به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری صاحب تفسیر مشکاة و مفسر قرآن، در نشست مجازی که شامگاه 26 تیرماه، با موضوع «عقلانیت و عشق، پیام عاشورا» برگزار شد، اظهار کرد: اگر قیام حضرت سیدالشهداء(ع) به مقوله عقلانی صرف تبدیل و عاشورا به عنوان یک مقوله عقلی شناخته میشد، یعنی از روز اول بعد از عاشورای حسینی بزرگان و صاحبان دین میآمدند و تحلیلهای عقلی خود را برای عاشورا ارائه، زوایای عقلانیت عاشورا را مطرح میکردند، با این رویکرد عاشورا بحث نظری آکادمیکی در حوزههای خردورانه میشد و از بعد مردمی برخوردار نمیشد. زیرا قیام عاشورا با جنبه اجتماعی خود، در این 1400 سال با جان و دل انسانها سروکار داشته است.
وی ادامه داد: بعد دوم پیام و واقعه عاشورا این است که در کنار شعور خردورزانه عاشورایی، شور عاشقانه عاشورایی سینهها را سرخ نگه داشته است و ترکیبی از شعور و شور قیام عاشورا را این چنین در سطح اجتماعی عمومی فراگیر کرده است. لذا پیام حسین ابن علی(ع) و عاشورا پیام عقل و عشق است که با هم سازگاری دارد.
انصاری در خصوص وجههای محتلف واقعه عاشورا، تصریح کرد: واقعه عاشورا سه ضلع دارد که ضلع اول آن خود وجود امام حسین(ع)، ضلع دوم آن اهل بیت و ضلع سوم این واقعه، اصحاب هستند که در مفهوم عاشورا تاثیر گذاشتهاند. زیرا اگر از زوایای مختلف به این واقعه نگاه کنیم، آقایی به نام غرضه انصاری صحابه امیرالمؤمنین را پیدا میکنیم که همراه امام در تمامی نبردها حضور داشتند و دارای دو پسر بودند که نامهای آنها عمرابنغرضه انصاری و علیبنغرضه انصاری است که هردو آنها از کوفه برخاستند و به کربلا آمدند. اما یکی از آنها در آغوش شمر آمد و دیگری در آغوش عباسبنعلی(ع) حضور یافت. یکی از آنها جزو سپاه شام زیر بیرق شامیان به نکبت کارش گرفتار و در آن سپاه کشته شد و یکی از آنها در سپاه امام حسین(ع) باقی ماند و موثر واقع شد و تاثیر این فرد در واقعه کربلا بسیار زیاد بوده است که تمامی ما خاطره مردانگی و شجاعت او را شنیدهایم.
صاحب تفسیر مشکاة افزود: هنگامی که ظهر عاشورا فرا رسید و ابوثمامه ساعدی اذان گفت، یکی از اصحاب خاطرهای از امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین تعریف کردند که در آن زمان امام علی(ع) فرموده بودند که من برای نماز با این افراد میجنگم و جنگ صفین بدون نماز اصلا معنی ندارد. امام حسین(ع) در آن زمان فرمودند که خدا تو را رحمت کند، مهمترین چیز برای من الان نماز است. لذا حضرت شروع به نماز خواندن کردند و گروهی آمدند مقابل حضرت ایستادند که از آنها حفاظت کنند و فردی که دقیقا در مقابل حضرت ایستاد پسر دیگر این فرد بود که از ابتدای نماز تا انتهای نماز از حضرت محافظت کرد و تیرهای فراوانی را به جان خرید. بعد از اتمام نماز حضرت به سمت او رفتند و آن جوانمرد گفت که حسین فاطمه، امام زمانم از من راضی هستی یا خیر؟ سیدالشهدا(ع) فرمودند من از تو راضی هستم، خدا از تو راضی است و جدم رسول خدا از تو راضی است. این جمله را بهت بشارت میدهم که همانطور که پیش روی من اینجا ایستادی در بهشت هم روبروی من هستی. لذا باتوجه به این موارد خیلی مهم است که انسان در زندگی چه تصمیماتی بگیرد و به کدام سمت حرکت کند و باید گفت جبهه حق و باطل از ابتدای تاریخ تاکنون موجود بوده است.
انتهای پیام
منبع