ابوالفضل بهرامپور، بیش از نیم قرن سابقه مطالعه تفسیر و یادگیری معارف تفسیری، دارنده تألیفات فراوان، فوق دیپلم و حفظ و خطابه «روانشناسی خطابه»، لیسانس ادبیات عرب، فوق لیسانس معارف و علوم قرآنی از دانشکده الهیات تهران، کارشناس دینی و مفسر قرآن کریم است.
استاد بهرامپور، سالهای قبل از انقلاب اسلامی در تألیف کتب درسی قرآنی و دینی با دو نفر از شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی یعنی شهید بهشتی و شهید باهنر همکاری تنگاتنگی داشته است. به دعوت شهید بهشتی به عنوان کارشناس نیمهوقت کتب درسی آموزش و پرورش با شهید دکتر باهنر همکاری میکرد. پس از انقلاب جزو مشاوران شهید محمدعلی رجایی بود و مدتی کارهای اجرایی وزارت کشور را به عهده گرفت. ایشان دارای تحصیلات حوزوی بوده و تاکنون تألیفات بسیاری در زمینه ترجمه و تفسیر قرآن کریم به رشته تحریر در آورده است که از جمله میتوان به ترجمه و تفسیر سورههای مبارکه محمد(ص)، فتح، حجرات، قاف، ابراهیم، ملک، جمعه، منافقون، حجر و یاسین اشاره کرد. تألیف مجلدات ترجمه و تفسیر کامل قرآن کریم تحت عنوان «نسیم حیات» از دیگر خدمات ایشان در عرصه تفسیر قرآن کریم بوده است.
در نخستین روزهای بهار قرآن و طبیعت میهمان استاد و مفسر قرآن کریم شدیم. وی در گفتوگوی صمیمی با ایکنا از دلالت بهار بر معاد، شرط رسیدن به احسن الحال، چگونگی تغییر انسان در تحول طبیعت و راهکارهای رسیدن به زندگی قرآنی و انس بیشتر با قرآن سخن گفت. متن و ویدئوی بخش اول این گفتوگو از نظر میگذرد:
بهار دلیل معاد و زمستان دلیل بر ممات
اگر بخواهم دلالت بهار بر معاد را بیان کنم باید در ابتدا زمستان یخبندان که تمام درختان و طبیعت مردهاند را به یاد آورم.تمام پرندگان، حیواناتی که به خواب رمستانی میروند که از منظر قرآن کریم خواب نوعی مرگ است و به تعبیر پیامبر اکرم(ص) فرمود: «النَّومُ أخُو المَوتِ؛ خواب برادر مرگ است». شما در زمستان طبیعت و درختان را نگاه کنید انگار مردهاند و قبرستان است اما زمانی که فصل بهار میآید روحی در زمین دمیده و حیات آغاز میشود. به تعبیر قرآن کریم، طبیعت به لرزه درمیآید و درنوسان است. معاد هم چنین است.
شما در این دنیا چند صباحی را زندگی میکنید و هیچکس کاری به اعمال شما ندارد اما زمانی که آخرت فرا برسد دیگر دنیا تمام شده و کسی فرصت بازگشت ندارد. اگرچه در مسئله معاد و آخرت باید از برزخ سخن بگوییم تا مطلب گویا باشد و نباید برزخ را از معاد جدا پنداشت بههمینخاطر همواره یکی از انتقادات جدیام به برشمردن اصول دین و عقاید شیعه بوده است.
درواقع درباره درستی یا نادرستی اصول دین، که توحید، معاد و نبوت است اما اصول مذهب شیعه،توحید، معاد، نبوت، امامت و عدل است انتقاد دارم. این عبارت بسیار اشتباه است زیرا خداوند یک صفت ندارد که تنها از عدل سخن بگوییم، خداوند دارای صفات بیشمار و به تعبیر قرآن کریم یگانهای است که تمام صفات آن بینهایت است.لذا براین باور هستیم که در اصول عقاید باید از معاد و برزخ کنار یکدیگر یاد شود. به اعتقاد من، اصول دین خداوند و صفات او(توحید)، نبوت، برزخ و معاد است.
بهار زنده شدن و دمیده شدن حیات بر عالم طبیعت بهویژه گیاهان است و زمانی که انسان میخواهد زنده شده و از برزخ به عالم قیامت برود میتوان گفت بهار دلیلی بر معاد است و زمستان دلیلی بر قبرستان ممات است.
توبه؛ شرط رسیدن به احسن الحال
در دعای نوروز درخواستهایی میکنیم و درنهایت از خداوند میخواهیم که ما را به احسن حال و بهترین احوال حواله بدهد.این دعا مربوط به یک زمان معین نیست که تنها عید نوروز را دربر بگیرد بلکه همه شرایط و موقعیتها را شامل میشود. یکی از مصادیق احسن حال توبه کردن گناهکار است.زمانی که گناهکار توبه میکند از حال بد که دوزخ و گرفتاری است، رهایی پیدا میکند بنابراین کسی که توبه کند، خداوند تمام گناهان او را نابود میکند و او میتواند همنشین خوبان شود. بنابراین احسن الحال شامل توبهکنندگان میشود.
