[ad_1]
به گزارش ایرنا، دکتر «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش، ۲۳ مردادماه مصوبه هزار و سی و چهارم جلسه این شورا در خصوص «دستورالعمل تأمین نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش از طریق به کارگیری معلمان بازنشسته در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲» را تا سقف اعتبارات ابلاغی این وزارتخانه ابلاغ کرد.
بنابر آمار مراکز رسمی، در شهریور امسال ۷۲ هزار معلم متخصص و کارکشته بازنشسته میشوند و از نگاه بسیاری به خاطر فرسودگی از کار و مطالبات بر زمین مانده، عطای ادامه خدمت را به لقایش میبخشند
مطابق این مصوبه، جذب معلمان بازنشسته دارای مدرک کارشناسی و بالاتر برای دورههای تمام وقت (۲۴ ساعت در هفته) و همه مقاطع تحصیلی بلامانع است اما جذب بازنشستگان کمتر از لیسانس صرفا در صورت نبود معلمان دارای مدرک کارشناسی به بالا با تأیید کارگروه مربوطه در ادارات کل استانها امکانپذیر است. سقف جذب معلمان بازنشسته هم ۷۰ هزار نفر است.
چه شد که پزشکیان اولین ابلاغیه اجرایی را به حوزه آموزش و پرورش اختصاص داد؟
در هفتههای باقیمانده تا شروع سال تحصیلی جدید، بسیاری از اهالی آموزش و پرورش و خانواده دانشآموزان نگران درگیری با بحرانی بودند که ریشه در سالها پیش داشت و تبعاتش را در سال تحصیلی گذشته آشکارتر از همیشه نمایاند.
مشکل کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش از ابتدای سال تحصیلی گذشته به صورت عریان خود را در تشکیل کلاسهای درس بدون معلم نشان داد. صدها کلاس درس هفتهها بدون معلم ماند و دهها کلاس با معلمهایی غیرمرتبط و غیرمتخصص، افتان و خیزان سال تحصیلی را به پایان بردند.
با وجود جذب هزاران معلم طی سال گذشته و حتی امسال، بسیاری میگفتند در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳ هم قرار است با مشکلی مشابه مواجه باشیم. نامه چندی پیش کمیسیون آموزش مجلس به سرپرست وقت ریاست جمهوری صراحتا از کمبود معلم در آغاز سال تحصیلی جدید حکایت داشت. وزیر سابق آموزش و پرورش هم از کمبود ۱۷۶ هزار معلم به رغم جذب نیرو خبر داده بود.
بنابر آمار مراکز رسمی، در شهریور امسال ۷۲ هزار معلم متخصص و کارکشته بازنشسته میشوند و از نگاه بسیاری به خاطر فرسودگی از کار و مطالبات بر زمین مانده، عطای ادامه خدمت را به لقایش میبخشند.
دانشآموزان اما میمانند و معلمانی که برخی از آنها تازهکار، بیتجربه، کمتر آموزشدیده و فاقد مهارتهای پایهاند (با عنوان پذیرفته شده آزمون استخدامی، ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، خرید خدمات آموزشی، قرارداد کارمعین، سرباز معلم و…). راهحلهای اورژانسی برای جبران کمبود معلم سالها به چنین راهکارهایی ختم شده است.
سال گذشته بود که در میان حدود ۷۰ هزار معلم استخدام شده، بیش از سه هزار طلبه به عنوان معلم جذب آموزش و پرورش شدند؛ معلمهایی که به گفته مشاور وزیر وقت آموزش و پرورش در شرایطی «برابر با سایر داوطلبان» و «بدون هیچ گونه امتیاز خاصی»، از طریق آزمون استخدامی جذب شدند و بعدا مشخص شد «طلبه آشنا به تعلیم و تربیت» بودهاند
دلایل اصلی بروز کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش، عدم تصویب شاخصهای تعیین میزان نیاز به معلم، نگرشهای ناصحیح سازمان اداری و استخدامی کشور به تأمین معلم، خلاء و ضعف در برنامهریزی منابع انسانی، به کارگیری افرادی کارنابلد و فاقد دانش حداقلی در زمینه مدیریت منابع انسانی به عنوان مدیر منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش و به تبع آن فقدان ثبات مدیریت در مرکز برنامهریزی منابع انسانی این نهاد است.
طلابی که معلمی میکنند
عدم اتخاذ راه حل پایدار برای نیازسنجی نیروی انسانی و تامین معلم موجب شده آموزش و پرورش از سال ۱۳۸۸ تا امروز بارها از روشهای اضطراری برای تامین معلم استفاده کند.
صدور مجوز محرمانه استخدام در ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ (یک هفته مانده به آغاز سال تحصیلی) و ابطال مجوز مذکور از طرف دیوان عدالت اداری، در کنار تبعات زیانبار آن، تنها یکی از اقدامات نسنجیده و مغایر با عدالت برای تأمین معلم بود.
