«فریبکاری» و «دروغ» از بزرگترین رذیلتهای اخلاقی در هر جامعهای به شمار میرود؛ خواه این اقدام ناپسند از سوی مردم انجام گیرد، خواه مسئولان و مقامات کشور. با توجه به گستره و تبعات دروغپراکنی از سوی مقامات و تلاش آنها با توسل به این ابزار برای ابقا در مسند، میتوان آن را «بزرگترین خیانت به مردم» ارزیابی کرد.
منتقدان رئیسان جمهوری آمریکا به بازتاب و برجستهسازی دروغهایی که آنان در عرصههای مختلف گفتهاند، تمایل دارند. به عنوان مثال در دوران دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری قبلی آمریکا، روزنامه «واشنگتن پست» یک پایگاه اطلاعاتی از دروغها و فریبهای رئیسجمهوری را نگهداری میکرد؛ دروغهایی که آمار نهایی آن به بیش از ۳۰ هزار دروغ رسید.
منتقدان «جو بایدن» رئیسجمهوری کنونی نیز بر این باورند که او یک دروغگو است و رسانهها هم با وی در پنهان کردن دروغهای مکرری که به مردم آمریکا میگوید، شریک هستند.
شمار بالای این انتقادات نشان میدهد که اکثر مردم تمایلی به حضور رئیسجمهوری دروغگو در کشور ندارند. با این حال، یک مطالعه که با تازگی در مورد فریب و دروغهای رئیسان جمهوری در آمریکا صورت گرفت، نشان داد که همه رئیسان جمهوری این کشو از «جرج واشنگتن» (دوره ریاستجمهوری ۱۷۸۹ – ۱۷۹۷) گرفته تا بایدن در اظهارات عمومی خود به صورت آگاهانه دروغ گفتهاند. مهمتر از اینکه بدانیم رئیسان جمهوری دروغ میگویند، این است که بفهمیم چه زمانی و چرا این کار را انجام میدهند.
نتایج یک مطالعه در آمریکا نشان داد: همه رئیسان جمهوری آمریکا از «جرج واشنگتن» گرفته تا ترامپ در اظهارات عمومی خود به صورت آگاهانه دروغ گفتهاند
طبق این گزارش؛ رئیسان جمهوری که برای حفظ وجهه عمومی یا مقام خود دروغ میگویند، بعید است، بخشیده شوند؛ با این حال، آن دسته که به نظر می رسد در راستای منافع مردم دروغ میگویند، اغلب بخشیده میشوند.
سیاست یا اخلاق فریبکاری آمریکایی
ابتدا باید این پرسش را مطرح کرد که چرا دروغگویی تا این حد به عنوان عمل نادرست شناخته میشود؟ «امانوئل کانت» فیلسوف آلمانی، در قرن هجدهم یک گزارش مهم و قوی از دلایل نادرستی دروغگویی ارائه کرد. از نظر کانت، دروغ گفتن به اندازه تهدید یا اجبار، یک اشتباه محسوب میشود.
به باور وی، همه این اقدامات منجر به نادیده گرفته شدن اراده شخص دیگری میشود و به این ترتیب با آن فردی که دروغ شنیده به عنوان یک ابزار صرف رفتار میشود. وقتی یک مرد مسلح از تهدید استفاده میکند تا فردی را مجبور به انجام یک عمل خاص کند، به عاملیت عقلانی آن شخص بیاحترامی میکند. دروغ نیز به همین ترتیب بیاحترامی به عامل عقلانی است زیرا با این اقدام تصمیم فرد دستکاری شدهاست، به طوری که عمل وی پس از شنیدن ن دروغ دیگر تصمیم واقعی وی نیست. کانت هر دروغی را غیراخلاقی میدانست، حتی دروغی که به قاتل پشت در گفته میشد.
