آمد و شد دولتهای مختلف ظهوریافته پس از انقلاب اسلامی، نشاندهنده تغییرات در سیاست خارجی در عین حفظ برخی اصول ثابت است. روی کار آمدن دولت سیزدهم نیز حامل برخی عناصر جدید یا دست کم روایتهای جدید از اصول مزبور است. بر این اساس، سیاست خارجی دولت سیزدهم به مثابه یک گفتمان، حامل و حاوی عناصر خاصی است که آن را از گفتمانهای قبل و بعد از خود متمایز میکند.
پرهیز از امید بستن به تعامل با غرب یعنی ایالات متحده و تروئیکای اروپا به عنوان نسخه حتمی حل مشکلات اقتصادی ایران، اصلیترین زمینه ظهور و مفصلبندی گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم است
مقاله «تحلیل گفتمانی سیاست خارجی دولت سیزدهم» [۱] نوشته «رضا سلیمانی» دانشیار روابط بینالملل دانشگاه بوعلی سینا به بررسی مهمترین عناصر و دقایق سیاست خارجی دولت شهید رئیسی در چارچوب روش تحلیل گفتمان پرداخته است. در ادامه گزیدهای از این مقاله را میخوانیم؛
همچنان که اشاره شد، سیاست خارجی هر کدام از دولتهای ظهوریافته پس از انقلاب اسلامی ایران، در عین برخورداری از برخی اشتراکات در چارچوب اصول سیاست خارجی در قانون اساسی، برخی تمایزات گفتمانی نیز داشته که به هویت ویژه آن گفتمان بدل شده است. به دیگر سخن، هر گفتمانی از وضعیت خاص از جهت نقطه کانونی معنابخش، عناصر تشکیلدهنده و جهتگیری و مسیریابی خود در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی برخوردار است که آن را از گفتمانهای قبل و بعد خود متمایز میکند.
با این توضیح، سیاست خارجی دولت آیتالله شهید رئیسی نیز به عنوان سیزدهمین دولت ظهوریافته پس از انقلاب اسلامی وضعیت خاص گفتمانی دارد که در عین مشترکات زبانی با سیاست خارجی دولتهای اول تا دوازدهم، از برخی جهات با آنها متفاوت است. با این مقدمه، فهم این تفاوتها، مستلزم شناخت مختصات منظومه گفتمانی دولت سیزدهم است. مختصاتی که یک نقشه گفتمانی منحصربهفرد خود دارد.
این نقشه گفتمانی، از یک دال مرکزی به مثابه نقطه کانونی سرچشمه میگیرد که به کلیت آن معنا و هویت میبخشد. دال مرکزی مزبور در یک همبستگی معنایی با نشانهها و عناصر دیگر در این گفتمان قرار میگیرد و نوعی منظومه خاص را تداعی میکند. به دیگر سخن، از حیث سلسله مراتبی، نقطه مرکزی و کانونی گفتمان سیاست خارجی دولت شهید رئیسی همانند هر گفتمان دیگری به دالهای پیرامونی خود (شامل دقایق و لحظات) معنا میبخشد و آن را هدایت و راهبری میکند.
زمینه ظهور گفتمان سیاست خارجی دولت شهید رئیسی
اساسا در تحلیل گفتمانی زبان یک کنش اجتماعی است و بستر به کارگیری زبان نیز امری مهـم تلقی میشود. برای نمونه، سیاست خارجی بـه عنـوان کنشی اجتمـاعی در بسترهای گوناگون، معانی متفاوتی به خود میگیرد و درنتیجه کارکرد متفاوتی مـییابـد.
ازاینرو، گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم نیز زمینهپرورده بوده و در متن و بطن برخی واقعیتهای محیطی مفصلبندی شده است. دراین راستا، به طور کلی پرهیز از امید بستن به تعامل با غرب (ایالات متحده و تروئیکای اروپا) به عنوان نسخه حتمی حل مشکلات اقتصادی ایران، اصلیترین زمینه ظهور و مفصلبندی گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم است.
بهعبارت دیگر، ابهام و مخاطرات موجود برای آینده برجام و حتی پیمان عدم اشاعه (NPT)، رنج بیاندازه مردم ایران از تحریمهای ایالات متحده و همچین سوءمدیریت داخلی و فساد، بیعملی اروپاییها برای جبران تحریمهای یکجانبه دولت ترامپ پس از خروج از برجام و عدم توانایی اقتصادی و امنیتی تروئیکا برای استقلال از منافع راهبردی ایالات متحده، از جمله شرایط عینی زمینهساز برای ظهور گفتمان دولت شهید رئیسی به شمار میرود.
