[ad_1]
در این میان اگر حمایتهای مغرضانه خارجی نیز به این جریانها و گروهها تعلق بگیرد، سرعت رشد و قدرت آنها افزایش یافته و موجبات تهدید و به خطرانداختن مناطق و جمعیت بیشتری را به ارمغان میآورد.
تاریخچه داعش خراسان
پس از استیلای داعش بر مناطق مهمی از عراق و سوریه، اُمَرای این گروه تصمیم گرفتند دامنه نفوذ و خلافت خود را در منطقهای موسوم به ولایت خراسان_ بخشهایی از ایران، افعانستان، پاکستان و آسیای مرکزی_ گسترش دهند. پیش از این تصمیم، فردی به نام «حافظ سعیدخان» متولد منطقه اوراکزی پاکستان به دلیل روابطی که با شبکه القاعده داشت، صدها تن از شهروندان افغانستان و پاکستان را برای حمایت و کمک به مخالفان «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه، راهی آن کشور کرده بود.
این موضوع سبب شد هنگامیکه داعش به فکر گسترش قلمروی خود بیفتد، سعیدخان را فردی متحد و وفادار دانسته و در اوایل سال ۲۰۱۵ میلادی، به طور رسمی او را به عنوان رهبر داعشخراسان منصوب کند. سعیدخان بدون درنگ اقدام به تشکیل شورای رهبری داعشخراسان کرد و بعد از آن، شهرهای آچین، کوت، نازیا، تورابورا و هسکهمینه در ولایت ننگرهار تبدیل به پناهگاههای اصلی داعش شدند.
شرایط بحرانی آن زمان افغانستان و درگیری نیروهای مجاهد طالبان با ارتش آمریکا و همپیمانان آن، تمرکز طالبان را معطوف به آنها کرده بود که این امر، زمینه تشکیل شاخه داعشخراسان در مناطق جنوبی افغانستان را تسهیل کرد.
نقش دین اسلام در روند دولت_ملتسازی سبب شد برخی از مقامهای کشورهای آسیای میانه، اسلام را تهدیدی جدی برای حکومتهای خود به حساب آورده و به جای استفاده از ظرفیت اسلام در جهت هویتبخشی و حلقه اتحاد عموم، نگاه خوبی به جنبشهای اسلامی این منطقه نداشته و در پی تضعیف آنها برآیندپایگاه اجتماعی داعشخراسان و برخی دلایل گرایش به آن
بعد از شکلگیری شاخه داعشخراسان، برخی از علمای وهابی از آن حمایت کرده و گروههایی تندرو از جمله جنبش اسلامی ازبکستان، حزب اسلامی ترکستان شرقی و لشکر طیبه (مستقر در پاکستان) با داعش خراسان اعلام بیعت و همکاری کردند. طبق آمار سازمان ملل، در سال ۲۰۲۰ میلادی نزدیک به پنج هزار نفر نیرو تحت فرمان داعشخراسان وجود داشتند که امروزه تعداد آنها کمتر شده است.
با رویکار آمدن دوباره حکومت طالبان و تسلط آن بر افغانستان، سیاست مشت آهنین از سوی طالبان علیه داعشخراسان فعال شد؛ لذا به موازات قدرتمندتر شدن طالبان، اراضی تحتتصرف داعش کمتر شده و این گروه به فعالیتهای زیرزمینی و شبکهسازی پنهان روی آورد.
با وجود حضور تعدادی نیروی افغانستانی در این گروه، بخش مهمی از بدنه داعشخراسان از جوانان برخی کشورهای در آسیای میانه تشکیل شده است که تحرکات اخیر آنها تهدیدی جدی و مهم برای امنیت کشورهای منطقه محسوب میشود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دستیابی کشورهای آسیای مرکزی به استقلال سیاسی، وضعیت این کشورها فقط از نظر صوری نسبت به گذشته تغییر کرد.
