سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل منطقه، در گفتوگو با ایکنا، درباره توافق میان ایران و عربستان با میانجیگری چین و احیای روابط دو کشور پس از 7 سال گفت: با این مصالحه در واقع منافع همه تأمین شد. البته هر کدام از این سه طرف دارای ظرفیتها، توانمندیها و اولویتهای متفاوتی هستند اما آنچه باعث شد این سه گرد یک میز مثلثی هم جمع شوند و به یک توافق نهایی برسند وضعیت کنونی و آینده جهانی به لحاظ راهبردی، اقتصادی، نظامی و امنیتی است.
وی افزود: یکی از مهمترین و حساسترین تحولات جهانی، جنگ اوکراین است و تصور بسیاری بر این است اوضاع جهان پس از این جنگ همانند قبل از آن نیست و معادلات جهانی و هندسه جدید قدرت دیگر به عقب برنمیگردد و ائتلافها و پیمانهای سیاسی و اقتصادی دنیا دیگر در قالب ده سال گذشته نیست و شکل جدیدی خواهد گرفت.
چرا چین توانست میانجیگری کند
سیدافقهی اظهار کرد: در این میان چین به منزله یک بازیگر جهانی و بینالمللی با شیوه عقلانی تعامل با کشورهای جهان و استفاده از حربه اقتصادی، مورد احترام بسیاری از کشورهای جهان است و حتی کشورهایی که با چین خصومت دارند نمیتوانند منکر آن شوند که چین مانند آمریکا با سایر کشورها تعامل نمیکند و به دنبال تجاوز به حقوق کشورهای دیگر نیست. در واقع چین اولویتهایی برای خود دارد و طرحهایی به سایر کشورها پیشنهاد میکند و کشورهای دیگر نیز میخواهند از قدرت اقتصادی چین و عقلانیت و واقعگرایی رهبران این کشور بهره ببرند و زمینه یک سرمایهگذاری مطمئن را در کشور خود از سوی چینیها فراهم کنند.
این کارشناس مسائل منطقه بیان کرد: ایران به منزله یک طرف دیگر این مثلث دارای بسیاری از ویژگیهای چین از جمله عقلانیت، واقعگرایی، احترام متقابل به سایر کشورها و پایبندی به تعهدات بینالمللی است و لذا همواره برای مذاکره با عربستان اعلام آمادگی کرده بود و گره اصلی این توافق عربستان بود. زیرا بین ایران و چین یک توافقنامه 25 ساله به ارزش حدود 400 میلیارد دلار منعقد شده بود و همکاری جدی وجود داشت.
عربستان متوجه تغییرات شتابان جهانی شد
وی یادآور شد: عربستان سعودی یک پیوند سنتی، قدیمی و یکسویه با آمریکا دارد و در حوزه امنیتی و نظامی و نفت به آمریکا وابسته است اما همین عربستان متوجه یکسری تغییرات و تحولات در جهان شد و فهمید اگر جایگاه خودش را در این وضعیت جدید مشخص نکند در چرخدنده نظام چندقطبی آینده از بین میرود. بنابراین سعودیها هم کم کم در حال ارتباطگیری با این واقعیتها هستند تا بتوانند خود را از بسیاری از تهدیدها و خطرات نجات بدهند.
سیدافقهی ابراز کرد: در سطح منطقه بزرگترین تهدید سعودیها از منظر خودشان، ایران به مثابه یک رقیب سرسخت و شکستناپذیر اما عاقل است و آنها این خصوصیت را در ایران دیدند و به ویژه در دولت سیزدهم نیز مذاکرات بغداد ادامه پیدا کرد اما به خاطر طمع سعودیها در جریان اغتشاشات کشور و احتمال سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به زعم آنها، این مذاکرات متوقف شد و سعودیها با تمام توان و ظرفیتهای خود ذیل آمریکا وارد این جریان علیه ایران شدند که شکست خوردند.
وی ادامه داد: این شکست برای عربستان خیلی دردناک بود چون راهی برای برگشت نداشت اما ایران با تمهیداتی راه را برای بازگشت مجدد سعودیها به مذاکره باز گذاشت. در همین دوره اغتشاشات در ایران، رئیسجمهور چین به ریاض سفر کرد و به سعودیها این تغییرات و تحولات سریع جهانی را فهماند و آنها را تشویق کرد مذاکره با ایران را از سر بگیرند یا به روایت دیگر این سعودیها بودند که از چینیها خواستند برای رابطه با ایران و حل مشکلات میانجیگری کنند. لذا وقتی آقای رئیسی به چین سفر کرد از پیشنهاد چینیها در این رابطه استقبال و برای مذاکره اعلام آمادگی کرد. هر چند ایران با وساطت عراق و عمان قبل از این هم در حال مذاکره با عربستان بود.
یک توافق برد ـ برد میان سه طرف
سیدافقهی درباره دلایل پذیرش چین به عنوان میانجی از سوی ایران و عربستان گفت: در واقع یک تعامل منصفانه، واقعبینانه و برد ـ برد میان این سه طرف شکل گرفت. ایران میدانست که عربستان از او میخواهد بر انصارالله یمن فشار بیاورد تا آنها از حق و حقوق خود و حملات موشکی عقبنشینی کنند اما ایران هیچگاه نمیتوانست این کار را بکند. همچنین سعودیها در لبنان و عراق به دنبال دخالت در امور داخلی این دو کشور هستند و ایران را مانع خود میبینند. این مسائل امنیتی در روی میز مذاکرات قبلی کاملا جدی و صریح واکاوی شد و به نوعی در آن 5 دور مذاکره بسیاری از مسائل حل و فصل شد و چینیها به نوعی میوه این مذاکرات را چیدند.