طبیعت ما را به احسن حال نمیبرد زیرا خود طبیعت هم از زمستان سخت و مرده به حیات زنده و حال خوب میرسد و شرط رسیدن انسان به احسن حال هم توبه کردن است. اگر ما به خداوند اجابت کنیم که مانند طبیعت خودمان را تغییر بدهیم و دیگر مانند سابق امور ناپسند و خلاف انجام نمیدهیم و توبه میکنم و از این پس زندگیام را مطابق با سنت و دستورات الهی برنامهریزی میکنم و هر زمان که ما به این مرتبه تحول برسیم، عید ماست.
در قرآن هم آمده است که «سرنوشت اقوام به دست خودشان است و تا زمانی که خودشان تغییر نکنند ما سرنوشت آنان را تغییر نمیدهیم.» بهطورمثال با خداوند عهد ببندیم که از این پس نمازهایمان را اول وقت بخوانیم. دیگر زمانی که نزد خداوند این اجابت را کنیم برنامه زندگیمان را هم مطابق با این تحول، تغییر خواهیم داد.
زمانی دانشجوی تهران بودم، استاد بداخلاق اما بسیار باسوادی داشتم که هرکس دیرتر از او وارد کلاس میشد، آن جلسه را برای دانشجو غیبت لحاظ میکرد.در کلاس این استاد، دو دانشجو حاضر بودند که زمان تدریس استاد، هنگام اذان مغرب و رأس ساعت 6 از کلاس خارج میشدند و بعد از اقامه نماز بازمیگشتند.روزی به آنها گفتم این اقدام شما در کلاس استاد بیادبی و جسارت به ساحت کلاس است و آنان در پاسخ گفتند این زمان، زمان خداوند و نماز است و وقت درس و کلاس نیست.خلوص نیت آنان اشک من را جاری کرد.یکی از روزهایی که آنان هنگام نماز خارج شدند استاد در کلاس عصبانی شد و علت را جویا شد که من او را مطلع کردم. هنگامی که دو دانشجو از نماز بازگشتند استاد از آنان درخواست کرد از این پس رای خروج از کلاس و نماز خواندن باید اجازه بگیرند، آنان پاسخ دادند: «خداوند امر به نماز کرده است و برای اجرای امر نماز نباید از بنده خداوند اجازه گرفت.» صداقت کلام دو دانشجو، استاد را متأثر کرد. برنامه ریزی قرآنی یعنی با خداوند عهد میبندیم که برنامه و امور زندگیمان مطابق با قرآن باشد.
آیهای که انسان را به زندگی قرآنی میرساند
هر فعل مادی و معنوی که ما انجام میدهیم، پشتوانه آن فکر و تعقل است و دیوانهای که هنگام راه رفتن تلو تلو میخورد چون فکر و عقلی برای انجام امورش ندارد. پس هر فعلی که از ما صادر میشود دارای پشتوانه فکری و عقلانی است بنابراین خطاب به اروپاییها باید بگویم که رسانههای معاندی که قدرت به دست دارند، تلاش میکنند تا اطلاعات نادرست به شما تزریق کنند و پشتوانه فعل و عملکرد شما اطلاعات نادرستی است که براساس آنچه پیشتر گفتیم، اطلاعات نادرست و غلط، فعل اشتباه را به همراه دارد و لذا هرکس اطلاعات نادرست بدهد، به ما خیانت و توهین کرده است.
چرا در قرآن کریم شیطان را دشمن انسان میپندارد؟ زیرا شیطان اطلاعات نادرست و اشتباه به انسان میدهد و کسی که تحت تأثیر اطلاعات نادرست شیطان قرار بگیرد، از مسیر هدایت و بندگی خداوند گمراه میشود. سوره حجرات و داستان بخشی از زندگی پیامبر اکرم(ص)، به درک بهتر این مطلب کمک میکند. خداوند در سوره حجرات، آیه 6 فرمود: «يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبِإٍ فَتَبَيَّنُواْ؛ اى كسانىكه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد.»
بر اساس روايات متعدد از طرق شيعه و سنى، اين آيه درباره وليدبن عقبه نازل شده است. زيرا پيامبر او را براى جمعآورى زكات از قبيله بنى مصطلق اعزام داشت، اما از آنجا كه ميان او و اين قبيله در دوران جاهليت، خصومتى شديد بود، هنگامى كه اهل قبيله به استقبال او مىآمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمدهاند. لذا جلوتر نرفت و نزد پيامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كردهاند. پيامبر از اين خبر ناراحت شد و تصميم گرفت آنان را گوشمالى دهد. آيه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقيق داد.