نقش دین اسلام در روند دولت_ملتسازی سبب شد برخی از مقامهای کشورهای آسیای میانه، اسلام را تهدیدی جدی برای حکومتهای خود به حساب آورده و به جای استفاده از ظرفیت اسلام در جهت هویتبخشی و حلقه اتحاد عموم، نگاه خوبی به جنبشهای اسلامی این منطقه نداشته و در پی تضعیف آنها برآیند. به موازات رشد شاخه داعشخراسان، رهبران سیاسی برخی کشورهای آسیای میانه بهجای روشنگری افکار عمومی و بر حذر داشتن مردم از گروههای تکفیری_تروریستی، بیش از پیش به سیاستهای دینستیزانه خود رویآوردند.
هنگامیکه منطق سکولاریسم استبدادی از سوی مسئولان برخی کشورهای آسیای میانه اجرا شد و به جای تکیه بر خاصیت وحدتبخشی اسلام، روی ارزشها و تمایلات فردی و قومی تأکید کردند، رفتهرفته بخش مهمی از حمایت عمومی از دست رفت و بدیهیاست در این شرایط گروههایی افراطی و تندرو در مخالفت با رژیم اتوکراسی و مستبد شکلگرفتند.
در این میان، وجود شکافهای شهری _ روستایی و مرکز_پیرامون، حس تبعیض را در بین جمعیت کمدرآمد و فقیر این کشورها به وجود آورد کرد و موجب خشم و ناراحتی آنها از حکومت مرکزی شد. طبعاً جوانان مسلمان و فقیر این مناطق که به دلیل محدویتهای مذهبی و اقتدارگرایی حکام کشورشان به تنگنا آمده و از نظر روحی خسته شدند، هنگامیکه با ایدئولوژی جاذب و تبلیغات هیجانآمیز داعش روبرو میشوند، به سمت این گروه تمایل پیدا میکنند.
باید اشاره کرد که بیشتر جذبشدگان به داعشخراسان از طریق سایتها و شبکههای اجتماعی به عضویت این گروه درآمده و مبالغ قابلتوجهی نیز در هنگام ثبتنام به آنها پیشنهاد شده است. این موارد را میتوان از جمله دلایلی دانست که کشورهای تاجیکستان و ازبکستان را به قطب تأمینکننده نیروی انسانی شاخه داعشخراسان تبدیل کرده و شاهد این امر نیز در هویت عملیاتکنندگان داعش در سالهای اخیر قابل مشاهده است.
بیشتر جذبشدگان به داعشخراسان از طریق سایتها و شبکههای اجتماعی به عضویت این گروه درآمده و مبالغ قابلتوجهی نیز در هنگام ثبتنام به آنها پیشنهاد شده استتفاوتهای مهم طالبانِافغانستان با داعشخراسان
از زمان تشکیل شاخه داعشخراسان، رژیم طالبان خود را در تقابل با این گروه تعریف کرده و در فکر تضعیف و نابودی آن برآمده است. بهدلیل عدم شناخت درست، بعضی افراد و دولتها بر تروریستیخواندن گروه طالبان تاکید دارند و هنوز داعش و طالبان را مشابه دانسته و حتی آنها را متحد میپندارند؛ در صورتیکه تفاوتهای جدی و قابل اثباتی وجود دارد که طالبان را از گروه تکفیری داعش متمایز میسازد. برای مثال، مهمترین آنها شامل موارد زیر است:
اختلاف در مبانی ایدئولوژیک
تفاوت ایدئولوژیک میان طالبان حنفی و داعش وهابی، مهمترینترین نقطه تمایز این دو گروه است؛ بهگونهایکه این موضوع، مبنا و تشدیدکننده اختلاف آنها در مسائل دیگر نیز است. اندیشه دینی طالبان متشکل از چهار رکن اساسی است؛
الف) کلام ماتریدی: ماتریدیه از مذاهب کلامی اهلسنت بوده و ماتریدیان در علم کلام از پیروان «ابومنصور ماتریدی سمرقندی» هستند. ماتریدی، شخصیتی خاص و مهم در بین اهلسنت است و تعداد بسیاری از آنها به امامت وی در علم کلام اعتراف دارند و او را همردیف اشعری میدانند. ابومنصور ماتریدی سعی داشت در مسائل کلامی میان عقلگرایی معتزله و نقلگرایی اهلحدیث تعادل ایجاد کند.
