در آغاز بهار ۲۰۱۱ یعنی در حدود ۱۳ سال پیش گروهی از جوانان سوری در شهر درعا در جنوب غربی سوریه، نقاشیهایی در مخالفت با حکومت سوریه روی دیوارهای مدرسه کشیدند که با یورش نیروهای حکومتی روبه رو شدند. پس از آنان، معترضان به خیابانها آمدند و دامنه «انقلابهای عربی» در سوریه هم گسترده شد.
ولی جامعه و حکومت در این کشور با تونس و حتی مصر، بسیار تفاوت داشت. میلیونها نفر در جریان شکلگیری «جنگ داخلی» در سوریه، از شهر و کشورشان گریختند و هزاران نفر از آنان در دریای مدیترانه غرق شدند و به آرزوی خود دست نیافتند.
اقلیت حاکم بر سوریه، نظامی ناکارآمد و وابسته را سر پا نگهداشت. در حالی که ترکیب جمعیتی این کشور، بستر مناسبی را برای رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فراهم کرده است. معادلات قدرت در میان این بازیگران، در دوره پس از ۷ اکتبر و گسترش اقدامهای نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا، شرایط را با طراحی فعالانه ترکیه به گونهای دگرگون کرد که نیروهای بنیادگرا، با پشتیبانی همه جانبه بازیگران مخالف اسد، زمینه را برای پایان حکومت او فراهم آوردند.
اسد از نشانههای تغییر در روابط قدرتها در منطقه و تحول در رویکرد کشورهایی چون روسیه، متحد سنتیاش بازداشته است. روسیه که در جنگ اوکراین، شرایط جدیتری را برای دادوستد با رقیبان پرقدرت خود پیش رو دارد، پشتیبانی از اسد در جایگاهی راهبردی را رها کرد تا به عرصههای مهمتر بپردازد.
*استاد دانشگاه تهران
منبع