[ad_1]
گروه دفاعی ایرنا: صنایع نظامی رژیم صهیونیستی به نوعی تاریخچهای قدیمیتر از خود این رژیم داشته و امروزه نیز یکی از منابع اصلی تامین نیازهای ارتش این رژیم و همچنین یک منبع مهم درآمدی برای دولت رژیم صهیونیستی به حساب میآید. اولین تلاشهای صهیونیست ها برای مسلح شدن به قبل از سال ۱۹۴۸ و به حدود دهه ۱۹۳۰ میلادی باز میگردد، زمانی که یهودیان فعال در صنایع اسلحهسازی اروپا و آمریکا که در حوزههای نظامی فعال بودند قاچاق سلاحهای سبک، نارنجک، شعله افکن و مواردی از این دست را به فلسطین، تحت نظارت بریتانیا آغاز کردند تا یهودیان فراری از اروپا که مشغول ایجاد شهرک و سکونت گاه در فلسطین بودند مسلح شوند. دقیقا همین سلاحها در ادامه برای مجهز کردن واحدهای شبه نظامی مثل هگانا استفاده شد.
بعد از جنگ جهانی دوم و خروج ارتش انگلستان از سرزمین فلسطین، حجم زیادی از تسلیحات به جا مانده مربوط به جنگ جهانی دوم به همراه ماشینآلات برای ساخت آنها از طریق منابع مختلف به اسم خرید ضایعات صنعتی از اروپا و آمریکا به فلسطین سرازیر شد. همین موارد پایه مسلح کردن اسراییلیها بوده و بعد از جنگ سال ۱۹۴۸ و تشکیل دولت یهودی و ارتش اسراییل بحث صنایع نظامی در سرزمینهای اشغالی متولد شد.
از اروپای شرقی تا فرانسه به کمک تل آویو آمدند
بعد از سال ۱۹۴۸ مشخصا احساسات و سیاستهای ضد اسراییلی در بین اعراب اوج گرفت و خصوصا کشور مصر با روی کار آمدن جمال عبدالناصر و بحث ملی کردن کانال سوئز منافع غرب خصوصا انگلیس و فرانسه را به خطر انداخت که در کشاکش این ماجرا هم مصر و هم رژیم صهیونیستی به دنبال تهیه و تأمین سلاح از منابع مختلف بودند.
کشورهای اروپای شرقی در یک بازی دو طرفه هم از یک سو بخش عمده نیازهای ارتش مصر را تامین می کردند و از طرف دیگر تامین برخی از نیازمندیها و حتی آموزش نظامیان اسراییلی را نیز بر عهده گرفتند مه در این حوزه کشور چک اسلواکی سابق از جمله مهمترین کشورهای فعال در این حوزه به شمار میرفت.
تا قبل از بحران سوئز در سال ۱۹۵۶ میلادی، صنایع نظامی رژیم صهیونیستی بیشتر در حوزه تسلیحات سبک و همچنین تعمیر و نگهداری و ارتقاء آنچه در اختیار آنها بود متمرکز شد. در سال ۱۹۵۴ مسلسل سبک معروف یوزی توسط صهیونیستها ساخته شد که به دلیل موفقیت بسیار بالا در بازار فروش جهانی اولا سود خوبی نصیب آنها کرد و همچنین باعث شد که صهیونیستها نسبت به توسعه صنایع نظامی و بازار سلاح به عنوان یک منبع درآمد نگاه ویژهتری داشته باشند.
جنگ سال ۱۹۵۶ و باقی ماندن کانال سوئز در دست مصریها به صورت ملی باعث شد که تل آویو و پاریس بیش از گذشته به یکدیگر نزدیک شوند به طوریکه در راستای گسترش این همکاری، فرانسویها از نواچههای موشکانداز تا هواپیماهای میراژ سری ۳ را برای صهیونیستها طراحی کرده و ساختند.
نکته قابل توجه آنکه در راستای همین همکاریهای میان فرانسه و رژیم صهیونیستی، حتی پایهریزی و ایجاد زیرساختها و راهاندازی برنامه اتمی نظامی رژیم صهیونیستی و در ادامه ساخت موشکهای بالستیک جریکو با قابلیت حمل کلاهک اتمی نیز تماما با کمک فرانسویها برای این رژیم ایجاد شد.
