به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، «سپنج» گفتوگوی علی درستکار با اندیشمندان درباره «یک» راز مهم است: «گذر از روزمرگی». انتشار ۹ قسمت از این تاکشو (برنامه گفتوگو محور) ما را بر آن داشت تا با حسین ربانی غریبی تهیهکننده جوان «سپنج» درباره جزئیات این برنامه به گفتوگو بنشینیم که در ادامه میخوانید.
از آخرین حضور علی درستکار در تلویزیون بیش از ۵ سال میگذرد، چه شد برای اجرای برنامه «سپنج» به او رسیدید؟
مهمانان برنامه «سپنج» همگی از جامعه نخبگان، اندیشمندان و فرهیختگان کشور هستند
علی درستکار فارغ التحصیل رشته ارتباطات و تبلیغ و البته معارف اسلامی از دانشگاه امام صادق (ع) در دهه ۶۰ است، تقریبا بیش از هزار گفتوگو در ۳ دهه حضورش به عنوان مجری تلویزیون در حوزههای دینی، اجتماعی و علمی انجام داده و میشود گفت او چهره شاخص این ژانر از گفتوگو در کشور است. شاید برخی ندانند اما ایشان به زبان عربی و انگلیسی هم مسلط است و توانایی اجرا به زبانهای انگلیسی و عربی را هم دارد و اساسا یک رصدکننده و تحلیلگر دائمی گفتوگوهای زبان اصلی شبکههای بینالمللی است.
دکور برنامه بسیار ساده و مینیمال است. از فرشی که استفاده شده تا دو صندلی که شاهد آن هستیم. دلیل انتخاب چنین دکور سادهای چیست؟ از ماجرای فرشی که در استودیو پهن و به دو نیمه تقسیم شده، برایمان بگویید.
وقتی درباره دکور برنامه گفتوگومحور صحبت میکنیم بیش از اینکه طراحی صحنه اهمیت داشته باشد، طراحی فضا اهمیت پیدا میکند. فضا یا همان اتمسفر باید در خدمت محتوا باشد؛ به صورتی که علاوه بر پرت نکردن حواس مخاطبان فضا باید کمک کند که مخاطب زودتر و عمیقتر با آنچه به عنوان محتوا در جریان است، ارتباط برقرار کند. به همین دلیل ما دو فضا را برای تولید طراحی کردیم. یک فضای دکوراتیو برای معرفی مهمان برنامه و گرفتن دست خط در شروع و یک فضای گفتوگو که یک استیج ۳۰۰ متری کاملا مشکی مات بدون زرق و برقهای رایج است. استیجی با ارتفاع ۱۰ متر که تنها یک فرش ایرانی ۳۰ متری فضای دکوراتیو آن را شکل میدهد که در آن مهمان و مجری در دو صندلی روبهروی هم و در فاصلهای کم گفتوگو میکنند.
چنین برنامههایی دعوت به تفکر و اندیشیدن است که برای ما و فرزندانمان آیندهای بهتر را به ارمغان خواهد آورد
این دکور با وجود اینکه در نگاه نخست ساده به نظر میآید اما پیچیدگیهایی در اجرا دارد. نورپردازی در فضای کاملا مشکی، نورهای فرش، مهمان و مجری و … از جمله این پیچیدگیهاست. از همه مهمتر وقتی یک فرش تنها شی فضای دکوراتیو برنامه است اینکه چه فرشی در این فضا قرار بگیرد، اهمیت بالایی پیدا میکند. تیم طراح صحنه برنامه فرشهای مختلفی را برای دکور برنامه بررسی کردند تا بتوانند به فرش ایده آل برسند. بین همه فرشها و رنگها و طرحها در کلکسیون فرش حیدریان، یک فرش ملایری ۳ تکه نظر تیم طراحی دکور برنامه را جلب کرد و وقتی طرح را دیدیم و مهمتر از آن داستان آن را شنیدیم، حس کردیم انگار این فرش از ابتدای بافته شدن تا قصه پاره شدن توسط ورثه، قصد داشته است یکی از میهمانان برنامه «سپنج» باشد.
قصه فرش از این قرار است که تقریبا ۱۰۰ سال پیش در دوره قاجار این فرش توسط ورثه که یک پسر و دو دختر بودند، به سه تکه تقسیم میشود تا هرکدام از این سه نفر سهمشان را از این اثر هنری فاخر که استعارهای از دنیای ما است، بگیرند؛ سه تکه که حتی به صورت مساوی هم تقسیم نشده است. حالا ما یک اثر هنری فاخر پُرقصه و پُرغصه داریم که میهمان ثابت «سپنج» شده است و در هر قسمت خودش به عنوان یک میهمان از ابتدا تا انتها انگار از دنیای بی وفای ناپایدار حرف میزند و زیبایی خودش را به رخ مخاطب میکشد.
