به گزارش ایرنا تاریخ ایران زمین چه قبل از انقلاب در دوران مبارزات نهضت اسلامی و چه بعد از پیروزی انقلاب، همواره مدیون رشادتها و شجاعت فرزندانش بوده و خواهد بود.
ایام پیروزی انقلاب اسلامی از آن دورههای تاریخی است که برگ برگ صفحات آن از نام و یاد و خاطرات شهیدان زرین و مثالزدنی است، فصلی شکوهمند از تاریخ که اکنون ۴۶ سال از عمر آن میگذرد.
امروز با گذشت ۴۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی اگر سرتا پای وجودمان بلرزد از یادآوری نام شهیدانی که در راه به ثمر رسیدن انقلاب جان باختهاند، سزاست، چرا که راه بیانتهای شهادت، مردانی بزرگ را میطلبد و این عزیزان برای ما مظهر واقعی اخلاص هستند.
ایامالله دهه فجر، بهترین زمان برای بازگویی رشادتها و فداکاریهای دوران انقلاب است تا این ارزشها در جامعه و برای نسلهای آینده باقی بماند و انقلاب در برابر توطئههای دشمنان، بیمه شود.
خراسان جنوبی ۱۴ شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است که در ذیل به معرفی مختصری از زندگی این شهدای بزرگوار میپردازیم.
شهید علی سندروس
شهید علی سندروس در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۳ در خانوادهای متدین در شهرستان بیرجند به دنیا آمد از آنجایی که ماه مبارک رمضان ماه شهادت حضرت علی (ع) و ماه نزول قرآن مجید است شهید علی سندروس نیز از پیروان واقعی علی (ع) بود در دوران تحصیل از کودکی تا دبیرستان از همسالانش باهوشتر و دانش آموز ممتاز مدرسه بود. علی سال اول دبیرستان بود که به فرمان امام خمینی (ره) و ندای رهبرش درس و مدرسه را رها کرد و در راهپیماییهای علیه شاه خائن و اطرافیانش که آمریکایی بودند شعار میداد و اعلامیههای امام(ره) را پخش میکرد.
مبارزات و راهپیماییها اوج میگرفت و این عشق به شهادت در علی نیز بالا میرفت تا اینکه در روز ۱۰ دی ۱۳۵۷ یکی از جوانان شهر به نام محمد تقی خاکشور به شهادت رسید.
علی از آن روز به بعد بیشتر تمایل به شهید شدن داشت، همیشه میگفت آیا روزی فرا خواهد رسید که من مثل شهید خاکشور بر بالای دستان مردم قرار بگیرم و با مرگ خود به آمریکا و شاه خائن و دیگر جنایتکاران نشان دهم که شهادت برای ما از زندگی ننگینی که شما میخواهید به وسیله تمدن بزرگ برای ما به ارمغان بیاورید، بهتر است.
علی به آرزویش رسید و پنج روز قبل از ورود امام (ره) به ایران در روز هفتم بهمن ۱۳۵۷ مصادف با ۲۸ صفر سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در میدان شهدا و مقابل ژاندارمری این شهرستان توسط سر سپردگان رژیم در خون گرمش غلطید و شهید شد، شهادت لایق او بود زیرا که فرزند پاک و متین و با ایمان خانواده بود.
معلم شهید سید هاشم کوشهای
شهید سید هاشم کوشهای در سال ۱۳۲۷ در بیرجند به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نزاری و سیکل را در هنرستان حرفهای سپری کرد و پس از دوران سربازی ادامه تحصیل داده و با دریافت مدرک فوق دیپلم به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به عنوان دبیر ورزش در مدارس مشهد مقدس مشغول خدمت شد.
متواضع، صبور بودن و تلاش در دفاع از حق مظلومان از جمله اوصاف این شهید بزرگوار بود و علاوه بر این وی در رشته کشتی به مقامات قهرمانی استانی و کشوری دست یافته بود.
وداع با همسر و مادر قبل از شهادت
کشتار مردم به وسیله رژیم پهلوی چنان وی را آشفته کرده بود که شب قبل از شهادتش وصیت و با دوستان و آشنایانش خداحافظی کرد و در صبح همان روز با همسرش که هنوز ۴۲ روز از مراسم عقدشان بیشتر نگذشته بود و همچنین با مادرش وداع کرد و خود را سریع به چهار راه شهدای مشهد رساند.