روشن است كه فسقِ وليدبن عقبه، از ابتدا روشن نبود و گرنه پيامبر شخص فاسق را به عنوان نماينده خود جهت دريافت زكات اعزام نمىكرد، بلكه پس از دروغى كه وليد در مورد سرباز زدن قبيله بنىالمصطق از پرداخت زكات گفت، اين آيه فسق او را آشكار ساخت تا پيامبر و مؤمنان بر اساس خبر او عمل نكنند.
خداوند در سوره اسراء، آیه 36 فرمود: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد.» اگر جامعه ما به این آیه عمل کند دیگر شاهد درگیریها و اختلافات و دعوا نخواهیم بود.
شخصی بود که پسر دینمدار او کمونیست شد از من درخواست کرد تا با پسرش صحبت کرده و آن را هدایت کنم، پسر نزد من آمد و در همان آغاز علت دینمداری را از من سؤال کرد. در پاسخ به او گفتم: چرا من باید پاسخ بدهم زمانی که قرآن و خداوند حق و حقیت و درست هستند، شما انکار میکنید باید دلیل بیاورید.خداوند در قرآن فرمود: «هم رد و انکار کردنتان باید دلیل داشته باشد و هم پذیرفتن و قبول کردن.» بنابراین ابتدا شما علت انکارتان را مطرح کنید. او در پاسخ درماند و اصلاح شد و وارد یک بحث منطقی با یکدیگر شدیم. با او در این مورد صحبت کردم بر مطلبی که بر آن اشراف نداری تصمیم نگیرد و انکار از ظن میآید و باید پشتوانه علمی داشته باشد.هر قبول کردن یا انکار کردن باید پشتوانه علمی و یقینی داشته باشد.
رسانههای سیاسی غربی و شیطان اطلاعات اشتباه میدهند که ظن و گمان برای مردم بههمراه دارد لذا من بهعنوان مفسر قرآن کریم نظریات مخالفان را باید بخوانم، اما عوام نباید بخوانند زیرا درستی و یا نادرستی اطلاعات را تشخیص نمیدهند زیرا علم تفسیر قرآن را ندارند.
قرآن را کم بخوان اما عمیق
حوزه علمیه قم افرادی که اهل تفسیر بودند را دعوت کردند و یکی از آنها من بودم و در آن جمع، گفتم: حوزه علمیه باید در سه فاز علم را به مردم ایران و جهان برساند، فقه، حدیث و تفسیر. جواهر کتاب فقه 10 جلدی است و حوزویان رساله عملی نگاشتهاند که مورد فهم مردم واقع میشود اما در حوزه تفسیر و حدیث این اقدام انجام نشده است که کتب اصلی را برای فهم بهتر مردم در یک رساله دکتری خلاصه کنند. درواقع کتب اصول کافی، وافی، بحارالانوار، تفسیر نمونه، المیزان و فخر رازی برای مطالعه مردم بهمنظور انس بهتر با قران کریم، مناسب نیست زیرا کلیه این کتابها فنی هستند بنابراین باید حوزه علمیه یک تفسیر مختصر و مناسب عموم مردم تهیه و گردآوری و به جامعه عرضه کند.
در انتشارات آوای قرآن یک تفسیر مجمل و مختصر در سه جلد 700 صفحهای تفسیر قران را برای عموم مردم به نگارش در آوردهام. همچنین اخیراً یک ترجمهای هم ویژه مردم کشور چین نگاشتهام که برای ایران هم مناسب است و اگر کسی آن را مطالعه کند جان مطلب را دریافت میکند و نیازی به مطالعه تفسیر نیست. تفسیر نسیم حیات و مبین هم که به نگارش درآوردهام به آسانی قابل مطالعه کردن برای عموم مردم است. انس با قرآن از طریق مطالعه تفسیر قرآن آنهم بهطور خلاصه بهدست میآید.
یکی از فرزندانم در دوران جوانی و پیش از ازدواجش براساس علاقه درونی شروع به خواندن قران کرد و در ابتدا هفتهای یک جزء قرآن کریم را تلاوت میکرد. به او گفتم پسرم شما در یک ماه اگر 10 صفحه با ترجمه و شرح بخوانید به درک و فهم بهتری از خداوند و دستورات خداوند میرسید درواقع در یک ماه حجم کمتری از قرآن را بهطور عمیق مطالعه کنید. فرزندم با پیروی از این شیوه، امروز به صاحب نظر در حوزه تفسیر رسیده است.
انس با قرآن زمانی شکل میگیرد که قرآن را کم بخوانیم اما پرمحتوا و عمیق. درواقع انس با قرآن با مفهوم حاصل میشود.
ادامه دارد….
گفتوگو و ویدئو: محدثه نعیمیفرد
انتهای پیام
منبع