غلبه اراده الهی بر محاسبات و تجهیزات کفار

رهبر معظم انقلاب

رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام 19 دی 1356 با استناد به آیه 2 سوره «حشر» فرمودند: «انقلاب اسلامی از دل مهم‌ترین سنگر استکبار بیرون آمد؛ این خطای محاسباتی آمریکا است؛ آنها فکر نمیکردند: وَ ظَنُّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللهِ فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا. مثل حضرت موسیٰ؛ حرکت موسوی در دل خانه‌ فرعون و کاخ فرعون آغاز شد که به نابودی کاخ فرعون و فرعونیان انجامید. اینجا ایرانِ دوران پهلوی، قلعه‌ مستحکمِ منافعِ آمریکایی بود؛ از دل این قلعه بود که انقلاب بیرون آمد و جوشید؛ و آمریکایی‌ها نفهمیدند و آمریکایی‌ها فریب خوردند و آمریکایی‌ها خواب ماندند و آمریکایی‌ها غافل شدند؛ خطای محاسباتی آمریکا یعنی این. بعد از آن هم تا امروز، در طول این چند دهه، آمریکایی‌ها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند، اشتباه کردند. مخاطب این حرف من، بیشتر، آن کسانی هستند که مرعوب سیاستهای آمریکایند: مرعوب نباشند.»

به همین مناسبت به تفاسیر و نکات پیرامون این آیه می پردازیم.

متن آیه: «هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ»

ترجمه آیه: «اوست كسى كه، از ميان اهل كتاب كسانى را كه كفر ورزيدند در نخستين اخراج [از مدينه‌] بيرون كرد. گمان نمى‌كرديد كه بيرون روند و خودشان گمان داشتند كه دژهايشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود، و[لى‌] خدا از آنجايى كه تصوّر نمى‌كردند بر آنان درآمد و در دلهايشان بيم افكند، [به طورى كه‌] خود به دست خود و دست مؤمنان خانه‌هاى خود را خراب مى‌كردند. پس اى ديده‌وران، عبرت گيريد.»

مفسران جملگی معقتدند که این آیه در مورد قبیلۀ بنی‌نضیر از یهود است. آن‌گاه که پیامبر اسلام(ص) به مدینه هجرت کردند، به حضور آن حضرت رسیدند و با حضرت پیمان بستند که پیامبر (ص) مسلمانان به آنها کاری نداشته باشند، مشروط بر این‌که آنها هم با مشرکان و سایر کفار هم‌دست نشوند.

هنگامی‌که مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند، یهود می‌گفتند این همان رسولی است که اوصاف او در تورات یادآوری شده است و به ما خبر داده‌اند؛ ولی چون جنگ احد پیش آمد و مسلمانان شکست خوردند، اینها جرئت پیدا کردند و رئیس قبیلۀ بنی‌نضیر، کعب ابن اشرف با چهل تن سواره به‌ سوی مکه رفته با ابوسفیان و مشرکان قریش ملاقات کردند، او را تحریک نمودند که به جنگ رسول خدا و مسلمانان قیام نماید و آنان با او همراهی خواهند نمود و در اطراف کعبه با یکدیگر بر جنگ با پیامبر(ص) عهد و پیمان بستند.

از طرفی پیامبر اسلام (ص) با چند تن به‌سوی قبیله بنی‌نضیر رفته که درباره دیه دو نفر از مسلمانان که به دست افراد قبیله بنی‌نضیر به قتل خطایی کشته شده بودند گفت‌و‌گو نماید و از آنان مطالبه وجه دیه نماید، آنان قصد کردند که از بام قصر خود سنگی را بر سر رسول خدا بیفکنند اما برخی از یهودیان گفتند که پروردگار، بدون فاصله به او خبر می‌دهد و سبب نقض عهد و پیمانی خواهد شد که با او بسته‌ایم؛ ولی دیگران به سخن این گروه توجه نکردند و شخصی به نام عمرو بن حجاش را به پشت بام فرستادند که بر سر پیغمبر سنگ بیندازد. ناگهان جبرئیل جریان امر را به حضرت رسول اعلام نموده، حضرت بی‌درنگ برخاسته مکان را ترک کرده و به مدینه بازگشت.

حضرت، محمد بن مسلمه را به‌سوی قبیله بنی‌نضیر اعزام فرمود که به آنان اعلام نماید در اثر تصمیمی که اتخاذ نموده‌اند، سبب شکستن عهد و پیمان گشته و باید بی‌درنگ از قریه زاهره از نواحی مدینه خارج شوند. آنان قبول نکردند و در مقابل مسلمانان و حرف پیامبر(ص) مقاومت کرده و درهای قلعه‌های خود را بستند.