ابهام و مخاطرات موجود برای آینده برجام و حتی پیمان عدم اشاعه، رنج بیاندازه مردم ایران از تحریمهای ایالات متحده و همچین سوءمدیریت داخلی و فساد و بیعملی اروپاییها برای جبران تحریمهای یکجانبه دولت ترامپ پس از خروج از برجام از جمله شرایط عینی زمینهساز برای ظهور گفتمان دولت شهید رئیسی بود
بدیهی است که به دلیل بدعهدی طرفهای غربی در عمل به تعهدات برجامی خود، جریانات به اصطلاح «میانهرو» در ایران عملا طرحی برای پیروزی در انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری نداشتند چرا که هشت سال سیاست گفتوگو و مذاکرات آنها با غرب، خصوصاً در موضوع هستهای و وعدههای اقتصادی آنها برای نجات اقتصاد ایران در چارچوب پیگیری سیاست رفع تحریمها عملاً شکست خورده بود. اروپاییها نتوانستند استقلال خود را از سیاستهای یکجانبهگرایانه دولت ترامپ در اعمال تحریمهای جدید پس از خروج غیرقانونی از برجام نشان دهند و سازوکارهای جبرانی برای پشتپا زدن ایالات متحده به تعهدات برجامی خود طراحی و اجرا کنند.
با این حال، ایران همچنان پس از خروج ترامپ از برجام، به مدت ۲ سال به مفاد این توافق پایبند ماند اما دولت ترامپ به برجام بازنگشت. به این ترتیب، در مقطع زمانی قدرتگیری گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم، نمیتوان ایران را به قصور یا تقصیر در پیگیری دیپلماسی تعامل با غرب و پایبندی به توافق برجام متهم کرد و در عوض گفتمان غیرقابل اعتماد بودن غرب (اعم از ایالات متحده و تروئیکای اروپا) در میان افکار عمومی و افکاربخشی زیادی از نخبگان فکری و اجرایی تقویت شد؛ به گونهای که نهایتاً زمینه بازیابی و قدرتگیری گفتمان مقاومت را در مقابل بدعهدی و زیادهخواهیهای غرب فراهم آورد. انتخابات سال ۲۰۲۰ ریاست جمهوری در ایالات متحده و روی کار آمدن دولت دموکرات جو بایدن نیز نتوانست تغییری در این فرایند ایجاد کند.
بنابراین راهبرد متوازنسازی و تعامل هوشمند با همه کشورهای جهان و در واقع تنوعبخشی به دامنه ارتباطات خارجی میتواند به مثابه یک واکنش طبیعی در تطبیق با تجارب دیپلماتیک ایران و متناسب با الزامات جهان چندقطبی قلمداد شود. از این رو است که آیتالله رئیسی در آیین تحلیف ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی با اشاره به دگرگونیهای جهان کنونی تأکید کرد که تأمین منافع ملتها منوط به درک جهان جدید و تعامل راهبردی با قدرتهای نوظهور و سیاست خارجی موفق و متوازن وابسته است.
«انقلابیگری عملگرایانه»؛ نقطه کانونی سیاست خارجی دولت سیزدهم
راهبرد کلی و دال مرکزی معنابخش به گفتمان سیاست خارجی دولت رئیسی را میتوان «انقلابگرایی عملگرا» نامید زیرا هر ۲ عنصر انقلابیگری و عملگرایی را دربرمیگیرد. جزء کلیدی این انقلابیگری جنبه «مقاومت» است. آیت الله رئیسی از حامیان «محور مقاومت» به شمار میآید. به دنبال مقابله ژئوپلیتیکی با ایالات متحده و اسرائیل در منطقه است و «اقتصاد مقاومتی» ایران را به عنوان ابزاری برای خنثیسازی تحریمهای ایالات متحده دنبال میکند.
گفتمان انقلابگرایی عملگرای دولت رئیسی ریشه در رویکردهای اصولی و انقلابی رهبری انقلاب به جهان سیاست خارجی معاصر دارد. براین اساس، در عین حالی که پایه اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم بازگشت به اصول سیاست خارجی نظام اسلامی و راهبردهای تنظیمی از سوی رهبر معظم انقلاب است، به دلیل واقعیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران، کاملاً عملگرایانه عمل میکند.
انقلابیگری در گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم نشانههایی دارد که از آن جمله میتوان به مواردی مانند تعهد به راهبرد سیاست خارجی رهبری انقلاب اسلامی درباره دشمنشناسی و حفظ غرور ملی بازگشت به برخی شعارهای اصیل انقلابی و آرمانی نظیر «استقلال»، «آزادی» و «مردمسالاری دینی» و تأکید بر عناصری مانند کارایی «مقاومت هوشمند» ضدسلطه «نظام سلطه ایالات متحده» و «عدالت» به عنوان نقطه محوری حرکت انقلابی و همچنین الهام از اندیشه الهی و سیاسی امام خمینی (ره) و رهبری انقلاب در موضعگیریهای کلان و منطقهای سیاست خارجی در سخنرانی مجازی در هفتاد و ششمین اجلاس سران مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد.
