زنان تنها کنشگرانی منفعل در رویارویی با پیام‌های فرهنگی نیستند و هنگام رویارویی با عناصر فرهنگ جنسیتی، از پیشینه اجتماعی نگرش‌های فرهنگی و باورهای خود به عنوان منابع تحلیل موقعیت بهره می‌گیرند؛ در نتیجه همیشه این احتمال وجود دارد که معانی فرهنگی مسلط از نگاه آنها پذیرفته یا انکار و طرد شود. با این حال امروزه با افزایش آگاهی زنان، رمزگذاری‌های فرهنگ جنسیتی الزاماً با رمزگشایی‌های همخوان با آن روبه‌رو نمی‌شوند و در مقابل ارزش‌های مسلط فرهنگ جنسیتی، مقاومتی دست کم از سوی بخشی از زنان وجود دارد.

۳- نمایش تمکین

مقاومت‌های فرهنگی زنان در خانواده معمولا به شکل مستقیم نیست، بلکه اغلب غیرمستقیم، پنهان و ناملموس است. به همین دلیل به سختی می‌تواند با سرکوب مستقیم شوهر همراه شود. در موارد متعدد مقاومت زنانه در خانه چنان نرم و پنهان است که مردان از حتی از آن آگاه هم نمی‌شوند، چه رسد به اینکه بخواهند با آن به مقابله برخیزند. در این راستا یکی دیگر از شیوه‌های مقاومت زنان در میدان فرهنگی خانواده، نمایش تمکین در ظاهر و مقاومت پنهانی در عمل است. زنان گاهی نمایش تمکین می‌کنند؛ یعنی امری را به ظاهر می‌پذیرند و اطاعت هم می‌کنند تا حساسیت شوهر را خنثی کنند، اما در عمل کار دیگری می‌کنند.

راهبردهای مقاومت در زندگی روزمره زنان عمدتا از جنس راهبردهای افراطی و تندروانه نیستند. چنین راهبردهایی معطوف به تعاملات نابرابر قدرت در ساختار خانواده است. اگر چه شیوه رویارویی زنان در مقابل قواعد فرهنگ جنسیتی در خانواده یا حتی جامعه تنها اطاعت محض نیست، اما خلاقیت و ابتکارهایی در زندگی روزمره زنان وجود دارد که آنان از این طریق از پذیرش و انجام دقیق قوانین و اعمال رویه‌های گفتمان جنسیتی حاکم طفره می‌روند و به شیوه‌های ابتکاری این قواعد را زیر پا می‌گذارند.

حمیرا ۳۷ ساله، دیپلم و خانه‌دار در این باره می‌گوید: من خیلی وقت‌ها یک چیزی رو دوست ندارم انجام بدم ولی همسرم دوست داره. برای اینکه ناراحتی پیش نیاد و فکر کنه من باهاش هم نظرم، بهش میگم باشه چشم (نمایش تمکین) ولی انجام نمی‌دم. (مقاومت همراه با متابعت) بعدها بهش میگم که یادم رفت یا حواسم نبود... این طوری سعی می‌کنم کاری کنم که نفهمه من از عمد خواسته‌اش رو انجام ندادم. (مقاومت نرم و پنهان)

۴- بازی دوگانه با کلیشه‌ها

کلیشه‌های جنسیتی می‌تواند اعتماد به نفس زنان را کاهش داده و بر عملکرد آنها تاثیرگذار باشد. زنان برای مقاومت در مقابل قدرتی که از سوی کلیشه‌های جنسیتی بر آنها وارد می‌شود، وارد یک بازی دوگانه می‌شوند.

شیوه نخست آنها، مقاومت در مقابل کلیشه‌ها است. زنان در چند دهه اخیر همواره با کلیشه‌های جنسیتی مقابل خود جنگیده‌اند؛ کلیشه‌هایی که تمام عرصه‌های زندگی آنها را در نوردیده است. هر چند برخی از این کلیشه‌ها در طول زمان از بین نرفته‌اند، ولی به تدریج سست شده‌اند. برخی دیگر هم به قوت خود باقی هستند و سبب ایجاد محدودیت‌هایی برای زنان هستند.

برخی زنان اما با روش‌های فرهنگی و عملی در مقابل این کلیشه‌ها مقاومت می‌کنند. در این بین، رویارویی نرم و سست کردن کلیشه‌های مزاحمی چون «ظرف شستن یا پختن غذا کار مردها نیست»، «بچه داری وظیفه مرد نیست»، «جارو کشیدن کاری زنانه است» و مواردی از این دست در خانه، یکی از راهبردهای مقاومت زنانه برای افزایش دامنه آزادی و فرصت توسعه فردی برای آنان است.