این کارشناس مسائل منطقه اظهار کرد: در این میان دو فشار همزمان به سعودیها وارد میشد؛ یکی از سوی آمریکاییها برای عدم نزدیکی به ایران و دیگری از سوی صهیونیستها برای تسریع در روند عادیسازی و پیوستن عربستان به این فرآیند و تکمیل جبهه عبری ـ عربی ـ غربی علیه ایران و محور مقاومت. اینجا بود که با توجه به تحولات منطقه و شکست طرحهای عربستان سعودی علیه ایران، سعودیها راهی جز این ندیدند که به یک شریک بزرگ مانند چین تکیه کنند و با ایران مصالحه نمایند و ایران هم واقعا منصفانه و عاقلانه برخورد کرد و لذا این توافق شکل گرفت که هم آمریکاییها را خشمگین و هم صهیونیستها را عزادار کرد.
عادیسازی و پیمان ابراهیم در مسیر شکست
سیدافقهی درباره تأثیر این توافق بر روی طرح صلح ابراهیم و روند عادیسازی گفت: مسئله پیمان ابراهیم و عادیسازی از ابتدا هم به مانند کف روی آب بود. مگر چهل سال پیش مصریها و اردنیها با رژیم صهیونیستی روابط برقرار نکردند؟ آیا روابط بین ملتها عادی شد؟خیر به هیچ وجه! و هیچ فایدهای هم برای این دو کشور نداشت. اینها نمایشهای مضحک و تبلیغاتی بحرین و امارات در خصوص عادیسازی است و آنچه آمریکاییها میخواهند محقق نمیشود.
این کارشنا مسائل منطقه تصریح کرد: آمریکاییها میخواهند با عادیسازی اسلام، فرهنگ و تاریخ منطقه را از بیخ و بن بزنند و مردم منطقه این را نمیپذیرند. در واقع پیمان ابراهیم پوششی برای نفوذ اسرائیل در این منطقه برای پیشبرد طرحهای امنیتی است. این طرحهای بیریشه و بیمبنا هیچ زمینه پذیرشی در منطقه ندارد و با یک سری اقدامات نمایشی و تبلیغاتی اجرایی نمیشود. ملتهای منطقه نفرت خود را از رژیم صهیونیستی در جریان جام جهانی قطر نشان دادند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب ما از ابتدا میدانستیم نه عادیسازی نه پیمان ابراهیم در این منطقه به جایی نخواهد رسید.
آینده روابط عربستان و رژیم صهیونیستی
سیدافقهی درباره تأثیر توافق ایران و عربستان، بر رویکرد عربستان به رابطه با اسرائیل در قالب فرآیند عادیسازی گفت: این سؤال مهمی است که جای بحث دارد. نفتالی بنت، نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی، در واکنش به توافق ایران و عربستان آن را یک شکست بزرگ برای اسرائیل خواند و اعلام کرد که اسرائیل با این توافق عربستان را از دست داد و نتانیاهو را مقصر این وضعیت دانست. اسرائیل امروز واقعا هم از طرف جبهه مقاومت و هم از سوی مخالفان داخلی نتانیاهو تحت فشار است و امکان مانور کمی دارد.
وی تأکید کرد: آنچه برای ایران بسیار مهم است همین رویکرد عربستان در خصوص رژیم صهیونیستی است. در واقع این مسئله مطرح است که آیا عربستان چون به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل بود برای ایمن ماندن از خطر ایران، آشتی و مصالحه کرد یا اینکه واقعا با این توافق، به اسرائیل پشت کرد و به سمت ایران آمد. لذا از این به بعد باید دیپلماسی و فعالیتهای تبلیغاتی ایران در خصوص عربستان بیش از پیش تقویت شود. در بعد اقتصادی نیز باید همکاریهای اقتصادی را با عربستان افزایش داد تا یک چسبندگی بین دو کشور ایجاد شود.
سیدافقهی ابراز کرد: همچنین محمد بن سلمان برای نشست بر کرسی پاشادهی نیازمند داشتن یک پشتوانه محکم است و اولین پروندهای که او را تهدید میکند مسئله یمن است که ایران در جریان مذاکرات با عربستان خواسته سعودیها را نپذیرفت و بر اشغالگری و تجاوز عربستان تأکید میکرد و تجدید نظر کلی در موضوع یمن را به سعودیها را یادآور میشد اما بن سلمان واقعا به دنبال این است که پس از 8 سال این پرونده را خاتمه دهد.
دو متحد قدرتمند؛ برگ برنده چین در مقابل آمریکا
این کارشناس مسائل منطقه اظهار کرد: در موضوع یمن بین امارات و عربستان اختلاف زیادی وجود دارد و اماراتیها نمیخواهند بحران یمن تمام شود اما میخواهند هزینه آن را عربستان بپردازد و سودشان را خودشان کسب کنند اما اکنون با مصالحه میان ایران و عربستان، مشت سعودیها در مقابل امارات در پرونده یمن پر شد و راحتتر میتوانند آن را حل کنند.
وی با تأکید مجدد بر اینکه این توافق به نفع ایران، چین و عربستان در ابعاد مختلف بود، گفت: این اتفاق از یک منظر سیلی محکم چینیها به آمریکاییها بود که بدون کوچکترین حضور و دخالت آمریکا این اتفاق را رقم زدند و از این به بعد آنها نمیتوانند به راحتی با چین در منطقه برخورد کنند چون چین دو متحد و شریک قدرتمند در منطقه دارد و این نشانه ضعف آمریکا در منطقه است که این ضعف ادامه خواهد یافت. لذا آمریکا بعد از جنگ اوکراین، در این منطقه هم در این قضیه شکست خورد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام
منبع