دروغ بیاحترامی به عامل عقلانی است زیرا با این اقدام تصمیم فرد دستکاری شدهاست، به طوری که عمل وی پس از شنیدن ن دروغ دیگر تصمیم واقعی وی نیست
فیلسوفان امروزی اغلب نسخههایی از روایت کانت را تایید کردهاند و در عین حال به دنبال اضافه کردن استثناهایی به آن هستند. یکی از موضوعات رایج، ضرورت دروغ گفتن برای دستیابی به یک هدف مهم سیاسی است. برای مثال، یک رهبر سیاسی که پاسخهای صادقانهای در مورد عملیات نظامی پیش رو میدهد، احتمالا آن عملیات را به خطر میاندازد و مسلما اکثر شهروندانی که در آن عملیات شرکت میکنند، نمیخواهند، عملیات با مشکل مواجه شود. بنابراین منافع ملی باعث میشود مردم در شرایط حساس همچون جنگ، دروغ سیاستمداران را ببخشند و نادیده بگیرند.
در دوران جنگ جهانی دوم، دولت انگلیس به دنبال فریب فرماندهی نازیها در مورد برنامههای خود برای حمله بود؛ موضوعی که مستلزم دروغگویی حتی به متحدان بریتانیا بود. به طور کلی ضرورت شکست آلمان نازی برای توجیه این نوع دروغگویی کافی است.
این مثال موضوع دیگری را نیز مشخص میکند: دروغ و فریب زمانی ممکن است مجاز باشد که در چارچوب یک رابطه خصمانه و جنگی باشد. بنابراین، در آن وضعیت دیگر نباید انتظار گفتن حقیقت را داشت. با این حال دروغ گفتن به شهروندان قابل توجیه نیست.
دروغ و فریب زمانی ممکن است مجاز باشد که در چارچوب یک رابطه خصمانه باشد و در آن وضعیت دیگر نباید انتظار گفتن حقیقت را داشت
دروغ «بد» و دروغ «خوب»
نتایج مطالعه انجام شده در آمریکا نشانمیدهد: دروغهای ریاستجمهوری به دو دسته قابل بخشش و غیرقابل بخشش تقسیم میشوند. دروغهای قابل بخشش آنهایی است که ملت را از آسیب دور نگه میدارد. دروغهای نابخشودنی در دسته نیکسونی «من کلاهبردار نیستم» قرار میگیرند. این دروغها برای سرپوش گذاشتن بر جنایات، بیکفایتی یا محافظت از آینده سیاسی رئیسجمهوری گفته میشود.
مشکل اصلی این است که بسیاری از دروغهای رئیسان جمهوری در آمریکا را نمیتوان به این راحتی به اهداف مهم مرتبط کرد. دروغهای «بیل کلینتون» در مورد رسواییهای جنسیاش یا صرفا خودخواهانه بود یا اینکه اطرافیان به او گفتند که برای حفظ ریاست جمهوری خود دروغ بگوید.
به همین ترتیب، اصرار «ریچارد نیکسون» رئیسجمهوری وقت آمریکا مبنی بر اینکه او چیزی در مورد «رسوایی واترگیت» نمیداند به احتمال زیاد دروغ بود. «جان دین» وکیل حقوقی نیکسون، سالها بعد تایید کرد که رئیسجمهوری از طرح «کارگذاشتن شنود در هتل واترگیت»و همچنین «سرقت برخی از اسناد و مدارک از مقر کمیته ملی دموکراتها» اطلاع داشته و با آن موافقت کردهاست. این رسوایی در نهایت به ریاست جمهوری نیکسون پایان داد.
این دروغها برای سرپوش گذاشتن بر جنایات، بیکفایتی یا محافظت از آینده سیاسی رئیس جمهوری است. «لیندون جانسون» سی وششمین رئیسجمهوری آمریکا نیز تمام هزینههای مربوط به جنگ ویتنام را از کنگره و مردم برای حفظ قدرت سیاسی خود پنهان نگه داشت.
«جورج دبلیو بوش» نیز به دلیل دروغ خود مورد سرزنش قرار گرفت. بوش در یک سخنرانی تلویزیونی ملی در سال ۲۰۰۳ گفت که حمله به عراق برای از بین بردن سلاحهای کشتار جمعی ضروری است؛ موضوعی که دروغ محض بود و منجر به کشته و زخمی شدن هزاران آمریکایی شد.
