هزینه عمل جراحی در کشورهای همسایه ۲۰ برابر ایران است/تشدید مهاجرت پزشکان با افزایش دانشجو

گروه جامعه ایرنا روز اول شهریورماه در ایران هم‌زمان با زادروز بوعلی سینا، به پاس خدمات وی به علوم پزشکی، تألیفات و فعالیت وی در این رشته و برای بزرگداشت پزشکان، روز پزشک نام‌گذاری شده است. به مناسبت این روز به سراغ رضا لاری‌پور سخنگوی سازمان نظام پزشکی ایران رفتیم که معاون فنی سازمان نظام پزشکی ایران و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارتش نیز هست.

این گفت‌وگو با پرسش‌های متنوعی همراه شد؛ از سوال درباره معیشت جامعه پزشکی و وضعیت علمی دانشگاه‌های پزشکی گرفته تا وضع نامطلوب رزیدنت‌ها و تعرفه‌های پزشکی. کوتاه بودن زمان ویزیت پزشکان، دور زدن کنکور توسط برخی دانشجویان پزشکی و انتظارات پزشکان از دولت چهاردهم نیز دیگر سوالات ایرنا از سخنگوی سازمان نظام پزشکی بود. ختم مصاحبه نیز با پرسشی درباره ابن سینا دانشمند نامدار ایرانی صورت گرفت. این گفت‌وگو در دو بخش تنظیم شده که قسمت نخست آن در پی می‌آید.

ایرنا: وضعیت جامعه پزشکی کشور به عنوان رکن اصلی نظام سلامت جامعه چندان مطلوب نیست و آنها از وضع درآمدی و معیشتی خود راضی نیستند. از سوی دیگر، عموم جامعه قشر پزشک را افرادی متمول می‌داند. این تعارض ناشی از چیست؟

حدود ۳۰ سال پیش اگر کسی به تحصیل در رشته پزشکی می‌پرداخت، این امید را داشت که بعد از فراغت از تحصیل و ایفای تعهدات، می‌تواند در مطب یا درمانگاه و بیمارستانی مشغول به کار شود و با درآمد نسبتاً خوبی که از این راه کسب می‌کند، می‌تواند علاوه بر احترام اجتماعی قابل توجه، از یک خانه، خودرو و زندگی مرفهی بهره‌مند شود و احساس خوبی داشته باشد. چنانچه فیش‌های آن موقع را ببینید، ۵۰ درصد از هزینه‌هایی که بیمارستان از بیمار دریافت می‌کرد، به پزشک می‌رسید.

اما در دو دهه گذشته سهم پزشک از فیش پرداختی یک مریض بستری در بیمارستان به ۷ تا ۹ درصد کاهش یافته یعنی حدود ۷ برابر کمتر شده است. از طرف دیگر با هجمه‌های ناروای رسانه‌ای که به دلیل وجود برخی پزشک متخلف به جامعه پزشکی شده، منزلت این قشر در جامعه دچار آسیب شده است؛ یعنی الان پزشکان نه احترام اجتماعی دارند نه درآمد خوب!

در دو دهه گذشته سهم پزشک از فیش پرداختی یک مریض بستری در بیمارستان به ۷ تا ۹ درصد رسیده، یعنی حدود ۷ برابر کمتر شده است طی این سالها، اتفاق دیگری هم در جامعه افتاده است به این ترتیب که سال‌ها پیش وقتی یک نفر در رشته پزشکی مدرک دکترا می‌گرفت این همه دکتر در دیگر رشته‌ها همچون جغرافیا و شیمی و هنر و …نبود. برای همین حتی وزیر خارجه و وزیر علوم و معاونان وزرا همه پزشک بودند. زیرا پزشکان هم علم بیشتری داشتند، هم زبان خارجه بلد بودند، هم از ارتباط اجتماعی و مهارت‌های ارتباطی برخوردار بودند و هم با جامعه سر و کار بیشتری داشتند تا دارندگان مدرک دکتری رشته‌های دیگر.

البته همه رشته‌ها قابل احترام است و تفاوتی در ماهیت آنها وجود ندارد ولی وقتی دکتری‌های غیرپزشکی در صدر امور قرار گرفتند، چون جامعه پزشکی را رقیب خود تلقی می‌کردند، به جای اینکه سعی کنند رشته‌های خود را بالا بیاورند، تلاش کردند پزشکی را پایین بکشند.

اما واکنش جامعه پزشکی این بود که از مجموعه‌های اداری فاصله گرفت و خواست تخصصش در خدمت به مردم قرار گیرد. همین فاصله گرفتن از حاکمیت باعث شد، دولت مقداری بی مهری کند و تعرفه‌های درآمدی پزشکان را در کمترین رقم ممکن نگه دارد. این سبب آن شد که یک هیولای بی‌اخلاقی به نام زیر میزی در جامعه پزشکی رواج پیدا کند. یعنی قشر سالم پزشک که داشت سالم به مردم خدمت می‌کرد را به سمت خلاف کردن سوق دادند.