در تیتراژ «سپنج» علی درستکار به صراحت میگوید که این برنامه قصد دارد از طریق گفتوگو با اندیشمندان و اصحاب معرفت، درباره مقصد و مقصود شایسته انسان فراتر از روزمرهگیها حرف بزند. چه تمهیدی اندیشیده شده است تا علاوه بر قشر فرهیخته مخاطب عام هم پای چنین برنامهای بنشیند؟
من متوجه تقسیم مخاطب عام و خاص در تولید برنامه نمیشوم. از یک منظر همه عام هستند و از منظری دیگر همه خاص. اول باید ببینیم که خاص یا عام بودن تاثیری در نیاز مخاطب برای فکر کردن و محتوای مورد نیازش دارد یا خیر. یکی از مهمترین کارکردهای رسانه سرگرمی است اما آیا تولیدکنندگان محتوای رسانهای در جهان فقط برنامههای حوزه سرگرمی میسازند؟ آیا آنها در میان برنامههای طنز، مسابقه و… برنامههایی که اصل بحث و محور تولیدشان اندیشه است، ندارند؟ محور اصلی «سپنج» که از اسمش معلوم است، دنیای گذرا یا خانه عاریتی و بحثها بر محور گذشتن از روزمرگی است که در بسیاری مواقع حواس ما را از اتفاقات اصیل زندگی پرت میکند. این برنامه اساسا برای عموم مخاطبان تولید شده است تا از زبان اندیشمندان و اهل تفکر صحبتهایی از جنس اندیشه را ببینند و بشنوند. این برنامه به دلیل حضور بزرگان فکر و اندیشه و هنر در آن مانند «کتاب مرجع» میماند و بحثهایی که در آن مطرح میشود، میتواند برای همیشه شنیدنی باشد.
مهمانان «سپنج» بر چه اساس انتخاب میشوند؟ اگرچه برنامه موضوع کلی دارد اما آیا برای هر قسمت زیرشاخه موضوعی در نظر گرفته میشود؟
مهمانان برنامه «سپنج» همگی از جامعه نخبگان، اندیشمندان و فرهیختگان کشور هستند و سعی شده است نمایندگان دیدگاههای مهم و مطرح در جامعه در ترکیب میهمانان برنامه حضور داشته باشند تا دچار تک صدایی- که آفت تولید چنین برنامههایی است- نشویم و البته برای ما مهم است که استادان و میهمانان مدعو هم در حوزه تخصصی خودشان از بهترینها باشند.
شاید روزگاری مخاطب به دنبال سلبریتی بود اما این روزها شاید مخاطب پای صحبت افرادی می نشیند که برایش تازگی دارد. در میان مهمانان اسامی افرادی به چشم میخورد که کمتر جلوی دوربین حاضر شدند. چگونه دعوت حضور در این برنامه را پذیرفتند؟
سلبریتیهای واقعی مهمانان «سپنج» هستند که باید در یک جامعه متمدن و فرهنگی در همه میادین رسانهای در صف اول حضور داشته باشند. در همین ایران خودمان در دهه شصت نقش اول بسیار از فیلمها معلم بودند. به عنوان مثال در فیلم «خمره» ساخته ابراهیم فروزش نقش اول فیلم یک معلم است که در یک روستا به بچههای محروم درس میدهد و به آنها آگاهی میبخشد. باید گاهی از خودمان بپرسیم که ما با ابزار رسانه که در دست ما بوده است، چه کردهایم که امروز معلمها نه تنها سلبریتی نیستند بلکه در نظر برخی جزو اقشار کمتر برخوردار جامعه هم فرض میشوند. به نظر میرسد که در این موضوع بسیار کم کاری کردهایم.
اما درباره دعوت از اساتید برای حضور در برنامه، باید بگویم آقای درستکار در بعضی موارد چندین بار به صورت حضوری خدمت استادان رسیدند تا بتوانند اهداف برنامه را توضیح دهند و آنها را برای حضور در برنامه متقاعد کنند. بر این مبنا، تاکنون از کسانی در برنامه دعوت کردهایم که با وجود سختگیریهایی که برای حضور دارند، اعتلابخش محتوای برنامه بودهاند و امیدواریم بتوانیم همین روند را ادامه دهیم.
در این برنامه به این مساله اشاره میشود که چطور میتوان با شناخت و درک بهتر رمز و رازهای زیستن از زندگی روزمره گذر کرد و به زندگی غنیتری دست یافت. آیا در «سپنج» قرارست برای مخاطب نسخهای پیچیده شود که چطور زندگی کند بهتر است یا نه صرفا نقل و انتقال اطلاعات صورت میگیرد؟
ما اصلا قصد نداریم برای مخاطب نسخه بپیچیم و حتی از این کار به شدت پرهیز داریم. انسان ذاتا متفکر است. ما قصد داریم تنها به قدر دقایقی تفکرات، اندیشهها و تجربیات گوناگون را با مخاطبانمان به اشتراک بگذاریم، شعله تفکر و اندیشه را در آنها زنده نگه داریم و با هشتگ «دعوت به تفکر» آنها را به تفکر دعوت کنیم. به قول آقای درستکار همه حرف ما این است که بگوییم «التماس تفکر». تلاش کردیم تا در این برنامه از روتینها یا همان روزمرگیها که باعث میشود به خودمان فکر نکنیم، بگذریم که برای این معنا هم هشتگ «گذر از روزمرگی» را انتخاب کردهایم.