ب) مکتب دیوبندی: دیوبندی نام یک جنبش اسلامی اهلسنت است که در شهر دیوبند هندوستان توسط «شاه ولیالله دهلوی» شکل گرفت. این جنبش زمانی ظهور کرد که موجودیت و استقلال مسلمانان هند در برابر هندوها و فعالیتهای امپراتوری بریتانیا به خطر افتاده بود. بعدها مکاتبی در هندوستان، شمال پاکستان و حتی افغانستان به تأسی از آموزههای این مکتب تأسیس شدند که بخش مهمی از نیروهای طالبان، دانشآموخته این مکاتب هستند.
پیروان مکتب دیوبندی شامل دو دسته حیاتی و مماتی میشوند. دسته اول معتقد به شفاعت و توسل به اولیای دین و بلااشکال بودن زیارت قبور و اماکن مذهبی هستند؛ اما دسته دوم، موارد یادشده را از مصادیق شرک و حرام میدانند. بیشتر اعضای طالبانِ افغانستان، در دسته نخست جای میگیرند.
شاهدی بر موضوع یادشده این است که تاکنون هیچ گزارشی از تخریب قبور و زیارتگاهها توسط طالبان به ثبت نرسیده و حتی مقبره ملاعمر (رهبر طالبان) در شهر قندهار، محل زیارت عموم و مورد احترام اعضای طالبان است.
ج) فقه حنفی: اعضای طالبان از برادران حنفی اهلسنت و پیروان «ابوحنیفه نعمان بنثابت» هستند. این مذهب در میان مذاهب چهارگانه اهل سنت، بیشترین پیرو را دارد و عمده پیروان آن در کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان، پاکستان و جنوب شرقی ایران ساکن هستند.
مذهب حنفی بر هفت اصل استوار است که عبارتاند از «قرآن، سنت، قول صحابه، قیاس و رأی، استحسان، اجماع و عرف».
د) تصوف: تصوف و آموزههای صوفیگرایانه ریشه در تاریخ افغانستان دارد. از زمانهای گذشته دو فرقه «قادریه» و «نقشبندیه» تأثیر مهمی بر جامعه سنتی افغانستان و ترویج اندیشههای صوفیانه داشتهاند. طبق شواهد، رهبران طالبان نیز از گرایشهای صوفیستی بینصیب نبوده و بخشی از عقاید آنان متأثر از این موضوع بوده است.
در مقابل، داعش دارای اندیشهای سلفی _ وهابی است. از نگاه آنان، احنافِ افغان به دلیل مشی صوفیانه و تقلید از مذهب ابوحنیفه، مشرک و اهل بدعت محسوب میشوند. حنفیها نیز دیدگاه سلبی به داعشیها دارند و آنها را همچون خوارج، باغی و گمراه و حتی مرتد میدانند.
داعش دارای اندیشهای سلفی_وهابی است. از نگاه آنان، احنافِ افغان به دلیل مشی صوفیانه و تقلید از مذهب ابوحنیفه، مشرک و اهل بدعت محسوب میشوند. حنفیها نیز دیدگاه سلبی به داعشیها دارند و آنها را همچون خوارج، باغی و گمراه و حتی مرتد میدانندالگوی حکمرانی
طالبانِ افغانستان درصدد است خود را جنبشی ملی و نه قومی و نه جهانی معرفی کند. آنها خواهان برپایی حاکمیت اسلامحنفی و تسلط بر خاک افغانستان هستند و به تمامیت ارضی دیگر کشورها احترام میگذارند؛ اما داعش یک جنبش ملی یا قومی ساکن نیست و آرزوی برپایی خلافت در جهان اسلام را دارد؛ بنابراین میتواند به عنوان تهدیدی برای امنیت همه کشورها محسوب شود.