جنگ ۶ روزه ؛ فرانسه رفت و آمریکا آمد
مقطه مهم دیگر در همکاریهای نظامی رژیم صهیونیستی، جنگ شش روزه است. پس از حمله برق آسا و پیروزی سریع صهیونیستها در جنگ ۶ روزه سال ۱۹۶۷، فرانسویها تحریم سنگین تسلیحاتی را بر علیه اسراییل ایجاد کردند که به دنبال آن بسیاری از طرحها نیمه تمام ماند و فرانسویها از تحویل سلاح بیشتر و همکاری فنی خودداری کردند.
در این میان صهیونیستها با ترکیبی از زیرساختهای ایجاد شده به کمک فرانسه و البته باز شدن دربهای کمک آمریکا، دور جدیدی از مسلح شدن را آغاز کرد. یکی از مهمترین برنامههای اسراییل در این میان خرید جنگنده های میراژ ۵ فرانسوی بود که با متوقف شدن طرح فروش، اسراییلیها با کمک تاسیسات ایجاد شده و سرقت فناوری و نقشهها، جنگنده نشر را ساختند و آن را در سالهای بعد به آرژانتین و آفریقای جنوبی نیز صادر کردند.
همچنین صنایع نظامی رژیم صهیونیستی با به غنیمت گرفتن تعداد زیادی از سلاحهای تهاجمی AK ساخت شوروی در جنگ ۶ روزه و با ارتقاء آن، طرح سلاح تهاجمی Galil را آغاز کرد. طرحی که حتی تا به امروز هم مدلهای ارتقاء یافته آن جزو سلاح های پرفروش رژیم صهیونیستی در بازارهای جهانی خصوصا در شرق آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا به حساب میآید.
آمریکا ؛ پشتیبان اصلی اسراییل تا به امروز
هواپیماهای جنگنده مثل A-۴ اسکای هاوک و اف ۴ فانتوم، به عنوان نماد مهمی از کمک آمریکا به اسراییل، قبل از جنگ ۱۹۷۳ میلادی (یوم کیپور) وارد خدمت نیروی هوایی اسراییل شدند. در زمان جنگ یوم کیپور و حمله برق آسای مصر و سوریه، اسراییل دچار ضربات شدیدی شد و تنها با کمک سنگین نظامی آمریکا و پر شدن جای ادوات از دست رفته بود که بقای این رژیم تضمین شد.
در حقیقت پس از جنگ یوم کیپور بود که از یک طرف جهان شاهد ایجاد سیاستهای حمایت بی چون و چرای آمریکا از اسراییل بود و از همین تاریخ بود که به شکل قابل توجهی صنایع نظامی این رژیم نیز توسعه خود را آغاز کرد به طوری که در دهه ۱۹۷۰ میلادی پروژههای معروفی مثل تانکهای سری مرکاوا، موشکهای سری اسپایک و یا نسل جدید موشکهای ضد کشتی گابرییل آغاز به کار کردند.
به اذعان بسیاری از کارشناسان، جایگاه فعلی صنایع نظامی رژیم صهیونیستی در دنیا مدیون کمکهای مالی و فناورانه ایالات متحده آمریکا در دهه ۷۰ میلادی و پس از آن است به طوریکه در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۲ میلادی، آمریکا چیزی در حدود ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار برای توسعه و ساخت سامانه گنبد آهنین به رژیم صهیونیستی کمک مالی کرده است.
شرکت های بزرگ تسلیحاتی صهیونیستها کدام هستند؟
سه شرکت اصلی صنایع تسلیحاتی رژیم صهیونیستی به ترتیب IAI (صنایع هوافضای رژیم صهیونیستی)، البیت سیستم و رافائل هستند. از محصولات مهم IAI میتوان به سامانه پدافند ضدموشکی پیکان، از محصولات مهم شرکت البیت سیستمز میتوان به پهپادهای شناسایی سری هرمس و شاید مهم ترین محصول شرکت رافائل را نیز بتوان سامانه پدافندی گنبد آهنین معرفی کرد.
شرکت صنایع نظامی اسراییل IMI قدیمی ترین شرکت صنایع نظامی در سرزمین های اشغالی بود که در نهایت در سال ۲۰۱۸ بخش عمده آن به شرکت البیت سیستم فروخته شد. بخش فعال در حوزه تسلیحات سبک این شرکت نیز به عنوان یک شرکت خصوصی مستقل با اسم IWI به فعالیت خود ادامه میدهد.