بدین جهت پیامبر( ص) مسلمانان را بسیج نموده و به‌سوی قلعه‌های محکم آنان یورش بردند؛ آن‌چنان بر قلوب تیره یهود ترس و رعب عارض شد که فکر و اندیشه دفاعی خود را از دست دادند و در مقابل خواستۀ پیامبر تسلیم شدند و پیامبر نیز از جنگ با آنان و کشتن آنان صرف‌نظر کردند. آنان گفتند ما از مدینه به کجا برویم؟ پیامبر فرمود: به‌سوی شام بروید، آنها رفتند؛ جز گروه اندکی که برخی از نقاط قصر و قلعه را خراب کردند و فرار نموده به یهود خیبر پیوستند.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که: «خدای تعالی همان کسی است که یهود بنی نضیر را برای اولین بار از دیارشان بیرون کرد، با اینکه شما مؤمنان هیچ احتمال نمی دادید که آنها از دیار خود بیرون روند و آنها را به قوت و شدت می شناختید و خود آنها هم هرگزاحتمالش را نمی دادند و فکر می کردند که قلعه های محکمشان مانع ازوقوع عذاب خدا بر آنها می شود و مادامی که در قلعه ها پناه بگیرند، مسلمانان نمی توانند بر آنها غلبه بیابند اما خداوند از جایی به سراغشان آمد و اراده او از طریقی درآنها نفوذ و جریان یافت که هیچ گمانش را نمی کردند، یعنی از راه باطن و قلبشان، لذا خداوند رعب و خوفی در دل آنها بینداخت که از شدت آن با دست خود خانه هایشان را خراب می کردند تا بعد از خروجشان به دست مسلمانان نیفتد و این از شدت تسلط و غلبه الهی بود که اراده خود را به دست خود آنها به اجرا درآورد و نیز به مؤمنان دستور تخریب خانه آنها داده شد و خدا آنان را به امتثال دستور و به غالب کردن اراده خود موفق فرمود، پس ای صاحبان بصیرت عبرت بگیرید و ببینید که چگونه خداوند با صنع عزیز و حکیمانه خود یهود را به جهت دشمنی با خدا و رسول، آواره و سرگردان‌ نمود.»

در تفسیر نمونه نیز در این رابطه آمده است: «در حقیقت (اولى الابصار) کسانى هستند که آمادگى گرفتن درسهاى عبرت دارند، لذا قرآن به آنها هشدار مى دهد که از این حادثه بهره بردارى لازم کنید. شک نیست که منظور از گرفتن عبرت این است که حوادث مشابه را که از نظر حکم عقل یکسانند بر هم مقایسه کنند؛ مانند مقایسه حال کفار و پیمان شکنان دیگر بر یهود بنى نضیر، ولى هرگز این جمله ارتباطى با قیاسات ظنى که بعضى در استنباط احکام دینى از آن استفاده مى کنند ندارد و تعجب است که بعضى از فقهاى اهل سنت براى اثبات این مقصود از آیه فوق استفاده کرده اند هر چند بعضى دیگر بر آن ایراد گرفته اند.

خلاصه اینکه : منظور از عبرت و اعتبار در این آیه انتقال منطقى و قطعى از موضوعى به موضوع دیگر است نه عمل کردن به پندار و گمان. به هر حال به راستى که سرنوشت این قوم یهود با آن قدرت، عظمت، شوکت و با آن امکانات و استحکامات فراوان سرنوشت عبرت انگیزى بود که حتى بدون آنکه دست به اسلحه ببرند در مقابل جمعیت مسلمانان که هرگز در ظاهر به پاى آنها نمى رسیدند تسلیم شدند، خانه هاى خود را با دست خویش ویران کردند، اموالشان را براى مسلمانان نیازمند بجا گذاردند و در نقاط مختلف پراکنده شدند، در حالى که طبق نقل تواریخ از آغاز به این جهت در سرزمین مدینه سکنى گزیده بودند که پیامبر موعود کتب خویش را درک کنند و در صف اول یارانش قرار گیرند.»

براین اساس از این آیه چنین می توان نتیجه گرفت:

 قهر خداوند نسبت به يهوديان پيمان‌شكن كافر، حكيمانه است.

نشانه عزّت خداوند، تار و مار شدن يهوديان پيمان شكن و توطئه‌گر است.

تمام پيروزى‌ها را از او بدانيم.

حساب توطئه‌گران اهل كتاب از حساب بقيه آنان جداست.

قدرت هيچ‌كس و گروهى را پايدار ندانيد.

كيفر كسى‌كه از تعهّدات و پيمان‌هاى اجتماعى خارج مى‌شود، آن است كه از وطن خارج شود.

محاسبات و تجهیزات كفار در برابر اراده الهى، ناكارآمد و بى‌فايده است.

در جنگ و جهاد با كفار، تمام محاسبات نبايد بر اساس تجهيزات و امكانات مادى باشد.

آنجا كه اراده خدا باشد، دوست و دشمن دست به يک كار مى‌زنند.

10ـ خداوند هم سبب ساز است و هم سبب سوز، ترس را سبب قرار مى‌دهد و دژها را از سببيّت مى‌اندازد.

11ـ مطالعه تاريخ، سرگرمى نيست، وسيله عبرت است.

12ـ  استفاده از تاريخ، بصيرت مى‌خواهد. (تفسیر نور، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی)

 گزارش از مهدی مخبری

انتهای پیام


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

رونق محصولات اسلامی شرق آسیا با تحریم کالاهای اسرائیلی

با توجه به تنش‌ها و درگیری‌های نظامی اخیر در منطقه غرب آسیا میان رژیم صهیونیستی …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