یک چیزی به نام دین داریم و یک چیزی هم به نام دیانت. دیانت، کاربرد دین در زندگی است. ما باید دین را بشناسیم. رابطه ما با دین، شناخت آن در کلیت و جامعیتش است. رابطه ما با زندگی، کاربرد آن دین در زندگی است که بسته به نیازها، شرایط، وضعیت و دورهای که در آن زندگی میکنیم، از آن دین گزینش میکنیم و بخشی از دین را که به کار امروز ما میآید، بهکار میگیریم. وظیفه و تکلیف امروز ما این است که این گزینش از دین را انجام دهیم.
به زبان دیگر، ما باید دیندار باشیم و ضمنا چارهای هم نداریم که برای دوره زمانی خود و مسائلی که با آنها مواجهیم، از دین گزینش کنیم. همه دین را که نمیتوانیم اجرا کنیم. در واقع اجرای همه دستورات در یک زمان، لازمه هر فردی نیست. مثل علم طب است و طبابت. علم طب، جامع، کلی و بزرگ است و همه چیز را دربرمیگیرد. اما وقتی میخواهیم طبابت کنیم، به بیمار نگاه میکنیم که چه مشکلی دارد. کار ما در اینجا اختصاصی و گزینشی است و داروی خاصی برای او تجویز میکنیم.
فکر میکنم در رابطه با حادثه عاشورا نیز ماجرا چنین است. یک موقع ما به نهضت عاشورا نگاه کرده و میخواهیم وجوه گوناگونش را احصا کنیم. در این حالت، هر چقدر جستجو میکنیم، باز موارد دیگری در آن یافت میشود؛ مثل خود قرآن که وقتی به آن نگاه میکنیم، دریایی از معارف است. اما زمانی هست که میخواهیم از آن حادثه، برای زندگی خودمان استفاده کنیم. عاشوراشناسی یک مقوله است و اینکه ما امروز چه نیازی به عاشورا داریم، مقوله دیگری است. هر کدام جای خود و مکانیسمهای خود را دارد. شناخت عاشورا در وسعت خودش باید جامعیت داشته باشد و همه وجوه آن دیده شود. اما کاربرد عاشورا در زندگی امروز، چیز دیگری است و ما برای این بحث، به گزینش از آن واقعه نیاز داریم.
نگاه دارویی به مشکلات جهان امروز
در هر عصری نیازی وجود داشته که درست یا غلط، منجر به گزینشی شده است. به نظر میآید در عصر جدیدی هم که ما در آن به سر میبریم، نیازهای جدیدی وجود دارد. در اینجا با توجه به شرایط جدید، دو راه میتوان انتخاب کرد. یک راه این است که حرفهایی ملایم و مناسب طبع امروز جهان بزنیم، یعنی چیزی از آن حادثه را استخراج کنیم و بگوییم که ملایم و مناسب طبع امروز مردم باشد و پذیرش ایجاد کند. یک راه دیگر این است که مسائل، مشکلات و بنبستهای امروز جهان را ببینیم و از آن حادثه، پیام یا دارویی استخراج کنیم (که در واقع نگاه دارویی به مشکلات است) و به کمک آن بنبستهای امروز را حل کنیم. این راه لزوما ملایم بودن با طبع امروز جهان نیست. در اینجا، ملایم بودن شاید با این معنایش پذیرفتنی باشد که بتوان با آن ارتباط برقرار کرد؛ یعنی نیازهای امروز را بشناسد و به این نیازها پاسخ دهد. زمینه گفتوگو و ارتباط بین اینها وجود دارد؛ دو چیز متنافر نیستند. میتوانند با هم گفتوگو کنند؛ اما معنای این گفتوگو لزوما هماهنگ بودن با جریان جاری امروز جهان نیست.
فردیت بهعنوان معیار جهان امروز شناخته میشود که بعد از مدرنیته به معیار تبدیل شده است. ابتدا نگاه عقل ابزاری و سپس عقل انتقادی مطرح شده است. عقل ابزاری با عقلانیت مدنظر ما مقداری متفاوت است. عقل ابزاری با استفاده از علم تجربی، جهان را در تسخیر خود قرار داده و بر اساس آن، انسان مختار مالک طبیعت شکل گرفته است. صنعت طوری شکل گرفته که آن نگاه مالکانه و برتریجویانه انسان در آن مشاهده میشود. نگاهش به انسانها، نگاه اربابی است؛ اربابی در طبیعت، تاریخ و… .
اینها منجر به این شده است که وقتی این انسان مختار آزاد با این فردیت وارد طبیعت میشود، هر طور دلش میخواهد در طبیعت تصرف میکند. نتیجهاش میشود این خرابی که در طبیعت میبینیم. وقتی به رابطه دولتها و ملتها نگاه میکنیم، ظلم، بیعدالتی، فاشیسم، کمونیسم و مکاتبی از این دست سر باز میکند که یک عقل نظاممندی را حاکم کرده که در آن، سوژه مختار یعنی انسان، نابود شده است. میخواهم بگویم در جهان، بحران معنویت ایجاد شده؛ یعنی انسان با آن عظمتش را در دنیایی گذاشتهایم که از آن کوچکتر است، بنابراین به بنبست رسیده است. جهان مادی برایش مثل یک قفس است؛ دائم به در و دیوارهایش میخورد و بحران معنویت ایجاد میشود.
انسانیت حسینی فراتر از اومانیسم
ما در دنیای جدید با یک سری بنبستها و مشکلات مواجهیم و حادثه عاشورا باید به اینها پاسخ دهد؛ نه اینکه فقط ملایم حرف بزند و در همان جهت جلو برود. قصد ما، بیشتر این است که ببینیم اکنون دنیا با چه بنبستهایی مواجه است و عاشورا چطور میتواند به اینها پاسخ دهد. مثلا در بحث انسان بهعنوان یکی از محورهای اومانیسم که یکی از مؤلفههای دنیای مدرن است، ما یک انسان مختار آزاد مطلقالعنان در این دنیای جدید داریم؛ اما انسانیتی که امام حسین(ع) ترویج میکند و اختیار و بزرگی که به او میدهد، دنیای وسیعتر و بالاتری است.
آن حادثه قبل از عاشورا که امام میفرماید هر کس آزاد است تا برود، این کمتر جایی دیده میشود که ما اختیار را این چنین بهعنوان یک مؤلفه انسانی در نظر بگیریم. این اختیار، در جهت سود و منفعت شخصی امام نیست. در حالی که دنیای جدید، اختیاری که به انسان میدهد، برای سود خودش است. این نظامها در واقع برای منفعت بردن طراحی شدهاند.
زندهیاد داریوش (مصطفی) اسماعیلی، معاون فرهنگی سابق جهاددانشگاهی واحد اصفهان
انتهای پیام
منبع