در آنجا عمال رژیم به روی مردم رگبار مسلسل بسته بودند و پس از یکسری درگیری در حین نجات پیرمرد مجروح مورد هدف گلوله قرار گرفت و روز ۱۰ دی ۱۳۵۷ در مسیر بیمارستان به دیدار حق شتافت.
شهید سید پرویز حسینی
شهید پرویز حسینی در سال ۱۳۲۴ در بیرجند متولد شد، او زندگی را با سختی کار و کوشش میگذرانید و نیکوکاری و خوش اخلاقیش زبانزد دوستان و آشنایان بود، با وجود اینکه سواد نداشت اما بخاطر علاقه به اهل بیت و مسائل دینی اشعاری را حفظ داشت و مرثیه خوانی میکرد. در زمان حکومت پهلوی که هیچ کس جرات اظهار عقیده نداشت با شجاعت عکس حضرت امام را جلوی موتورسیکلت خود نصب میکرد.
شجاعت گفتن مرگ بر شاه در مقابل عمال رژیم
او با آغاز انقلاب اسلامی از محل زندگی خود ( کلاته ملا) به درخش و بیرجند میآمد تا در تظاهرات شرکت کند که روز پنجم اسفند ۱۳۵۷ که اعتراضات مردمی به اوج خود رسیده بود در مسیر جاده درخش بیرجند با اوباش طرفدار شاه برخورد میکند.
آنها که تعدادشان زیاد بوده از کمپرسی پیاده میشوند و جلوی شهید را میگیرند و از او میخواهند بگوید مرگ بر خمینی که او با شجاعت میگوید مرگ بر شاه که در این لحظه یکی از اراذل چماق به دست پیچ گوشتی را در گوش شهید میکوبد و آن سید بزرگوار را به شهادت می رساند.
شهید دانش آموز محمدتقی خاکشور
محمد تقی در مشهد به دنیا آمد، هنوز ۶ ماه از تولدش نگذشته بود که بر اثر حادثهای از ناحیه دست چپ مجروح شد تا جایی که پزشکان تصمیم داشتند دست او را قطع کنند اما مادرش با رفتن به حرم امام رضا (ع) از آن حضرت درخواست شفاعت پسرش را با بیان این جمله که «اگر فرزندم را شفا ندهی شکایت را به مادرتان حضرت زهرا (س) خواهم کرد» میکند.
شب همان روز همسایه آنها خواب میبیند که کنار ضریح حضرت نشسته و آقا امام رضا (ع) شیشهای دارد به او میدهد و میفرمایند این داروها را به فلانی بده و بگو شکایت ما را به مادرمان حضرت زهرا (س) نکند.
از آن موقع به بعد دست محمد تقی خوب شد و شفا گرفت او تحصیلاتش را تا سال سوم دبیرستان در اصفهان گذراند و در سال ۱۳۵۷ برای ادامه تحصیل به بیرجند مراجعه کرد و روز ۱۰ دی همان سال در جایی که همگام با مردم انقلابی بیرجند در راهپیمایی شرکت کرده بود به ضرب گلوله مزدوران رژیم پهلوی به شهادت رسید.
شهید محمدعلی راستگومقدم
این شهید بزرگوار در سال ۱۳۱۲ در بیرجند متولد شد که بعد از دوران طفولیت به همراه پدر در مغازه کفاشی به کار مشغول شد و در سن ۱۷ سالگی به طرفداری از مصدق پرداخت.
در همین دوران دستگیر و مدت یک سال به خواف تبعید شد و یک ماه را نیز در سیاه چالههای رژیم شاه گذراند و پس از رهایی از زندان مدتی شغلش را تغییر داد و به فروش لوازم التحریر پرداخت.
او یکی از سرشناسان بازار بود و بزرگ فامیل خود نیز به شمار میرفت که با آغاز حرکات انقلاب در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد و در نهایت در روز ۲۸ آبان ۱۳۵۷ روز عید غدیر در راهپیمایی علیه نظام در بیرجند توسط عمال رژیم شناسایی و به محض ورود به منزل دستگیر و روانه شهربانی شد و در آنجا مورد شکنجه ماموران قرار گرفت که در اثر این حرکات وحشیانه دچار سکته قلبی شد و به شهادت رسید.