فاضل نظری در این برنامه به نقش و اهمیت و ضرورت عشق در زندگی و علی نصیریان به نسبت بین هنر و زندگی پرداخت. ساعد باقری با زبان عارفانه مولوی از حکمت زندگی و سید محمد بهشتی بر احساس رضایت انسان در زندگی و مفهوم برکت گفت. سوال اینجاست که آیا پیش از ضبط برنامه با مهمانان درباره موضوع صحبت می شود یا آنها فی البداهه سخن میگویند؟
درباره منظر کلی برنامه آقای درستکار به عنوان سردبیر و مجری برنامه توضیحاتی به میهمانان برنامه میدهند. حتی با بعضی مهمانان چند گفتوگوی حضوری یا تلفنی پیش از برنامه دارند، اما اینکه مهمانان از چه مبدا و مقصدی صحبت کنند کاملا بستگی به تخصص و نظر خودشان دارد. علی درستکار هم به عنوان مجری چنین نظری دارد و میگوید که من نمیخواهم سمت و سوی گفتوگو را خودم مشخص کنم؛ در عین حال مدیریت او واقعا در گفتوگو بینظیر است و او حتی گاهی با حرف نزدن گفتوگو را مدیریت میکند.
برای ساخت این برنامه چه به لحاظ تولیدی و چه به لحاظ موضوعاتی که برای برنامه انتخاب میکردید با چه چالشهایی مواجه بودید؟
تولید برنامه هارد تاک (گفتگوی چالشی) با محتوایی غیر از سرگرمی یکی از سختیهای مسیر است که خود همین موضوع واقعا چالش جذابی است. مهمانهایی که در دسترس نیستند و موضوعات سخت و پیچیده هر کدامشان چالشی جذاب است برای تولید این برنامه. اما چالش مهمتر این است که مخاطب ما عادت ندارد برای دیدن این نوع برنامه، پول پرداخت کند و باید محتوا آن قدر برایش ارزش داشته باشد که در وی او دی ضمن مصرف حجم اینترنت از اشتراکش هم استفاده کند.
به هر حال این یک تمرین برای مخاطب، تولیدکننده و پلتفرم است که باید بعد از پخش چندین قسمت ارزیابی و نقاط ضعف و قوت و تهدیدها و فرصتها شناسایی شود و حتما در طراحی گامهای بعدی برنامه باید به این موضوعات توجه شود. در حوزه اجرایی هم تولید این برنامه ساده به نظر میرسد اما سختیها و پیچیدگیهای مختص به خودش را دارد که سعی کردیم با انتخاب آقای رضا مهرانفر به عنوان کارگردان و طراح نور و عوامل مختلف تولیدی از بین بهترینها کیفیت تولید را تضمین کنیم. در همین زمینه جالب است که بدانید گاهی تدوین تنها یک قسمت از برنامه و اصلاح رنگ و نور آن بیش از ۲۴ ساعت زمان میبرد.
استقبال مخاطبان از این اثر تاکنون چگونه و از نظر آنها نقاط قوت برنامه چه بوده است؟
استقبال از نظر کمی حتما در مقایسه با تولیدات سرگرم کننده حاضر در ویاودیها کمتر است ولی از لحاظ پیگیری مخاطب و سطح وابستگی به برنامه استقبال قابل توجه بوده است. ما مخاطبانی را داریم که چند بار برنامه را میبینند و این جالب است چون اکثر برنامه های سرگرمی یک بار مصرف هستند. حضور برنامههایی مثل «سپنج» در میان تولیدات ویاودیها مثل نیاز به دیوان حافظ و سعدی و کتابهای مرجع در کتابخانه است. درست است که دائم آن را نمیخوانیم اما گاهی برای توجه به درون مایه خودمان و مقصد و مقصود فراتر از روزمره و وقتی از حجم بیرحمانه محتوا در رسانهها و پیرامونمان خسته میشویم و به دنبال «معنی» می گردیم سراغشان میرویم و کمی به خودمان رنگ و لعاب تازگی میدهیم.
ضرورت ساخت چنین برنامههایی در شبکه نمایش خانگی در چیست؟ و اساسا چه قدر نیاز است؟
خطر یک غفلت بزرگ شبکه نمایش خانگی را به عنوان یک رسانه تازه نفس در ایران- که جایگاهش تا حد زیادی تثبیت شده است- تهدید میکند و آن هم این است که باب اندیشه و تفکر در آن از بین برود و ما حواسمان به عدد و رقم واریزیها پرت شود و ببینیم که جامعهای را که مخاطب هدف ما هستند، صرفا به خندیدن و سرگرم بودن عادت دادهایم. شاید در کوتاه مدت کمبود تولید برنامههایی از این دست در جامعه حس نشود ولی در یک نگاه بلندمدت جوامع را اندیشهها و تفکر میسازند و چنین برنامههایی دعوت به تفکر و اندیشیدن است که برای ما و فرزندانمان آیندهای بهتر را به ارمغان خواهد آورد.
منبع