در کنار راهبرد مقاومت در مقابل کلیشه‌های جنسیتی، شیوه دیگر مقاومت در خانه، نه مقاومت در مقابل کلیشه‌ها، بلکه اتفاقاً فرو رفتن در کلیشه‌ها است؛ به این معنا که زنان با هر کلیشه‌ای مبارزه نمی‌کنند، بلکه با کلیشه‌هایی مبارزه می‌کنند که به نظرشان کلیشه بد هستند و آزادی و قدرت آنها را محدود کرده‌اند. اما برخی کلیشه‌های جنسیتی که زنان را ضعیف قلمداد می‌کنند در برخی موارد آشکارا به کارشان می آیند! بنابراین نه تنها با این کلیشه‌ها برخورد نمی‌کنند، بلکه اتفاقاً در آن فرو می‌روند. برای مثال کار نکردن زن در بیرون از خانه کلیشه‌ای بود که پس از سال‌ها مقاومت تضعیف شده، در حالی که خرج کردن کامل درآمد حاصل از کار زن برای خانه عرصه‌ای است که بخشی از زنان در مقابل آن مقاومت می‌کنند.

این موارد نشانگر این است که کلیشه‌های جنسیتی تنها الزاماً ابزاری برای سرکوب زنان نیست بلکه گاه مردان نیز در مقابل آنها آسیب پذیرند.

۵- مقاومت از طریق سنت

یکی دیگر از شیوه‌های مقاومت زنانه بهره‌گیری آنان از آداب و رسوم و سنت‌های اجتماعی به عنوان اهرمی برای اعمال فشار به همسر است تا بتوانند به خواسته‌ها و اهداف خویش دست یابند.

زنان نسل جوان نه تنها در مقابل بخشی از سنت‌های قدیمی مقاومت می‌کنند، بلکه فراتر از آن از سنت‌ها علیه خود مردان نیز بهره می‌گیرند

در این میان، مقاومت زنان از طریق سنت معمولاً به دو شیوه کلی انجام می‌شود: (۱) تأکید بر سنت‌های قدیمی و دیرپا مانند رسم هزینه‌کرد داماد برای عروس، (۲) ابداع سنت‌های جدید مانند به نام زدن نیمی از خانه به نام زن.

سنت‌های قدیمی، بیشتر در دین و سنت‌های جدید بیشتر در مدرنیته و دگرگونی‌های اجتماعی جدید ریشه دارند. سنت‌های قدیمی در خانواده مبتنی بر نوعی تقسیم نابرابر جنسیتی است، اما سنت‌های جدید بیشتر از سنخ برابری است. سنت‌های قدیمی با اتکا به ریشه‌های تاریخی خود همواره بازتولید می‌شوند، ولی زنان به سنت‌های قدیمی نگاهی گزینشی دارند.

سنت‌های قدیمی بیشتر ابزاری برای سلطه جنسیتی مردان بر زنان بوده‌اند اما زنان نسل جوان نه تنها در مقابل بخشی از سنت‌های قدیمی مقاومت می‌کنند، بلکه فراتر از آن از سنت‌ها علیه خود مردان نیز بهره می‌گیرند. آنها با تغییر سنت‌های پیشین و خلق سنت‌های جدید، از ابزار سنت برای مهار مردان و دستیابی به اهداف دلخواه خود بهره می‌گیرند.

اگر زنان سالمند بیشتر بر سنت‌های قدیمی و دیر پا تکیه دارند زنان نسل جدید هم بر سنت‌های قدیمی سوار می‌شوند و هم اقدام به تولید و خلق و گسترش سنت‌های جدید می‌کنند.

سنت‌های جدید آداب و رسومی هستند که زنان به تدریج در حال جا انداختن و طبیعی جلوه دادن آنها هستند تا آنها را به رسم‌های پایدار و فراگیری تبدیل کنند. سنت‌های اجتماعی، همچون تیغ دولبه هستند.

زنان در میدان فرهنگی خانواده مشغول انواع مقاومت‌های آشکار و پنهان هستند. مقاومت فرهنگی زنان اغلب از جنس مقاومت آشکار و خشن نیست بلکه غالباً پنهان متکثر و چندلایه است و در موقعیت‌های گوناگون به گونه‌ای هوشمندانه و ظریف عمل می‌کند.

مقاومت‌های فرهنگی زنان ممکن است به ظاهر دست کم گرفته شود، ولی در عمل سبب تضعیف فرهنگ جنسیتی نابرابر در خانه، تغییر قواعد تقسیم کار خانگی، توسعه آزادی‌های فردی زنان، کاهش فشار نقش آنان در خانه و حتی تولید ثروت و دارایی برای زنان می‌شود و به این ترتیب زن امروز را از سلطه‌ای که زنان نسل‌های پیشین تجربه می‌کردند تا حدی می‌رهاند.

پی‌نوشت:

محمدحسین شریفی ساعی و تقی آزاد ارمکی، «قدرت و مقاومت زنان در خانواده ایرانی: روایت زنان از شیوه‌های مقاومت فرهنگی در خانواده»، فصلنامه تحقیقات فرهنگ ایران، شماره ۵۳، بهار ۱۴۰۰


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

تصویر ۱۰۰ روزه رئیس‌جمهوری در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی

به منظور بررسی پوشش رسانه‌ای اخبار و گزارش‌های مربوط به رئیس‌جمهوری پزشکیان و همچنین تحلیل …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