بد شدن اخلاق یک فرد در اثر نداشتن ساختار تجزیه و تحلیل درست است که به تدریج، نمایان می شود. زمانی که فردی نتواند رخدادهای پیرامون را درست تجزیه و تحلیل کند، گرفتار تصمیم های نادرست می شود. فقدان تجزیه و تحلیل یا نقص در تجزیه و تحلیل، به معنای ناتوانی در فهم درست یک مسأله و استخراج ابعاد و وجوه آن متناسب با سن و جنسیت است. در این صورت، زمانی که فرد با حادثه ای روبرو میشود، ظاهر آن حادثه برایش مهم می شود و نمی تواند به ابعاد دیگر آن بپردازد.
به عنوان مثال، فردی دچار بیماری می شود، ظاهر بیماری برایش اهمیت پیدا میکند و تبعات بیماری در چشمش بزرگ مینماید. به همین دلیل، آن بیماری. او را به شدت به هم میریزد و دچار چالش می کند. در حالی که باید ابعاد دیگر بیماری برایش مطرح و مهم باشد، ابعادی مانند درسهایی که این حادثه میتواند برایش داشته باشد یا دلالتهای که به نعمت های دیگر میدهد و…
اگر فرد متناسب با خودش تجزیه و تحلیل نداشته باشد، در او احساس غم، ناتوانی، گرفتاری فراگیر میشود و چنین حالی با کلافگی، خستگی و ماندگی همراه میشود و بداخلاقی، که محصول چنین حالی است، به تدریج خصلت فرد میگردد. «قلب» محل تجزیه و تحلیل حوادث و مسائل و «صدر» محل نمایان کردن آن تجزیه و تحلیل است.
بنابراین، اختلال در کار قلب که اختلال تجزیه و تحلیل است منجر به اختلال در صدر می شود. و ناتوانی قلب در تجزیه و تحلیل که همراه با پوشیده بودن ابعاد مسئله ای است «اکنّه» نامیده می شود.
برای اصلاح چنین قلبی، فرد باید توان تفصیل را در خود تقویت کند. چرا که قلبی که می تواند ابعاد مختلف مسائل را ببیند، دچار اکنّه نمی شود.
برای فعال شدن توان تفصیل نیز، بایستی به مسائل پیرامون و حوادث و رخدادها از جنبههای مختلف نگریست و آنها را در ابعاد مختلف مطالعه کرد. و در اثر چنین مطالعه ای است که میتوان با دید باز و روشن و با حسن ظن به خدا به همه چیز نگریست.
احمدرضا اخوت
مطالب مرتبط:
تصویر ما از واژهای قرآنی؛ بزرگسالان خردسال
رجوع سطحی به قرآن؛ تصویر ما از واژه های قرآنی چگونه است؟