بسیاری از مالکان از این فرصت طلایی استفاده کردند، نه لزوماً برای پذیرایی از کسانی که خواهان اقامه نمازهای خود بودند بلکه برای اینکه این تصمیم شامل معافیتهای سخاوتمندانه مالیاتی برای کسانی بود که زیرزمین منزل خود را برای انجام فریضه مقدس نماز اختصاص میدادند. و بدین ترتیب تجربه اقامه نماز همراه بود با رفتن به زیر زمین و در مکانی خالی، نمناک و تاریک که بر روی در چوبی آن نوشته شده بود «مسجد نور»!
اما به تدریج کمتوجهی ما به ارزش مکانی برای نماز در محیط انسانی، معنوی، معماری و عمرانی بیشتر شد تا اینکه این کمتوجهی نه فقط در ساختمانهای خصوصی بلکه به ساختمانهای عمومی نیز سرایت پیدا کرد. به عنوان مثال اکنون مشاهده میکنیم که بسیاری از ساختمانهای اداری یکی از اتاقهای کوچک خود را که معمولا در کنار سرویس بهداشتی است، به نمازخانه تبدیل میکنند.
مسئله خطرناکتر، ادامه کمتوجهی به نماز و سوق دادن آن به اماکن حاشیهای مانند زیرزمینها، راهروها، اتاقهای تاریک حتی در مجتمعهای تجاری و مراکز خرید است. این مجتمعها نقش اساسی در زندگی جوامع ایفا میکنند و از اهمیت بالایی برخوردار هستند که شامل مراکز خرید، اماکن تفریحی، محل تجمع خانوادهها، محل بازی کودکان و محل تجمع جوانان است.

اما سؤال اینجاست که چرا در این مجتمعهای بسیار بزرگ و فاخر، زیرزمینهای زشت و تاریک یا اتاقهای کنار سرویس بهداشتی برای اقامه نماز اختصاص داده شده است که مجبور به عبور از راهروهای طولانی و سرد هستیم تا به نمازخانه برسیم؟ گویی که ما از انجام نماز خجالتزده هستیم یا کار ناشایستی انجام میدهیم!
این مجتمعها که شامل مراکز تجاری بزرگ، سوپرمارکتهای زنجیرهای بینالمللی، پیست اسکی روی یخ، رستورانها و کافهها، باغهای سرپوشیده و سایر اماکن رفاهی هستند، نماز را به حاشیه رانده و ارزشی بسیار کم و اندک برای آن قائلند!
ممکن است برخی بگویند صاحبان مراکز خرید تاجر بوده و تاجرها فقط به دنبال کسب درآمد هستند یعنی هر متر مربع از مجتمع باید درآمد و سودی برای آنها داشته باشد. این منطق تجارت است که اعتبار خود را دارد اما لازم است که ما به این مسئله نه فقط از منظر سود مالی که انسان را مجبور به قربانی کردن ارزشها و اصول خود میکند، بلکه از منظر انسانی، اجتماعی و معنوی با همه ابعادش بنگریم.
به نظر میرسد با وجود تمام رخدادهایی که دین اسلام در دوران معاصر با آن روبهرو بوده است، از جمله تخریب چهره اسلام و کاهش ارزش کسانی که به دین اسلام پایبند هستند، وقت آن رسیده که یک انقلاب مکانی برای بهبود محل اقامه نماز در ساختمانهای مسکونی، دولتی و اداری و همچنین مجتمعهای تجاری انجام شود. وقت آن رسیده است که فضای برگزاری نماز، فضایی مرکزی، زیبا و خیره کننده باشد که پیامهای بسیار مثبت درباره اسلام و مسلمانان به دیگران ابلاغ کند؛ فضایی که مردم را به نماز جذب کرده و آنان را به بهره بردن از امکانات نمازخانه دعوت کند.
فضایی که برای برگزاری نماز در نظر گرفته میشود، نباید فضایی باشد که مردم از سر ناچاری فرائض دینی را انجام داده و به سرعت به مراکز خرید و اماکن تفریحی بازگردند. ما باید دست به دست هم دهیم تا نمازخانهها را در جاهایی غیر از زیرزمین، اتاقهای تاریک و حاشیهای بلکه در مکانهایی تعبیه کنیم که شایستگی نماز یعنی «ستون دین» را داشته باشد. زیرا اگر نماز واقعاً ستون دین است، آیا محل اقامه نماز نباید شایسته آن و منبع شادی و سرور و همچنین محلی باشد که افراد به ارزشهای اسلامی ترغیب شوند؟ آیا نباید نمازخانه محلی برای دوستی و آرامش روحی و جسمی، نه یک زیرزمین سرد و نمناک باشد؟
ترجمه از فرشته صدیقی
انتهای پیام
منبع