تصاویر تأسفبار از وضعیت وخیم تخت جمشید – تابناک

به گزارش «تابناک» به نقل از برترین‌ها، تخت جمشید یا «پارسه» نام پایتخت تشریفاتی پادشاهان دوره هخامنشی بوده و معماری متفاوت و گسترده آن، تاریخچه غنی ایران و البته توانایی بسیار بالای مهندسان ایرانی را به تصویر می‌کشد.

مرگ خاموش تخت جمشید

تخت‌جمشید جزء نخستین آثار جهانی ایران به‌شمار می‌رود که در سال ۱۳۵۸ در فهرست یونسکو به ثبت رسید. محوطه باستانی بیستون نیز به عنوان هفمین اثر ملی ایران در سال ۱۳۸۵ در این فهرست اضافه شد. در قوانین و ضوابط یونسکو تاکید شده، اثرات مخرب توسعه‌ای و محیطی نظیر آلودگی آلاینده‌ها ازجمله عوامل تهدیدکننده مواریث جهانی به شمار می‌روند و نباید در حریم این آثار اقدامات توسعه‌ای زیانبار صورت بگیرد. این درحالی است که متخصصان میراث‌فرهنگی از دهه‌های گذشته نسبت به میزان بالای آلاینده‌های شیمیایی و تاثیر مخرب آن بر بنا‌های تاریخی هشدار داده‌اند.

اما در دو پرونده تخت‌جمشید و بیستون اوضاع متفاوت است، پتروشیمی مرودشت پیش از ثبت جهانی تخت‌جمشید احداث شده بود و زمان ثبت این اثر؛ وجود داشت. هر چند که تلاش‌هایی در دولت هشتم با هدف جابجایی پتروشیمی مرودشت صورت گرفت، اما این تلاش‌ها به سرانجام و نتیجه‌ی مطلوب نرسید به طوری‌که در سال‌های اخیر پتروشیمی مرودشت نه‌تن‌ها روند بهسازی و نوسازی خود را ادامه داد که یک مجتمع دیگر در جهت توسعه اهداف پتروشیمی احداث شد.

تیر خلاص بدویت به تمدنی کهن

پوریا ذوالفقاری، منتقد سینما درباره خطر نابودی تخت جمشید می‌نویسد: اگر عبارت دردآور «مرگ خاموش تخت جمشید» را در گوگل بنویسید، گزارشی مفصل و پر از جزئیات علمی دربارهٔ چرایی و چگونگی تخریب تدریجی این سند هویت دیرپای ایرانیان خواهید یافت.

در گزارش از «آلاینده‌های شیمیایی رها شده در هوا از سوی شرکت پتروشیمی و رطوبت حاصل از باران‌های اسیدی» سخن رفته و از اینکه گازهای حاوی ترکیب‌های نیتروژنی مجتمع‌های پتروشیمی نزدیک تخت جمشید، دارند کتیبه‌ها و دیوارنگاره‌ها را نابود می‌کنند. همزمان خبر تهدید تخت جمشید و نقش رستم به علت فرونشست زمین هم منتشر شده است. یعنی ممکن است ما آخرین ایرانیانی باشیم که تخت جمشید را می‌بینیم! این احتمال تکان‌دهنده‌تر از آن است که بخواهیم از دلش معانی افزوده و تعابیر نمادین بیرون بکشیم. اما احساسی که در این مدت با مرور خبرها به من دست داده و نخواستم بنویسمش و دور نشستم و صبر کردم که بگذرد و نگذشت و ظاهرا گریزی از اعتراف به آن نیست، این است؛ این سرزمین تاب این اندازه ویرانی را ندارد.

من هرگز به خود اجازه نداده‌ام ناامیدی تزریق کنم اما برای نخستین بار می‌‌گویم و می‌نویسم که بسیار نگرانم. از نابودی آثار باستانی تا قطع درختان، تا سیاستهای مهاجرتی (تاکیدم بر سیاست است نه بر چرایی پذیرش مهاجر! وگرنه ایران در طول تاریخش برای کدام مهمان و مهاجر، میزبان خوبی نبوده؟) از خبرهای پرشمار نابودی و آسیب‌دیدگی بناهای تاریخی و باستانی همه و همه خبر از آغاز پرده پایانی نمایشی می‌دهند که هجوم‌ موریانه‌وار و نادیدنی اما ویرانگر را به پیکرهٔ بنایی بلند و دیرپا روایت می‌کند.

نگرانی کاربران درباره آینده هولناک تخت جمشید

کاربری به نام آدم نوشت: نگرانی‌های هر روزه ام که دیگری به شیوایی و رسایی به رشته تحریر درآورده است. امید است تقدیر، روزگاری دگر بر این آب و خاک گرامی ورق بزند.

امین: ممکن است ما آخرین ایرانیانی باشیم که تخت جمشید را می‌بینیم! وای از این عبارت تلخ…

ثریا: من شنیده بودم که به صورت بین‌المللی برای تخت جمشید افرادی میان که رسیدگی کنن. به غیر از این‌ها دست زدن و لمس کردن این بنای زیبا هم موجب اسیب دیدگی اون میشه. امیدوارم برسیم و نجاتش بدیم. 

حامد: برای من تخت جمشید تنها جایی بود که در زمان نوجوانی و مدرسه می‌توانستیم برویم و از فضای آن استفاده کنیم و خوش بگذرانیم. در این همه مدت که من آن جا میرفتم هیچ وقت نه به محیطش رسیدن و توسعه‌اش بدهد نه اینکه حتی سعی در نگهداری فضای اطراف و خودش کنند همواره جایی بوده برای دیده نشدن.


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

السودانی در اسپانیا برای صیانت از عراق

به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، سفر نخست وزیر عراق به اسپانیا و سکوت درباره اهداف …