دیدگاه نسبت به شیعیان
اگرچه طالبان، شیعیان را منحرف میدانند اما هرگز آنها را تکفیر نکرده و شیعیان را بخشی از امت اسلامی قلمداد میکنند. طالبان در تأمین امنیت و ارائه خدمات اجتماعی فرقی میان اهل سنت و شیعیان قائل نشده است. البته ناگفته نماند که انتقادهایی به طالبان نیز وارد است؛ از جمله اینکه در توزیع مناصب حکومتی، سهم شیعیان و اقوام غیرپشتون به مراتب کمتر بوده و همچنین فقهجعفری توسط این گروه از منابع درسی و آموزشی حذف شده است.
با این حال علمای شیعه افغانستان از جمله «آیتالله واعظزاده بهسودی» با وجود برخی انتقادها به طالبان، تعامل با این گروه را ممکن دانسته و گاهیاوقات از آنها نیز حمایت میکنند. در مقابل داعش به شدت شیعیان را تکفیر کرده و ریختن خون و تجاوز به مال و ناموس آنها را مباح میداند.
در کتاب «آیا طالبان فعلی پیرو حنفیت هستند؟» که از سوی فردی وابسته به داعش علیه طالبان نوشته شده، آمده است:« برکسی پنهان نیست که در تکفیر شیعیان مشرک، همه ائمه اهلسنت اجماع دارند و مذهب شیعه هیچ ارتباطی با دین اسلام ندارد و یک دین جداگانه از اسلام است. با این حال امارت طالبان، بارها شیعیان را برادر خطاب کرده و دین شرکآلود آنها را منسوب به اسلام دانسته است. طالبان از کافر دانستن شیعیان اِبا دارد و کسانی که شیعیان را کافر و مشرک میدانند، به عنوان خوارج و تکفیری یاد میکند…»
اقدامات داعشخراسان در ایران و افغانستان
از زمان تشکیل داعشخراسان، این گروه عملیاتهای کوچک و بزرگ زیادی را در کشورهای منطقه انجام داده است. در ذیل به برخی از آنها که در خاک ایران و افغانستان انجام شده است، اشاره میکنیم:
۱_ حمله تروریستی در حرم شاهچراغ (آبانماه ۱۴۰۱)
چهارم آبان ۱۴۰۱، فردی تاجیکتبار و وابسته به گروه تروریستی داعشخراسان، به صورت مسلح وارد حرم شاهچراغ شهر شیراز میشود و شروع به تیراندازی به سوی زوار و کارکنان حرم میکند. چند روز بعد از حادثه، مجله النباء که هفتهنامه رسمی داعش است، در قالب خبری مسئولیت حادثه را پذیرفت و نوشت: «در رویدادی جدید، دولت اسلامی در داخل یک مرقد شرکآمیز، ایران مجوس را هدف قرار داد و یکی از مجاهدان خلافت اسلامی به تیراندازی در داخل مرقد اقدام کرد و دهها کشته و زخمی برجا گذاشت.»
خبرگزاری أعماق وابسته به داعش نیز ویدئویی از بیعت شخصی به نام «ابیعایشهالعمری» با خلیفه داعش منتشر کرد که ادعا میکند ویدئوی بیعت عامل حمله تروریستی حرم شاهچراغ شیراز است.
۲_ حادثه تروریستی کرمان (دیماه ۱۴۰۲)
سیزدهم دیماه ۱۴۰۲ مصادف با چهارمین سالگرد شهید قاسم سلیمانی، دو انفجار در مسیر گلزار شهدای کرمان رخ داد که به شهادت ۹۴ تن منجر شد. یک روز پس از حادثه، گروه تروریستی داعشخراسان مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. طبق بیانیهای که این گروه در کانالهای تلگرامی وابسته به خود منتشرکرد، انفجارها توسط دو عامل انتحاری صورت گرفته بود.