آمار و ارقام فروش سلاحهای ساخت رژیم صهیونیستی
برای چند دهه اخیر رژیم صهیونیستی جزو ۱۵ و در سالهای اخیر جزو ۱۰ صادر کننده نخست تسلیحات در جهان به حساب میآید که کشورهای بسیاری مانند ژاپن، کره جنوبی، کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی مشتریان و شرکای نظامی این رژیم به شمار میروند با این حال اصلیترین مشتریان تسلیحات ساخت صهیونیستها را هندوستان، جمهوری آذربایجان و ویتنام تشکیل میدهد.
نقش تسلیحات نظامی ساخت رژیم صهیونیستی خصوصا پهپادهای انتحاری هاروپ و موشکهای ضد زره سری اسپایک در جنگ سال ۲۰۲۰ موسوم به جنگ دوم قرهباغ با آذربایجان بسیار پر رنگ و قابل توجه بود.
بر اساس آمار موجود، در بازه سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ میلادی، رژیم صهیونیستی ۲.۴ درصد کل صادرات تسلیحاتی جهان را به خود اختصاص داده بود.
در سال ۲۰۲۲ میلادی به تنهایی میزان فروش تسلیحات اسراییلی به رقم ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار میرسد که ۲۵ درصد آن را پهپاد ها، ۱۹ درصد را سامانههای پدافندی و ۱۳ درصد آن را سیستم های جنگ الکترونیک تشکیل میدهد. سامانه های رزم زمینی، سیستم های فرماندهی و کنترل (C4I)، سیستم های رصد الکترواپتیکی و رزم دریایی نیز بخشهای دیگر صادرات نظامی صهیونیستها را تشکیل می دهد.
همچنین برای توسعه سامانه پدافندی پیکان نیز بین سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۷ میلادی در حدود ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار هزینه شده که حدود ۸۰ درصد آن توسط ایالات متحده آمریکا پرداخته شده است.
وعده صادق چه بر سر بازار تسلیحاتی صهیونیستها خواهد آورد؟
در بازار تسلیحاتی جهان، سالیان متمادی است که صنایع نظامی رژیم صهیونیستی بعنوان یکی از صنایع پیشرفته جهان با برندها و محصولاتی نظیر سامانههای پیکان، فلاخن داوود، گنبد آهنین، تانک مرکاوا، پهپادهای هارپی و هاروپ، موشک اسپایک و … یکی از بازیگران اصلی این بازار در جهان به شمار میرود. با این حال اجرای عملیات وعده صادق که با عملیات تهاجمی موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران به سرزمینهای اشغالی و هدف قرار دادن دو هدف نظامی عمده رژیم صهیونیستی همراه بود، گزاره کارآمدی تسلیحات ساخت رژیم صهیونیستی را در میان ناظران و کارشناسان تسلیحاتی با تردید و سوال جدی مواجه کرده است.
عبور تعداد قابل توجهی از موشکهای بالستیک و کروز و پهپادهای انتحاری ایران از سامانههای دفاع هوایی سه لایه رژیم صهیونیستی بعنوان نخستین آزمون جدی و واقعی این سامانهها – در حالی که کمک دیگر کشورها را به همراه داشتند- این مسئله را به صورت جدی ایجاد کرده که طی سالهای متمادی رژیم صهیونیستی در خصوص کارایی سامانههای دفاعی خود در حال مبالغه و برندسازی جعلی بوده است به طوریکه از ادعای رهگیری ۹۹ درصدی پرتابههای ایران در عملیات وعده صادق، طی روزهای اخیر رسانههای صهیونیستی خبر از رهگیری تنها ۲۵ درصد پرتابههای ایران توسط آمریکا دادهاند.
این موضوع مهم تا آنجا پیش رفته که بسیاری از کارشناسان معتقدند اجرای عملیات وعده صادق و اثبات ناکارآمدی تسلیحات رژیم صهیونیستی در این عملیات و به طور کلی در جریان جنگ غزه و عملیاتهای حزبالله لبنان علیه مواضع رژیم صهیونیستی، باعث تردید کشورها در تداوم همکاریهای نظامی با این رژیم خواهد شد و حجم قراردادهای نظامی و همکاریها با این رژیم را در سال جاری میلادی و سالهای بعد دستخوش تغییرات جدی خواهد کرد.
منبع