در همه این موارد، این رئیسان جمهوری آمریکا با تهدید بزرگی برای ریاستجمهوری خود مواجه شدند و دروغگویی را نه برای نجات ملت، بلکه برای حفظ قدرت خود انتخاب کردند.
همسنجی اوباما و بایدن با ترامپ در بیان حقیقت
این احتمال وجود دارد که ترامپ بیش از اکثر رئیسان جمهوری دروغ گفته باشد. چیزی که در مورد دروغهای او جالب توجه است این است که به آنها گفته میشود به جای اینکه در خدمت منافع سیاسی فعالیت کنند، از تصویر خود در میان مردم یا قابلیت دوام سیاسی خود دفاع کنند.
در واقع، به نظر میرسد، برخی از دروغهای نامعقول ترامپ آزمونی برای سنجش میزان وفاداری اطرافیانش باشد. کسانی که در حلقه دوستان او قرار داشتند، آشکارترین دروغهای وی را تکرار کرده و وفاداری خود را به ترامپ نشان دادند. به تازگی، او آن دسته از اعضای حزب جمهوریخواه را که ادعاهای نادرست او در مورد تقلب در انتخابات را تکرار نکردهاند، مورد حمله قرار داده است.
مطالعات اخیر نشان میدهد که تاکنون دروغگویی بایدن به اندازه ترامپ نبوده است. با این حال، او ادعاهای فریبنده و گمراهکنندهای را در مورد موضوعات مختلف، از هزینههای سیاستهای خاص گرفته تا تاریخ و زندگی اولیهاش، مطرح کرده است.
تا کنون دروغگویی بایدن به اندازه ترامپ نبودهاست. با این حال، او ادعاهای فریبنده و گمراهکنندهای را در مورد موضوعات مختلف، از هزینههای سیاستهای خاص گرفته تا تاریخ و زندگی اولیهاش، مطرح کردهاست
برخی از فیلسوفان سیاسی بر این باورند که وقتی سیاست تبدیل به یک بازی خصمانه میشود، سیاستمداران ممکن است برای اینکه به دنبال فریب طرف مقابل هستند، بخشیده شوند. بایدن ممکن است بر این موضوع تکیه و دروغهای خود را توجیه کند. او همچنین میتواند تاکید کند که حزب جمهوریخواه اینک کمتر از هر زمان دیگری در تاریخ راه را برای مذاکره دو حزبی باز گذاشتهاست.
با این حال، حتی این آخرین توجیه نیز احتمالا کافی نباشد. دروغ گفتن به مخالفان سیاسی ممکن است در یک موقعیت خصمانه مجاز باشد اما دروغهایی که توسط رئیسان جمهوری گفته میشود اغلب خطاب به رای دهندگان است و توجیه چنین فریبکاری امری بسیار دشوار به نظر میرسد.[۱]
«چه کسی در ۱۰۰ روز اول خود بیشتر دروغ گفته است: بایدن، ترامپ یا اوباما؟» عنوان گزارشی بود که سایت تحلیلی- خبری «فوربس» منتشر کرد. در این گزارش آمدهاست: ترامپ در ۱۰۰ روز اول خود ۲۹ بیانیه ارائه داد که طبق ارزیابیهای وبسایت حقیقتیاب «پالیتیفکت» (PolitiFact)، ۱۷ مورد از این اظهارات دروغ بودهاند.
اوباما در دوره ۱۰۰ روزه خود ۱۲ موضوع را مطرح کرد که یک مورد آن نادرست بود و همچنین از مجموع ۴ ادعای «جوبایدن» ۲ مورد آن دروغ بودهاست. در یک محاسبه خام، ترامپ بیشتر از مجموع بایدن و اوباما دروغ گفت. طبق این اطلاعات اوباما صادقترین رئیسجمهوری در ۱۰۰ روز اول در مقایسه با بایدن و ترامپ بود.