هم چنین فرزند برومندش هادی نیز در سال ۶۶ در جبهههای جنگ تحمیلی به شهادت رسید.
شهادت محمود سورگی در روز ۲۲ بهمن
شهید محمود سورگی در سال ۱۳۴۰ در روستای سورگ به دنیا آمد و به دلیل شرایط دشوار مالی خانوادهها در آن دوران به هنر قالی بافی روی آورد. در دوران انقلاب شوری در وجودش ایجاد میشود که او را شیفته امام(ره) میکند.
او برای شرکت در راهپیمایی هر روز روانه شهر میشود و اینگونه در میان جمعیت خروشان به آرامش دست مییابد و وقتی دیگر تاب ماندن در روستا برایش باقی نماند به بیرجند نقل مکان میکند و در راهپیمایی ۲۲ بهمن توسط ارتشیان مزدور و وابسته به رژیم مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و هنگامی که مجروح بر زمین افتاده بود سینه پاکش هدف گلوله خائنی قرار گرفته و به شهادت میرسد.
شهید محمود میری
او سال ۱۳۱۲ در روستای خونیک در۳۰ کیلومتری شهرستان بیرجند به دنیا آمد و در پنج سالگی پدرش را از دست داد و درهمان زمان برای کار به همراه مادرش به بیرجند آمد. به دلیل فقر مالی از تحصیل محروم و برای تامین معاش زندگی شروع به کار در یک مغازه کفاشی کرد و چون علاقه چندانی به شغل کفاشی نداشت آن را تغییر به خوار و بار فروشی داد.
در دوران شکوهمند انقلاب و در هنگام اوج گرفتن تظاهرات، در راهپیماییها و تظاهرات علیه حکومت ستمشاهی شرکت بسیار فعالی داشت طوریکه مورد شناسایی ساواک و عوامل رژیم قرارگرفت.
روز پنجم بهمن ۱۳۵۷ که چماقداران برای سرکوب و ترساندن مردم به شهر بیرجند آمده بودند و شروع به آزار و اذیت مردم وغارت اموال آنها کردند، در این گیر و دار میری جلوی درب مغازه در حال خالی کردن بار از ماشین به داخل مغازه بود که چماقداران از او میخواهند که شعاری برضد انقلاب بگوید ولی او قبول نمیکند، آنها با چوب ضربه محکمی به سر وی میزنند.
شهید بیهوش برروی زمین میافتد و چماقداران بار و مغازه را غارت میکنند. او پس از به هوش آمدن به منزل میرود اما براثر ضربه مغزی که به سر وی وارد شده، سردردهای او وخیم میشود.
چندین بار برای معالجه به تهران و مشهد میرود اما فایدهای ندارد تا اینکه برای آخرین بار به مشهد رفته و در حرم امام رضا(ع) با گریه فراوان از امام خداحافظی کرده و میگوید برای آخرین بار نزدت هستم بعد از کمی استراحت به بیمارستان قائم مشهد میرود و درآنجا بستری میشود، از سر او عکس میگیرند اما قبل از اینکه نتیجهها مشخص شود او ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ به شهات میرسد.
شهید داوود مومنی
شهید داوود مومنی متولد شهرستان فردوس است که در ایام پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حضور فعالی در عرصههای تظاهرات داشته و همیشه تلاشش کمک به زخمیها و مجروحان تظاهرات و انتقالشان به بیمارستان بوده است.
در یکی از همین قرارها وقتی برای کمک به مجروحان به خیابان مراجعه میکند روبه روی شرکت نفت مورد اصابت گلوله قرار گرفته و روز بعد از آن به فیض شهادت نائل میآید.
شهید غلامحسین محبراد
او سال ۱۳۲۷ در فردوس متولد شد و توانست مدرک دیپلمش را اخذ کند و مدتی در گرگان زندگی کرد و مرتب در مساجد بر علیه نظام سخنرانی میکرد و برای نشر اعلامیههای امام(ره) به تهران رفت و آمد داشت و از شهادت در این راه به عنوان افتخار یاد میکرد. شب نهم بهمن ۱۳۵۷ که گویی به او الهام شده بود فردا به آرزویش خواهد رسید از همسرش یک لباس مشکی و دو عدد پرچم مشکی درخواست میکند و فردای آن شب غسل شهادت کرده و لباس مشکی بر تن کرد و یکی از پرچمها را بر سر در خانه و دیگری را بر در مغازهاش وصل کرد و بر همه عیان ساخته بود که دیگر برگشتی در کار نیست.
