آپولو در یونان باستان خدای نور، خورشید، روز و روشنایی بود و درنتیجه نگاه آپولونی به زندگی نگاهی است که بر مبنای فضیلت نظم، انضباط، قانون و چارچوب قرار دارد و در مقابل آن دیونیزوس خدای شب، تاریکی، مستی و از خود بی خودی بود و بنابراین نگاه دیونیزوسی به زندگی میتواند به معنی سبک زندگی تسلیم و رها بودن از چارچوبها تفسیر شود.
دیونیزوس مردی است با احساسات متناقض؛ گاهی به شدت خوشحال است و گاهی به شدت ناراحت. او آباد میکند و نابود میکند. آرکتایپ یا کهن الگوی دیونوسوس میتواند یک عارف بزرگ باشد یا یک قاتل خشن. میتواند در موسیقی حل شود و به خلسهای عمیق برود و از دنیای عمیق موسیقی چیزهایی درک کند و بیاورد که دیگران ندانند یا میتواند غرق در مواد مخدر و مستی شود و خود را به فنا ببرد.
زایش تراژدی از آپولون برای ترسیم و ارائه نمادین مفاهیمی چون هماهنگی، توازن، نظم، قانونگرایی، صورت کامل، وضوح، روشنی، تفرد و از اسطوره دیونیزوس نیز برای نشاندادن نیروهای حیاتی مفرط، پویایی، سرزندگی، تغییر و تحول، آفرینش و انهدام، تحرک، جنبش، ریتم، نشئگی و یگانگی استفاده میکند.
در نوامبر ۲۰۰۴ میلادی مردم اوکراین بیصبرانه در انتظار اعلام نتایج رسمی دور نهایی انتخابات بودند. هنگامی که کمیسیون مرکزی انتخابات اعلام کرد که ویکتور یانوکوویچ، نامزد دولت و گزینه مطلوب روسیه، با اختلاف کمی در تعداد آرا بر رقیب خود، ویکتور یوشچنکو – نامزد اپوزیسیون – پیروز شده است اولین جرقه های انقلاب رنگی و بروز حالت دیونیزوسی هویدا شد.
این انقلاب، مجموعه ای از مخالفت ها و وقایع سیاسی بود که به عنوان نتیجه دور دوم انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در سال ،۲۰۰۴ در این کشور صورت گرفت. این وقایع منجر به باطل شدن نتیجه انتخابات و تکرار آن شد. در دور جدید انتخابات، ویکتور یوشچنکو، رهبر مخالفین به عنوان رییس جمهور معرفی شد و ویکتور یانوکویچ را شکست داد.
رخدادهای اوکراین علاوه بر تحولات داخلی، منجر به تیرگی روابط این کشور با روسیه شد ؛ تا جایی که اختلافات گازی روسیه و اوکراین خود متاثر از برخی زمینههای سیاسی و حوادث پس از وقوع انقلاب نارنجی اوکراین است که روسیه را برآن داشت برخی امتیازات اقتصادی از جمله گاز ارزانقیمت را از این کشور دریغ نماید .
در این زمان اوکراین وارد حالت دیونیزوسی که به نوعی از خود بی خودی بود، شد و در پی آن در دامن غرب به ویژه آمریکا افتاد و از آنجایی که ایالات متحده و غرب برای رسیدن به مطامع خود با فرش قرمزبه استقبال طعمه های خود می روند موفق به نفوذ در این کشورشدند.
گام بعدی بازی با برگ ناتو بود.
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو در سال ۱۹۴۹ تشکیل شد. در ابتدا، این اتحاد نظامی بین دوازده کشور بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، هلند، کانادا، ایالات متحده، بلژیک، دانمارک، ایسلند، لوکزامبورگ، نروژ و پرتغال و با هدف ایجاد سنگری در برابر اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت.
نکته حائز اهمیت درباره مناقشه اوکراین به فلسفه وجودی ناتو باز میگردد که برای مهار قدرت شوروی و سپس روسیه کنونی تاسیس شده است. از همینرو صرف نظر کردن از گسترش ناتو به سمت شرق با هدف اولیه ناتو در تعارض است. آمریکا با بازی دادن اوکراین و ورود این کشور به بازی خطرناکی که در نهایت دست حمایت خود را نیز از آن محروم کرد بدنبال آن است که از طریق ناتو، روسیه را مهار کرده و هزینه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور را بالا ببرند.
در اساسنامه ناتو آمده که هر وقت یکی از کشورهای عضو دچار مخاطره شود، از آن کشور حمایت میشود اما امروز میبینیم که کشورهای عضو ناتو تنها به چند اظهارنظر دیپلماتیک بیاثردرموضوع اوکراین بسنده کردهاند.
وقایع اخیر در اوکراین نشان داد وقتی کشوری اتکای خود را به بیگانگان قرار میدهد، نتیجهاش این میشود که امروز با آن مواجه است.
شیفت حالت اوکراین از حالت دیونیزوسی به حالت آپولونی بعد از اتخاذ سیاست بی تفاوتی غرب نسبت به تحولات کیف روی داد و سرمستی و از خو بی خودی جای خود را به خدای نور، خورشید و امید داده و مردم این کشور به امید بازگشت به روزهای گذشته دست به دعا برداشته اند.
منبع