داعش در بیانیه خود اعلام کرد: «دیروز دو برادر ما در خلافت اسلامی به نامهای «عمر الموحد» و «سیفالله مجاهد» در دو عملیات شهادتطلبانه به سوی تجمع بزرگ شیعیان مشرک در کنار مزار «قاسم سلیمانی» در شهر کرمان در جنوب ایران رفته و کمربندهای انفجاری خود را در میان جمعیت منفجر و بیش از ۳۰۰ نفر رافضی مشرک را کشته یا زخمی کردند.»
درگیریهای نیروهای طالبان با داعشخراسان نیز از زمان حضور داعش در خاک افغانستان تاکنون ادامه داشته است. در زمانی که هنوز نیروهای طالبان درگیر جنگ و نزاع با دشمنانشان _ آمریکا و همپیمانان آن_ بودند، گاهی جبهه نبرد علیه آمریکاییها را مسکوت گذاشته و توان نظامی و اطلاعاتی خود را معطوف مقابله با داعش میکردند.
از مهمترین ضرباتی که نیروهای داعشخراسان بر طالبان وارد کردند میتوان به ترور «عبدالغنی» فرمانده ارشد طالبان در ولایت لوگر، انفجار مراسم ختم والده «ذبیحالله مجاهد» (سخنگوی کنونی طالبان) در مسجد عیدگاه کابل، ترور «مولوی میراحمد گلهاشمی» و «مولوی محمدداود مزمل» حاکمان سابق ولایات ننگرهار و بلخ و از برجستهترین افراد طالبان اشاره کرد.
نقل است هنگامی که مولوی «مزمل» از جنگ ننگرهار با داعش برمیگشت، گفتهبود:« خوارج، بسیار وحشی و مردمانی بودند که حتی از حد انسانیت فراتر رفته بودند، زیرا حیواناتی مانند سگ و گربه از جاهایی که این داعشیها حضور داشتند، گریخته بودند. وقتی ما رفتیم و شورشیان را از منطقه بیرون کردیم، این حیوانات دوباره برگشتند و ظاهر شدند. (منبع: خبرگزاری رسمی امارت اسلامی افغانستان موسوم به الإماره دری)
طالبان نیز در پاسخ به جنایتهای داعش و به قصد سرکوب آنها عملیاتهای متقابلی را انجام داده و حتی در بعضی مواقع، اقدام به حمله پیشدستانه کرده است. به عنوان مثال نیروهای طالبان بهترین و مجهزترین آموزشگاه تربیتی و نظامی داعش در منطقهی زیرکوه ولایت فراه را از وجود تروریستها پاک کرد. همچنین در ماه ژوئیه ۲۰۱۸(تیرماه ۱۳۹۷) طالبان حملهای را علیه داعش در ولایت جوزجان آغاز کرد. طبق گفته فرمانده تسلیمشده داعش در این حمله، گروه طالبان حدود ۲۰۰۰ نفر را برای نبرد با آنها جمعآوری کرده بود. در این درگیری، جنگجویان جنبش اسلامی ازبکستان که با داعش بیعت کرده بودند نیز در کنار داعشیها علیه نیروهای طالبان میجنگیدند.
جمعبندی
حال با توجه به این موارد، روشن شد که داعشخراسان دشمن قسمخورده و ایدئولوژیک حکومت طالبان است؛ این مهم میتواند مسیری مناسب برای اتحاد و همکاری جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی افغانستان برای سرکوب گروه تروریستی _ تکفیری داعشخراسان باشد. موضوعی که به طور مستقیم با امنیت ملی و منافع هر دو کشور گره خورده و سوابق تلخ و سیاهی را نیز تاکنون بهجا گذاشته است.
