حجتالاسلام سجاد جمشیدی، عضو هسته علمی مؤسسه کلامی احیاء همدان در گفتوگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: عبدالله مردی شریف، شجاع، بلند قامت و فراخ چشم بود که با همسرش ام وهب کنار چاه جعد در محله بنی همْـدانِ کوفه ساکن بودند.
چند روز قبل از واقعه عاشورا عبدالله بن عمیر گروهی را دید که در نُخَیله رژه میرفتند سبب رژه آنها را جویا شد گفتند که آنها برای جنگ با حسین بن علی(ع) فرزند فاطمه(س) دختر پیامبر آماده میشوند.
عبدالله بن عمیر که سابقه یاری امیرالمومنین(ع) را در زندگی خود داشت با خود گفت به خدا سوگند که من جنگ با مشرکان را بسیار دوست داشتم و امیدوارم که ثواب جنگ با مردمی که برای کشتن پسر دختر پیامبرشان میروند بیش از ثواب پیکار با مشرکان باشد.
آنگاه نزد همسرش رفت و آنچه شنیده بود و نیز تصمیم خود را با وی در میان گذاشت. همسرش نیز گفت: هدف خوبی در پیش گرفتهای خداوند تو را به آن برساند و به بهترین راه هدایت کند این کار را انجام بده و مرا نیز همراه خود ببر .
بیشتر بخوانید:
آنها شبانه از کوفه بیرون آمدند و شب هشتم محرم خود را به امام حسین(ع) رساندند و تا روز عاشورا در کنار آن حضرت ماندند. روز عاشورا که جنگ شروع شد دو نفر از لشکریان عمر سعد مبارز طلبیدند عبدالله بن عمیر برخاست و از حضرت اجازه میدان رفتن خواست. حضرت به او اجازه دادند. او مشغول مبارزه شد و هر دو نفر را از پای درآورد و در حالی که انگشتان یکی از دستانش قطع شده بود برگشت.
ام وهب همسرش او را در راه بازگشت دید عمود خیمه را برداشت و به طرف او رفت و گفت: پدر و مادرم به فدایت در راه فرزندان پاک پیامبر بجنگ. عبدالله سعی کرد او را به خیمه برگرداند ولی ام وهب پیراهن همسرش را میکشید و میگفت: رهایت نمیکنم تا با تو جان دهم.
امام حسین(ع) آن زن را صدا زدند و فرمودند خداوند به شما پاداش نیک عطا فرماید و تو را رحمت بکند نزد زنان بازگرد و در کنار آنها بنشین که بر زنان جهاد واجب نیست و ام وهب بازگشت. در این هنگام عمروا بن حجاج زبیدی بر جناح راست و شمر بر جناح چپ سپاه امام حسین(ع) حمله کردند و اصحاب سیدالشهدا(ع) در برابر آنها ایستادگی کردند، عبدالله بن عمیر هم جنگ سختی نمود و چند نفر از سپاه دشمن را از پای درآورد و بعد به شهادت رسید.
پس از فروکش کردن گرد و غبارِ میدان جنگ، زن عبدالله بن عمیر از خیمه بیرون آمد و به طرف همسرش رفت و بالای سر او نشست تا خاک از چهرهاش پاک کند در حالی که به او میگفت: بهشت بر تو مبارک باد.
در این هنگام شمر به غلامش رستم گفت با عمودِ خیمه بر سر وی بکوب. او هم با عمود خیمه سر وی را شکافت و ام وهب در جا جان سپرد. این زوج کربلایی در راه دفاع از حجت خدا همدیگر را همراهی کرده و تعاون در مسیر حق داشتند و مصداق آیه شریفه «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ» (مائده / آیه 2) شدند. و چه نیکی و خوبی بالاتر از دفاع از ولایت.
این زوج بهشتی به همه ما میآموزند که زن و شوهر در مسیر پیمودن مسیر حق باید کمک هم باشند و همدیگر را در اطاعت از خدای متعال سفارش نمایند و نسبت به رشد و تعالی همدیگر دغدغه داشته باشند. در اصل آنها با امام زمانشان آسمانی شدند.
انتهای پیام
منبع