به عبارتی به جای این که تعداد معدودی پزشک متخلف را بگیرند و تنبیه کنند، معاش این قشر را آنچنان در تنگنا و مضیقه قرار دادند که به سمت زیرمیزی گرفتن گرایش پیدا کنند.

پس بخشی از آنچه امروز در تعارض فکری مردم با جامعه پزشکی به وجود آمده است، مربوط به رسانه‌ها و دولت و قسمتی دیگر مربوط به عده‌ای است که لباس مقدس طبابت را پوشیده‌اند ولی رعایت شئونات این حرفه را نمی‌کنند. این‌ها مثل میوه پوسیده‌ای هستند که سایر میوه‌های موجود در یخچال را آلوده و جامعه پزشکی را بدنام می‌کنند.

در این میان اتفاق خیلی مهم دیگری نیز افتاده است و آن اینکه جامعه پزشکی تنها مجموعه‌ای از تحصیلکردگان کشورند که به اجبار بعد از انجام تعهدات عمومی مانند سربازی، مجبور به خدمت در مناطق محروم هستند. آن هم به این دلیل که مردم نیازمند درمانند. اگر مردم مناطق محروم نیازمند درمان هستند، نیاز به جاده و تلفن و آب و فاضلاب هم دارند. اما چرا به جز رشته‌های ارائه دهنده خدمات سلامت، شما هیچ رشته دانشگاهی دیگری را پیدا نمی‌کنید که به اجبار در این مناطق خدمت کنند؟

از طرف دیگر حاکمیت و به ویژه وزارت بهداشت که تولیت سلامت کشور را بر عهده داشت باید مشوق‌های لازم را برای فردی که در مناطق محروم خدمت می‌کرد فراهم می‌کرد که نکرد. در نتیجه نارضایتی در پزشکانی که دوره طرح خود را می‌گذراندند، شدید شد، چون هم درآمد کمی داشتند و هم با بی احترامی مطلق مواجه بودند.

بگذارید مثالی بزنم. یک خانم پزشک جوان وارد یک مغازه کیف فروشی می‌شود. اگر یک کیف خوب بخواهد بخرد حدود ۱۵ میلیون تومان باید پول بدهد. ولی وقتی نگاه می‌کند می‌بیند کارانه یک ماه گذشته‌اش به این مبلغ نمی‌رسد؛ یعنی یک کیف هم نمی‌تواند بخرد. همزمان خانم دیگری می‌آید و خیلی راحت یک کیف و لباس و کفش می‌خرد. خانم پزشک از او می‌پرسد شما شغلتان چیست و او می‌گوید همسرم در یک بنگاه املاک کار می‌کند. به نظر شما چه حسی به این خانم پزشک دست می‌دهد؟ بیش از سی سال از عمرش را درس خوانده و امروز در آستانه ۴۰ سالگی است. اما نه پول کافی برای تشکیل زندگی دارد، نه فرزند دارد، نه آینده مطمئن. این بزرگترین شکاف ذهنی این فرد را با اجتماع ایجاد می‌کند. این پیش آگهی بسیاری از خودکشی‌ها در جامعه پزشکی است.

ایرنا: در سال‌های گذشته شعار افزایش ظرفیت‌های پزشکی داده شد. اما در عمل شاهد بودیم که برخی دانشگاه‌ها مجبور شدند به گفته مسئولان وزارت بهداشت کلاس‌های درس را در پارکینگ‌ها برگزار کنند. ادامه این شرایط را چگونه ارزیابی می‌کنید. آیا این افزایش ظرفیت کمکی به رفع مشکل کمبود پزشک در مناطق محروم می‌کند؟

ما این همه مهندس کشاورزی و حقوقدان و مهندس تربیت کرده‌ایم که بیکارند. این افراد یا از کفایت لازم برای کار کردن برخوردار نیستند یا اصلا ما نیازی به چنین نیروهایی نداشته‌ایم. تنها جایی که تعداد بیکاران آن نسبت به بقیه رشته‌ها کمتر بود جامعه پزشکی بود. اما متاسفانه ما داریم همان مسیر غلطی را که برای سایر رشته‌ها در پیش گرفتیم برای رشته‌های پزشکی و زیرشاخه پزشکی هم در نظر می‌گیریم. یعنی داریم در این رشته‌ها فله‌ای آدم تربیت می‌کنیم.

نکته مهم اینجاست که هیچ فرد ایرانی بابت هیچ فرایند درمانی به مخیله‌اش خطور نمی‌کند که به خارج برود. چون بهترین اعمال جراحی با بالاترین کیفیت و عالی‌ترین تکنیک‌ها، چنانچه پیشرفته‌ترین دستگاهها در کشور موجود باشد در ایران در حال انجام است. هزینه همین اعمال جراحی در کشورهای اطراف خودمان تازه به شرطی که پزشکش به اندازه پزشک خود ما حاذق باشد، حداقل ۲۰ برابر ایران است.