در این راستا، استفاده از ظرفیت میدان و دیپلماسی به شکل همزمان و مکمل، ترکیب معنویت، انقلابیگری و عقلانیت در سیاست خارجی، مرزبندی با دشمنان در عین پرهیز از ایجاد تنش غیرضروری، اتخاذ موضع شجاعانه و مدبرانه در دفاع از حقوق، مبانی، ارزشها و آرمانهای اسلامی، فعالسازی ظرفیتهای جهان اسلام و ایجاد هماهنگی و همافزایی میان کشورهای اسلامی و در نهایت، تقویت و احیای بازدارندگی کشور در ابعاد مختلف، از الزامات سیاست خارجی انقلابی دولت رئیسی دانسته شده است.
استفاده از ظرفیت میدان و دیپلماسی به شکل همزمان و مکمل، ترکیب معنویت، انقلابیگری و عقلانیت در سیاست خارجی، مرزبندی با دشمنان در عین پرهیز از ایجاد تنش غیرضروری، اتخاذ موضع شجاعانه و مدبرانه در دفاع از حقوق، مبانی، ارزشها و آرمانهای اسلامی، فعالسازی ظرفیتهای جهان اسلام و ایجاد هماهنگی و همافزایی میان کشورهای اسلامی و در نهایت، تقویت و احیای بازدارندگی کشور در ابعاد مختلف، از الزامات سیاست خارجی انقلابی دولت سیزدهم بوده است
جنبه عملگرایی در دولت شهید رئیسی و مبانی ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک آن
از زمان روی کار آمدن دولت شهید رئیسی، سه تغییر ژئوپلیتیکی مهم بروز یافته است: بازقدرتگیری طالبان در افغانستان، آغاز مذاکرات دیپلماتیک جدی با رقبای منطقهای (عمدتاً عربستان سعودی) برای کاستن از تنشهای منطقهای و پیوستن رسمی به سازمان پیمان شانگهای. این سه مثال بیانگر دکترین سیاست خارجی «انقلابیگری عملگرا» و پیگیری راهبرد «چرخش به آسیا» در گفتمان آن است.
یکی دیگر از گرایشهای اصلی عملگرایانه آسیایی که در دولت رئیسی برجستگی پیدا میکند، ترویج دیپلماسی منطقهای برای کاهش دهها تنش با رقبای منطقهای از قبیل عربستان سعودی و پاکستان است. ملموسترین جلوه چرخش عملگرایانه سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم در گرایش تهران به پیگیری جدی عضویت رسمی در سازمان همکاری شانگهای مربوط میشود که در سپتامبر سال ۲۰۲۱ نتیجه داد.
عضویت ایران در شانگهای منافع بلندمدتی برای جمهوری اسلامی به ارمغان خواهد آورد، چنانکه ایران را تبدیل به یک شریک رسمی مشروع در همه موضوعات امنیتی آسیا، خصوصاً آسیای مرکزی، جنوب و غرب آسیا خواهد کرد. وانگهی هر چقدر اختلاف ایالات متحده و چین عمیقتر شود، نقش شانگهای برای تأمین امنیت آسیا و به تبع آن جایگاه ایران در این سازمان پررنگتر خواهد شد.
واقعیات ژئواکونومیکی دومین مبنای تعیینکننده جنبه عملگرایی به عنوان یکی از ۲ رکن دال مرکزی در گفتمان سیاست خارجی دولت رئیسی است. بدین سان، واقعیات و اولویتهای ژئواکونومیکی ایران یکی از پیشرانهای اصلی همزیستی و همنشینی عملگرایی/فایدهگرایی با جنبه انقلابیگری در سیاست خارجی دولت رئیسی قلمداد میشود.
به نظر میرسد اولویتهای ژئواکونومیک ایران در این دوره با ۲ فرایند تعریف شوند: یکی واکنشی و دیگری پیشگیرانه. در سطح واکنشی، دولت سیزدهم قصد دارد الگوی اقتصادی مقاومتی را با هدف دور زدن تحریمهای یکجانبه ایالات متحده و در مقابل آن تقویت کند. در سطح کنشی نیز شاهد جدیت دولت در پیگیری دیپلماسی اقتصادی و از جمله حرکت در چارچوب «راهبرد اتصال ایران» هستیم که تا حد ممکن به دنبال استفاده از ظرفیت وضعیت جغرافیایی ممتاز کشور از لحاظ مرکزیت در ایجاد ارتباطات کلیدی، غیرقابل تحریم و غیرقابل منزویسازی و نیز بهرهگیری از ابتکارات ژئواکونومیک و کریدورهای انتقال انرژی، کالا و خدمات در این راستا است.
