[ad_1]
به گزارش ایکنا، نشست بررسی و تحلیل مراحل تاریخ حدیث نبوی و چگونگی تعامل مکتب اهل سنت با حدیث نبوی در کتاب «تاریخ الحدیث النبوی بین سلطه النص و نص السلطه» امروز 11 تیر با سخنرانی روحالله محمدی؛ عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
این کتاب توسط یک روحانی شیعه عراقی به نام سیدمحمدعلی حلو تدوین شده است. ایشان در نجف به دنیا آمده و پس از تکمیل تحصیلات خودش راهی ایران شده، سپس در سال 2004 میلادی به عراق برگشته است. ایشان بیش از 40 تالیف دارد از جمله تالیفاتی درباره امام زمان(عج) و حضرت ابوالفضل(ع). ایشان در سال 1440 هجری از دنیا رفت. یکی از کتابهایی که اخیرا چاپ شده کتاب «تاریح الحدیث النبوی» است. این کتاب به منظور بازخوانی تاریخ برای شناخت چگونگی تعامل فریقین نسبت به حدیث نبوی نوشته شده است.
اهمیت این کتاب از این جهت است که نویسنده به دفاع از عقیده خودش که یک عقیده نو و متفاوتی با دیگر دیدگاههای موجود در بحث تدوین جوامع حدیثی در اهل سنت است، میپردازد و مراحل تاریخ حدیث و چالشهایی که حدیث نبوی با آن روبرو بوده است را مورد بررسی قرار میدهد. ایشان معتقد است حدیث دو عصر را پشت سر گذاشته؛ عصر تحریم و عصر تدوین. در عصر تحریم که بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) شروع شد دستگاه حکومتی با استفاده از قدرت خودش مفاهیم فکری همسو با مصلحت مکتب خودش را از احادیث انتزاع کرد.
نزاع سلطه نص و نص سلطه
در مقابل این چیزی که حاکمیت میخواست به گفتمان عمومی تبدیل شود و از آن به عنوان نص السلطه یاد میکنیم، جریان دیگری هم وجود دارد که از آن به حاکمیت نص تعبیر میکنیم و این حاکمیت به وجود اهل بیت(ع) در ادوار مختلف برمیگردد. اهل بیت(ع) با به کارگیری احادیث نبوی تلاش کردند نگذارند احادیث نبوی نابود شود و رسالت خودشان را در این زمینه ایفا کردند. در عصر تدوین، برخی با استفاده از شیوههای مختلف جرح و تعدیل غیر علمی و مبتنی بر معیارهای سیاسی مجموعهای روایی را پایهگذاری میکنند که بیرون رفتن از چارچوب آن عملا امکانپذیر نیست و احادیث نبوی در این مجموعه محدود میشود. این نظریه جناب حلو در این کتاب است. از دیدگاه ایشان در عصر تحریم یا ممنوعیت حدیث که از واپسین لحظات عمر پیامبر(ص) شروع میشود چند مرحله طی میشود. این مراحل به دو شیوه شکل گرفته یکی احادیثی که به طور کامل از مجموعههای حدیثی حذف شدند، دوم احادیثی که شکل صحیح آنها حفظ شده ولی در حاشیه قرار گرفتند که باز این خودش به دو شکل انجام شده یکی از راه خدشه کردن در سند حدیث و انتساب آن به پیامبر(ص)، دوم تلاش برای بیاثر کردن و ناکارآمد نشان دادن حدیث از راه اشکال در دلات مفهومی حدیث.