جالب است بدانیم که هر کدام از این سه رئیسجمهوری در ۱۰۰ روز نخست ریاستجمهوری خود در مورد چه چیزی دروغ گفته است؟ اظهارات دروغین بایدن درباره حداقل دستمزد و الگوهای مهاجرت در ایالاتمتحده بود. ترامپ به دروغ در مورد میزان قتل، مهاجرت و شمار پناهندگان در ایالاتمتحده و اینکه «استیو بنن» مشاورش را قبل از کمپین ریاستجمهوریاش نمیشناخت، متهم است. اظهارات نادرست اوباما به روند آموزش ریاضی ایالاتمتحده مربوط میشود.[۲]
دروغ گفتن به مخالفان سیاسی ممکن است در یک موقعیت جنگی و خصمانه مجاز باشد اما دروغهایی که توسط رئیسان جمهوری گفته میشود اغلب خطاب به رای دهندگان است و توجیهی ندارد
مصادیق دروغپردازی رئیسان جمهوری آمریکا
«سیانان» در گزارشی تحت عنوان «البته که رئیسان جمهوری دروغ میگویند»، نوشت: این تصور که یک رئیس جمهوری خوب به مردم آمریکا دروغ نمی گوید، یک توهم است. مورخان می گویند بسیاری از بزرگترین رئیسان جمهوری آمریکا جزو بزرگترین دروغگوها بودند و دوگانگی بخشی از زندگی آنها بود.
مورخان میگویند بسیاری از بزرگترین رئیسان جمهوری آمریکا جزو بزرگترین دروغگوها بودند و دوگانگی بخشی از زندگی آنها بود.
به عنوان نمونه، «باراک اوباما» رئیسجمهوری سابق آمریکا در حین تبلیغ لایحه مراقبت مقرون به صرفه یا «اوباماکر» به آمریکاییها گفت که اگر بخواهند میتوانند بیمه درمانی خود را حفظ کنند. معلوم شد که این برای برخی درست نیست و اوباما به دروغگویی متهم شد. در آن زمان برخی از کارشناسان سیاسی هشدار دادند که دروغ وی میتواند مانع از پیروزیاش در دوره دوم ریاست جمهوری شود. به باور کارشناسان، آمریکاییها رئیسجمهوری را که اعتماد آنها را خدشه دار کند، نمیبخشند.
برخی از محبوبترین رئیسان جمهوری آمریکا، بزرگترین دروغها را به مردم خود گفتهاند؛
– «فرانکلین روزولت» در حالی که کشور را برای جنگ جهانی دوم آماده میکرد، در سال ۱۹۴۰ به آمریکاییها گفت: «پسران شما به هیچ جنگ خارجی فرستاده نمیشوند».
– «جان اف کندی» رئیسجمهوری دیگر آمریکا نیز در سال ۱۹۶۱ اعلام کرد: «من قبلا اعلام کردهام و اکنون نیز تکرار میکنم که ایالاتمتحده هیچگونه مداخله نظامی در کوبا ندارد». در حالی که در تمام این مدت او در حال برنامه ریزی برای حمله به کوبا بود.
– «رونالد ریگان» در سال ۱۹۸۶ به آمریکاییها گفت: «تکرار میکنم، ما اسلحه یا چیز دیگری برای آزادی گروگانها با ایران مبادله نکردیم، و نخواهیم کرد»، در حالی که چهار ماه قبل از این اعتراف، این اقدام را انجام دادهبود.
-«مگ مات» استاد تئوری سیاسی در کالج مارلبورو، میگوید حتی «آبراهام لینکلن»که از طرف مردم مورد تجلیل و ستایش قرار میگیرد نیز دروغگوی ماهری بود. لینکلن در مورد اینکه آیا در حال مذاکره با جنوب برای پایان دادن به جنگ است یا خیر، دروغ گفت.[۳]
منابع:[۱] . https://theconversation.com/all-american-presidents-have-lied-the-question-is-why-and-when-۱۷۶۶۶۳
[۲] . https://www.forbes.com/sites/davidmarkowitz/۲۰۲۱/۰۴/۳۰/who-lied-more-during-their-first-۱۰۰-days-biden-trump-or-obama/?sh=۵۰bf۵cf۱a۸۹d
[۳] . https://edition.cnn.com/۲۰۱۳/۱۱/۲۴/politics/presidents-lie/index.html
منبع