نکته‌ای که وجود دارد این است که افزایش تعداد پزشک به تنهایی ضامن افزایش دسترسی مردم در سایر مناطق کشور به پزشک نخواهد بود. چرا؟ چون ما کلمه‌ای داریم به نام چگالی نظام سلامت. ما نمی‌توانیم در یک مرکز درمانی، ۶۰ تخت و ۶۰ پزشک داشته باشیم ولی تعداد پرستاران و بهیاران‌مان به همان نسبت افزایش پیدا نکند. پس همه رشته‌های مختلف پزشکی باید متناسب با هم و با یک چگالی مناسب افزایش یابد.

ما نمی‌توانیم در یک مرکز درمانی، ۶۰ تخت و ۶۰ پزشک داشته باشیم ولی تعداد پرستاران و بهیاران‌مان به همان نسبت افزایش پیدا نکند نمی‌شود هر طرحی را بدون آن که زمینه‌های آن آماده شده باشد را روی کاغذ نوشت و مصوب و اجرا کرد. در دانشگاه‌های پزشکی تا جایی که امکان داشت و زیرساخت آموزش پزشکی موجود بود، دانشجو جذب شد. دیگر از سقف هم رد شده است و برخی کلاس ها در پشت بام‌ها و پارکینگ‌ها تشکیل می‌شود.

پزشکی با رشته‌هایی مثل فیزیک و هنر فرق می‌کند که یک کلاس درس است و استاد پای تخته تدریس می‌کند. پزشکی آزمایشگاه و جنین شناسی، آناتومی، جسد و دهها چیز دیگر می‌خواهد. لذا افزایش تعداد دانشجوی پزشکی بدون توجه به زیرساخت‌ها و به خصوص بی در نظر گرفتن کیفیت آموزش پزشکی در وهله اول ما را از قله خود اتکایی و خودکفایی خارج خواهد کرد و در مرحله بعد مهاجرت پرشکان را تشدید می‌کند. یعنی با افزایش تعداد پزشکان، دسترسی مردم مناطق کمتر برخوردار به پزشک افزایش پیدا نخواهد کرد.

ایرنا: وضعیت دانشگاه‌های پزشکی ما را در مقایسه با دانشگاه‌های پزشکی دنیا چطور می‌بینید؟

در حوزه هیات علمی، ما در سال‌های گذشته از جوان‌ترین و نخبه‌ترین افرادی که می‌توانستند به عضویت هیات علمی دانشگاه‌ها درآیند استفاده کرده‌ایم. اما متاسفانه در سال‌های اخیر، بسیاری از همین اعضای نخبه هیات علمی به دلایل مختلف در حال استعفا و خروج از هیات علمی دانشگاه‌ها هستند.

اگر الان هم پزشکان حاذقی در این دانشگاه‌ها تربیت می‌شوند، نتیجه نسل متخلق به اخلاق و خبره‌ای است که سال‌ها پیش جذب هیات علمی دانشگاه‌های پزشکی شدند و با همان امکانات و بضاعت‌هایی که بود به تدریس پرداختند. اما اگر روند مناسب جذب هیات علمی و توجه به نیازهای هیات علمی و استقلال دانشگاه‌های علوم پزشکی در کشور مورد توجه قرار نگیرد در آینده‌ای نزدیک با مشکلی صد چندان روبرو خواهیم بود.

ایرنا: با مشکلی در حوزه آموزش پزشکی مواجه هستیم و آن اینکه تقاضا برای برخی رشته‌های پزشکی مثل اطفال و طب اورژانس و … کاهش یافته است. این خطر را برای آینده پزشکی ایران چطور ارزیابی می‌کنید و چطور باید رفع شود؟

زنگ خطر برای بسیاری از رشته‌ها نظیر بیهوشی و بعضی فوق تخصص‌ها به ویژه جراحی اطفال به صدا درآمده است. دلیلش هم این است که مادامی که افراد مقایسه و سبک و سنگین کنند و به این نتیجه برسند که این حجم از زحمت برای درس خواندن در این رشته‌ها، آوردی برایشان ندارد؛ عقل سیلم حکم می‌کند که وارد این رشته‌ها نشوند.

تا زمانی که ما نتوانیم مشوق‌های لازم را برای رفتن به برخی رشته‌ها برای داوطلبان کنکور فراهم نکنیم و درآمد مناسب و آینده شغلی مطمئن وجود نداشته باشد با توجه به سختی کار، این عدم استقبال از این رشته‌ها ادامه خواهد یافت. لذا از وزارت بهداشت آینده، مجلس شورای اسلامی و سازمان برنامه و بودجه این انتظار می‌رود که در برنامه‌های توسعه یا تصویب قوانین یا تخصیص منابع و اعتبارات به گونه ای عمل کنند که تعرفه این رشته‌ها افزایش قابل توجهی یابد.

بخش دوم مصاحبه در روزهای آینده منتشر می شود.


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

وزیر آموزش و پرورش: حدقل ۱۰۰ هزار کتابخانه در مدارس نیاز است

به گزارش خبرنگار ایرنا، علیرضا کاظمی روز شنبه در آیین رونمایی از چهار هزار کتابخانه …