به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، «علیرضا دلکش» در سال ۱۳۴۴ در املش به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۱ موفق به کسب دیپلم شد. علیرضا مبارزه با طاغوت را از مقطع دبیرستان در شهرستان کرج آغاز کرد و در این راستا با شرکت در تظاهرات خیابانی و تعطیلی مدارس و نصب و توزیع پوسترها و اعلامیههای حضرت امام خمینی فعالیت چشمگیری داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جذب بسیج شد؛ در سال ۶۱ پس از اخذ دیپلم، به زادگاهش مراجعت و جذب بسیج سپاه پاسداران شهرستان رودسر شد و از آن طریق به منطقه غرب کشور عزیمت و در ارتفاعات مریوان به دفاع در مقابل تهاجم سرسپردگان امپریالیسم شرق و غرب و عوامل ستونپنجم مبارزه و نبرد کرد.
وی سال ۶۲ از طریق سپاه رودسر و بهعنوان پاسدار مشمول در تهران و به دانشگاه امام حسین (ع) اعزام و در دوره آموزش پزشکیاری شرکت و به مدت دو سال در این رسته به امداد و مداوای مجروحین نبرد با دشمن تلاش زیادی کرد؛ پس از مراجعت به زادگاهش در بسیج رودسر به فعالیتهایش ادامه داد.
اما بسان پرندهای بود که تاب تحمل قفس تن را نداشت و بار دیگر زمزمه هجرت آغاز کرد و در شهریور ۶۵ راهی مناطق جنوب کشور شد.
علیرضا در عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و کربلای ۵ نبردی دلیرانه با دشمنان بعثی داشت و پس از فراغت از عملیات کربلای ۵ در حالی که دقایقی را به استراحت پرداخته بود، مقر آنان توسط هواپیماهای دشمن بمباران شد و علیرضا مجروح گردید و در حین انتقال به بیمارستان ندای ارجعی الی ربک در سال ۶۸ را لبیک گفت و روح تعالیجویش از قفس تن رها و در عرش برین به پرواز در آمد و در جوار علی علین آرام گرفت.
فرازی از وصیتنامه شهید «علیرضا دلکش»:
وصیت من این است که هیچگاه امام را تنها نگذارید و با تمام وجود از نظام اسلامی حمایت کنید؛ نماز را سبک نگیرید و در نماز جماعت و جمعه شرکت فعالانهای داشته باشید.
به افراد حزباللهی توصیه میکنم که شخصگرایی و دودستگی را کنار بگذارند و پیرو خط امام باشند و مبادا انقلاب را فدای سلیقهٔ شخصی خود بکنید.
فداکاری، ایثار و شهادت، فقط در مکتب اسلام است و اگر تمام مکتبهای مادی دنیا جمع شوند، نمیتوانندای حرکت الهی را تفسیر کنند؛ شهادت تولدی است برای دنیای جاویدان، ولی بعضی آنقدر در لاک مادی و دنیوی فرو رفتهاند که نمیتوانند بفهمند که چرا جوانی نارنجک به کمر خود میبندد و زیر تانک میرود. ایثارگری رزمندگان در عالم معنی تجلی پیدا میکند.
پدر و مادرم، در راه اسلام عزیز، جوان دادن ناراحتی ندارد و صبور باشید. پدر و مادرم، مطلب زیاد است، درد دل هم زیاد دارم. درد دلم را خدا میگویم و با عشق آرام میگیرم و از شما طلب حلالیت و بخشش دارم.
انتهای پیام/
منبع