حدیثسوزی برای انکار فضائل اهل بیت(ع)
مراحل براندازی و تحریم چگونه است؟ مرحله اول در بحث تحریم مرحله براندازی و متنسوزی در دوران خلافت ابوبکر است. نویسنده در تحلیل انگیزه خلیفه اول میگوید انگیزه او از این کار ناشناخته است و توجیهات خلیفه برای این کار پنهان است. با این حال به نظر میرسد خلیفه از این رهگذر میخواست مواردی که خطرساز است و بعدا میتواند تهدید جدی برای مبانی حکومت باشد شناسایی کند و از بین ببرد. بنابراین میتوانیم یقین پیدا کنیم احادیثی که گردآوری کرد و سوزاند مربوط به احکام نبوده بلکه احادیثی بوده است که آشکارا سرنوشت خلافت را تعیین میکرده و میتوانسته مشروعیت خلافت را زیر سوال ببرد. بنابراین تحریم حدیث به معنای تحریم احادیثی است که بیانگر خلافت علی(ع) و فضائل اهل بیت است.
گام دوم در براندازی و تحریم احادیث، جعل حدیث است. وقتی حضرت فاطمه(س) در مبارزات فدکی خودش، حق خودش را از فدک خواست، دفاعیه آن حضرت باعث شد حکومت به هراس بیفتد و به همین خاطر دست به جعل حدیث زد و خلیفه گفت ما از پیامبر(ص) شنیدیم که فرمود ما انبیا چیزی به ارث نمیگذاریم و آنچه از ما باقی میماند صدقه است.
از بررسی این کتاب به دست میآید که حاکمیت بعد از رحلت پیامبر اسلام جبههگیری ویژهای در مقابل حدیث و سنت نبوی دارد. بازتاب این موضعگیری، فشار بر اهل بیت(ع) به عنوان مدافعان سنت و ناقلان حدیث است. این حاکمیت سلطه است. از طرف دیگر سنت پیامبر(ص) هم حاکمیت خاصی دارد چراکه پیامبر(ص) 23 سال در این راه تلاش کرده و سنت پیامبر(ص) در سینهها و اقوال و اعمال مردم جای گرفته است و از طرف اهل بیت(ع) و اصحاب مخلص پیامبر(ص) مدافعانی دارد که حاضرند در دفاع از سنت پیامبر(ص) جانشان را فدا کنند به طوری که جبهه مقابل را محدود میکند و نمیگذارد هر طور که میخواهد با حدیث نبوی برخورد کند.
این مخالفت گاهی به شکل یک فریاد اعتراضآمیز از گلوی اهل بیت پیامبر(ص) و اصحاب مخلص بیرون میآید و این یعنی همان حاکمیت متن. این تقابل در قرن اول وجود دارد. گرچه این کتاب با بهرهگیری از نمونههای تاریخی به خوبی توانسته است شیوههای تعامل دو مکتب را در رابطه با برخورد با متن و ارزیابی راویان حدیث نبوی به تصویر بکشد و به عناصر تاثیرگذار در شکلگیری تاریخ حدیث و مجموعههای حدیثی اشاره کند و از این جهت دارای نقاط قوت بسیار است اما نویسنده در مواردی تعصبات مذهبی خود را در مباحث دخالت داده است که این از نقاط ضعف این کتاب به شمار میآید.
در ادامه نشست حجتالاسلام و المسلمین محمداسماعیل صالحیزاده به عنوان ناقد سخن گفت و اظهار کرد: نکته اول نسبت به نقدهایی است که ایشان به کتاب داشتند. بر اساس متن مقاله اولین نقد ایشان این است که مولف کتاب، روایات دیگر در زمینه بحث تحریم حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز را نیاوردند و از این مسئله غفلت کردند. اینجا خیلی مجمل اشاره کردند و باید توضیح داده شود کدام احادیث را نیاوردند. این چنین مجمل صحبت کردن شایسته مقاله علمی نیست.
وی افزود: عدم توجه به نقش یهود در صدر اسلام اشکال دیگر ایشان به مولف کتاب است. به نظر میرسد خیلی نیاز نباشد به این مسئله پرداخته شود چون آنچه باعث شده یهودیان به اهدافشان برسند همسویی خلفا با آنها بوده والا اگر همسویی خلفا با آنها نبود نمیتوانستند کاری انجام دهند. بنابراین ضرورتی نداشته که نویسنده به این مسئله بپردازد.
انتهای پیام
منبع