بحث و نتیجهگیری
سیاست خارجی دولت سیزدهم اجزا و عناصر معنادار درهمتنیدهای دارد که یک نظام معنایی خاص و واحد را بازتولید میکند. در چنین نظم و نظامی، برخلاف تصور اولیه حاکم، انقلابیگری میتواند همنشین و قرین عملگرایی شود و آمیزهای از انقلابیگری عملگرا را سنتز (ترکیب) کند که هم سویه انقلابیگری یا عدالتمحوری و هم جنبههایی آشکار از عملگرایی یا چندجانبهگرایی دارد.
این سنتز، ظرفیت عظیمی برای پایبندی بر اصول انقلاب اسلامی در عین اتخاذ رویههای عملگرایانه در سیاست خارجی دارد و از اینرو، میتوان در جایگاه برتر نقطه کانونی جایابی شود. از این منظر هم میتوان رویکرد و روحیه مقاومت در برابر ظلم و استکبار را حفظ کرد و هم در مقابل یکجانبهگرایی قدرت هژمون ایستاد. هم برجام را به عنوان یک سند ملی پذیرفت و به مذاکرات احیای آن پایبند ماند و هم دستورکار مذاکرات را به نفع رفع همه تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای و حصول قرارداد قوی حافظ اقتدار و غرور ملی تغییر داد. همچنین میتوان از اخراج آمریکاییها به عنوان نیروی مداخلهگر سخن گفت و دفاع کرد و هم طرحی نو درخصوص الگوی امنیت منطقهای با جلب اعتماد و همافزایی دولتهای منطقه بدون مداخله قدرتهای خارجی درانداخت.
انقلابیگری عملگرا به مثابه نقطه کانونی این منظومه گفتمانی به عناصر و دقایق پیرامونی خود جهت میدهد و معنا میبخشد. اصلیترین دقیقه متأثر از چنین کانونی، عبارت است از راهبرد خنثیسازی تحریم ازطریق دیپلماسی اقتصادی فعال که خود به عنوان یک عنصر میان نقطه کانونی و دقیقه مهم دیگری تحت عنوان متوازنسازی روابط اقتصادی و سیاسی خارجی یا همان چندجانبهگرایی به ایفای نقش میپردازد.
عنصر اساسی متوازنسازی روابط خارجی خود موجد ۲ مؤلفه اساسی دیگر در گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم، یعنی استراتژی نگاه به شرق و سیاست همسایگی (آسیامحوری) است که هرکدام به نوبه خود به ترتیب، معلول بازتوزیع قدرت و انتقال قدرت جهانی از غرب به شرق از یکسو و تأثیر سیاست همسایگی بر خنثیسازی تحریمها از سوی دیگر است.
دومین دقیقه متأثر از نقطه معنابخش «انقلابیگری عملگر» صورتبندی راهبرد ضدتحریم است که بر ۲ پایه استوار است: پایه اول، عبارت است از همزمانی و درزمانی پیگیری راهبرد خنثیسازی تحریم و دیپلماسی رفع تحریم و پایه دوم عبارت است از سست کردن و شکستن هرگونه پیوند مستحکم میان پویایی روندهای اقتصاد ملی و معیشت مردم با روند/نتیجه مذاکرات رفع.
در گفتمان کنونی، خنثیسازی تحریمها بر سیاست رفع آن برتری مییابد و در پیگیری سیاست رفع تحریم نیز پیامی که دال بر وابستگی معیشت عمومی بر نتیجه مذاکرات رفع تحریم باشد، به طرف مقابل مخابره نمیشود
پایه دوم، خود عاملی برای مذاکره مذاکرهکنندگان از موضع قدرت است. بدین ترتیب، اولاً خنثیسازی تحریمها بر سیاست رفع آن برتری مییابد و ثانیاً در پیگیری سیاست رفع تحریم نیز پیامی که دال بر وابستگی معیشت عمومی بر نتیجه مذاکرات رفع تحریم باشد، به طرف مقابل مخابره نمیشود.
در نهایت، تلاش برای طرح و تثبیت ایدههایی مبنی بر پیریزی نظام بینالملل عادلانه مبتنی بر چندجانبهگرایی و مخالفت با یکجانبهگرایی غربمحور و نیز طرح الگوی امنیت نوین در آسیا (امنیت بدون دخالت خارجی) ۲ عنصر تعیینکننده دیگر متأثر از انقلابیگری عملگرا به مثابه دال مرکزی در گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم محسوب شود.
پینوشت
[۱] رضا سلیمانی، «تحلیل گفتمانی سیاست خارجی دولت سیزدهم»، فصلنامه علمی مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی، دوره ۱۲، شماره ویژه، آذرماه ۱۴۰۱منبع