از زمینهها و ملزومات همکاری برای جلوگیری از تهدیدها و حملات احتمالی این گروه ترویستی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) کنارگذاشتن اختلافهای قدیمی و تمرکز بر مسائل مهم کنونی و آینده:
هرگز نمیتوان دو کشور را پیدا کرد که هیچگونه اختلافی با هم نداشته باشند؛ بنابراین ایران و افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. البته باید توجه داشت که ایران و افغانستان همانند خویشاندان قدیمی یکدیگرند و بخش مهمی از تاریخ این دو سرزمین با هم ممزوج و مرتبط است. البته نکته مهم آنکه، نباید اخبار و گزارشهای دروغین رسانههای غربی نسبت به حکومت طالبان را بهسادگی باور کرد و فقط باید از مراجع معتبر و موثق خبری، تحولات و اخبار منطقه را دنبال کرد.
باید از ورود مهاجران غیرقانونی به کشور جلوگیری شود؛ زیرا وقتی مهاجرانی بدون مدرک راهی ایران میشوند، احتمال اینکه در میان آنها افرادی وابسته به گروه تروریستی داعش باشند، وجود داردب) تحکیم امنیت مرزها و جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی:
جمهوری اسلامی ایران حدود ۹۵۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. با توجه به میل مهاجرت مردمان افغانستان، باید از ورود مهاجران غیرقانونی که میخواهند وارد خاک کشورمان شود جلوگیری شود؛ زیرا وقتی مهاجرانی بدون مدرک معتبر راهی ایران میشوند، احتمال اینکه در میان آنها افرادی وابسته به گروه تروریستی داعشخراسان باشند، وجود دارد. بنابراین، باید با انجام اقدامات لازم تأمینی و تمرکز جدی بر مسئله مهاجران، تهدیدها را به حداقلترین میزان ممکن رساند.
در این موضوع حکومت طالبان نیز میتواند نقش برجستهای داشته باشد و از مهاجرت غیرقانونی و ثبتنشده شهروندان کشورش به داخل خاک ایران جلوگیری کند. همچنین حکومت طالبان باید برای تأمین امنیت افغانستان هم که شده، تحکیم امنیت مرزها و تسلط بر ورود و خروج از مرزهایش را در دستور کار قرار بدهد.
ج) غربالگری افغانستانیهای مقیم ایران و اخراج مهاجران غیرقانونی:
طبق اعلام سازمان ملی مهاجرت جمهوری اسلامی ایران، در آبانماه ۱۴۰۲، آمار رسمی اتباع افغانستانی نزدیک به ۵ میلیون نفر است. البته این آمار رسمی است و احتمال اینکه چند میلیون بیشتر از تعداد اعلام شده، مهاجر غیرقانونی در داخل کشور باشد، وجود دارد. لذا شایسته است که یک غربالگری منظم و دقیق برای شناسایی مهاجران غیرقانونی انجام شود. در این میان، حکومت طالبان نیز با برقراری امنیت، جلوگیری از تفرقههای قومی _ قبیلهای، اصلاح خرابیهای ناشی از جنگهای گذشته، حل مشکل بیکاری و اعطای آزادیهای عمومی بیشتر، میتواند سبب بازگشت مهاجران افغانستانی شود.
د) همکاری با دیگر کشورهای منطقه:
ایران و افغانستان علاوهبر همکاریهای منسجم نظامی و امنیتی با یکدیگر، میتوانند نظر کشورهای دیگر را نیز برای حل بحران امنیتی داعشخراسان، جلب کنند؛ زیرا این گروه تهدیدی مشترک برای دولتهای منطقه است و با امنیت ملی آنها ارتباط مستقیم دارد. کشورهایی همچون روسیه، پاکستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان میتوانند در این زمینه همراه باشند. البته به دلیل آنکه بسیاری از اعضای داعشخراسان را جوانان تاجیکستان و ازبکستان تشکیل میدهند، نقش دولتمردان این دو کشور در بهبود وضعیت عمومی و حکمرانی کشورشان، احتمال گرایش شهروندانشان به این گروه تروریستی را به حداقل میرساند. همچنین از آنجاییکه بیشتر جذبشوندگان از طریق سایتها و شبکههای مجازی فریب چنین گروههای تروریستی را میخورند، شایسته است پایش و نظارتی قوی و مستمر روی فضای مجازی کشورهای منطقه وجود داشته باشد.
منبع