این شهید بزرگوار در موقع سرنگونی مجسمه شاه مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و بعد از ۹ روز بستری بودن در بیمارستان به شهادت میرسد.
من نوکری این دولت را نخواهم کرد
همسر شهید در یک خاطره از وی گفته است: به شهید میگفتم شما که فوق دیپلم هستید و برای شما در پستهای دولتی کار هست پس چرا به شغل آزاد ( فروش لوازم یدکی ماشین) میپردازید؟ وی در جواب گفت: من نوکری این دولت را نمیکنم.
شهید حاج محمد نصیریزاده
او که متولد سال ۱۳۱۱ در قاین بود در دوران ستمشاهی و ایام منتهی به پیروزی انقلاب در راهپیماییها شرکت میکرد و با وجود اینکه از نعمت خواندن و نوشتن محروم بود به دلیل ممارست با قرآن این نور بر جان و دلش تابیده شد و در روز ۲۲ آذر در تظاهرات خیابانی به دست مزدوران رژیم پهلوی به شهادت رسید.
شهید سید محمدعلی ریاحی
این شهید بزرگوار نیز در سال ۱۳۴۰ در شهرستان قاین متولد شد که بعد از تحصیلات ابتدایی برای کمک به معاش خانواده مشغول بکار مکانیکی و سپس رانندگی شد و با اوج گیری مبارزات دوران انقلاب براثر درگیری با مزدوران پهلوی روز ۲۲ دی ماه سال ۱۳۵۷ مجروح و بعد از چند روزبستری شدن در بیمارستان با لبی تشنه چون جدش امام حسین (ع) به شهادت رسید.
شهید غلامعلی لاخی
این شهید دوران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۳۶ در شهرستان قاین متولد و بعد از گذراندن دوران کودکی به شغل دامداری و کشاورزی مشغول شد، او در دوران انقلاب اسلامی به پخش و نشر اعلامیه و نوشتن شعارهای دیواری علیه نظام پهلوی میپرداخت و هنگامی که نیروگاه برق از دست ایادی رژیم خارج شده بود در روز ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ برای نگهبانی به آنجا رفت که در همان محل به شهادت میرسد.
شهید محمد صبیانی
شهید محمد صبیانی در سال ۱۳۱۶ در شهرستان قاین متولد شد و به دلیل علاقه به کارهای فنی پیشه لوازم اتومبیل فروشی را در پیش گرفت.
وی اخلاقی نیکو داشت و در تمام مراسمها و تظاهرات دوران پیروزی انقلاب مشارکت فعالی داشت و در روز ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ در مراسم تظاهرات به شهادت رسید که پیکر مطهرش در مشهد مقدس به خاک سپرده شد.
شهید سید حسین مهدویالحسینی
او سال ۱۳۳۶ خورشیدی، در خانواده آیتا… سید علی مهدوی الحسینی در قاین متولد شد. وی که هفت سالگی پدرش را از دست داده بود تحصیلات ابتدایی و سپس متوسطه را تا سوم دبیرستان در زادگاهش گذراند و چون از دانشآموزان ممتاز دوران تحصیل بود در دبیرستان علم پذیرفته شد.
مهدویالحسینی همزمان در دانشسرای قوچان نیز پذیرفته شد که با توصیه زنده یاد مرحوم آذری در رشته ریاضی در دبیرستان علم تحصیل و پس از اخذ دیپلم و شرکت در کنکور در رشته مهندسی ارتباطات دانشگاه تهران قبول شد.
وی سال ۱۳۵۷ پس از اوجگیری قیام مردم و تعطیلی دانشگاه به قاین آمد و مردم را به مبارزه با رژیم تشویق میکرد که روز ۲۲ آذر همان سال به هنگام تظاهرات علیه رژیم ستمگر شاهنشاهی به شهادت رسید.
علاوه بر شهدای انقلاب اسلامی سند افتخار خراسان جنوبی از دوران دفاع مقدس نیز شهادت هزار و ۵۸۰ نفر است.
دومین کنگره ملی ۲ هزار شهید استان خراسان جنوبی نیز قرار است سال ۱۴۰۴ برگزار شود.
منبع