همین سال گذشته بود که در میان بیش از ۷۰ هزار معلم استخدام شده، بیش از سه هزار طلبه به عنوان معلم جذب آموزش و پرورش شدند؛ معلمهایی که به گفته حجت الاسلام و المسلمین «حمید نیکزاد» مشاور وزیر وقت آموزش و پرورش و دبیر ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و آموزش و پرورش، در شرایطی «برابر با سایر داوطلبان» و «بدون هیچ گونه امتیاز خاصی»، از طریق آزمون استخدامی جذب شدند و بعدا مشخص شد «طلبه آشنا به تعلیم و تربیت» بودهاند.
هرچند تلاش پژوهشگر ایرنا برای پرسش از معاونت برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در این خصوص، به حواله دادن به روابط عمومی و در واقع در بسته ختم شد، ولی یکی از مسئولان این معاونت که خواست نامش فاش نشود، گفت: برخی طلبههای استخدام شده در سال گذشته در کلاسهای ابتدایی مشغول تدریس هستند ولی این افراد بعد از جذب، دورههای تخصصی دانشگاه فرهنگیان را گذراندهاند.
اگرچه مسئولان آموزش و پرورش اعلام کردهاند که این تعداد معلم، پیش از ورود به کلاس، دورههای مرتبط را گذراندهاند، ولی برخی شنیدهها از عدم توانایی برخی از این نیروها در اداره کلاس و تامین نیاز علمی دانشآموزان حکایت دارند.
«میم.الف» معلم کلاس چهارم ابتدایی در منطقه ۱۸ تهران، در مورد گلایه مدیر مدرسه از معلم طلبه ابتدایی مدرسه محل خدمتش به پژوهشگر ایرنا میگوید: همکار طلبه ما نه در اداره کلاس و نه در انتقال درس به دانشآموز دوم ابتدایی توانمندی ندارد و این مساله برای ما مشکلساز شده است.
حضور طلبهها در مدارس امر تازهای نیست. آموزش و پرورش سالها است در همکاری با حوزه، از حضور طلبهها در مدارس در قالب طرحهایی چون امین، روشنا، محراب، سفیرآسمانی و معراج در راستای تقویت مبانی دینی و اعتقادی دانشآموزان استفاده میکند
حضور طلبهها در مدارس امر تازهای نیست. آموزش و پرورش سالها است در همکاری با حوزه، از حضور طلبهها در مدارس در قالب طرحهایی چون امین، روشنا، محراب، سفیرآسمانی و معراج در راستای تقویت مبانی دینی و اعتقادی دانشآموزان استفاده میکند.
آنچه تازه است، حضور طلبهها در مدارس در کسوت معلم، آن هم نه معلم دینی و پرورشی، بلکه معلم کلاسهای ابتدایی است. اگرچه برخی مدیران و معلمان در مناطق مختلف تهران در جریان تهیه این گزارش از حضور معلمهای طلبه سر کلاسهای درس ابتدایی مدارس خود به ما خبر دادند، اما به دلیل آنچه محذوریتهای کاری و شغلی خود و نگاه امنیتی سالهای اخیر مدیریت آموزش و پرورش به معلمان خواندند، حاضر به مصاحبه مستقیم با ایرنا نشدند .
بنابراین پژوهشگر ایرنا طی جستجوی یک ماهه، بجز این افراد و معلمان منطقه ۱۸، نتوانست شاهدی دیگر از حضور طلبهها به عنوان معلم ابتدایی سر کلاس درس پیدا کند. با این حال و گذشته از این سه هزار معلم طلبه، خبرهایی از جذب طلبهها در قالب طرح امین هم به گوش میرسد.
اردیبهشت پارسال بود که «علی رمضانی» مدیرکل سابق فرهنگی هنری اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش گفت: در دولت سیزدهم، در فرایند انتخاب معلم میبینیم که طی تفاهم نامهای بین وزارت آموزش و پرورش با حوزه علمیه، در قالب طرح امین، معلمهایی جذب شدهاند که طبق گزارشات میدانی، برخی از اینها نتوانستند نیازهای علمی دانش آموزان را سر کلاسها برطرف کنند؛ لذا تعدادی کلاس را وسط سال تحصیلی رها کردهاند.
«نون.الف» معلم ابتدایی در منطقه ۱۵ تهران میگوید: معلم طلبه مدرسه ما، ساعتهایی از هفته را به جای من معلم به کلاس میرود و در مورد موضوعاتی چون حجاب و مهدویت و … با بچهها صحبت میکند. طلبههایی که در قالب طرح امین وارد مدارس میشوند، با برگزاری این کلاسها، به نوعی تمرین کلاسداری میکنند تا در آینده جذب آموزش و پرورش شوند.
«ز.خ» مدیر یکی از دبیرستانهای دخترانه در منطقه ۵ تهران اما از حضور موفق دبیر پرورشی طلبه در قالب طرح امین در مدرسه و ارتباط خوب این خانم با دانشآموزان ابراز رضایت میکند. این مدیر اما با جذب احتمالی این طلبهها به عنوان معلم مخالف است و آن را بیعدالتی در حق کسانی میداند که تحصیلات دانشگاهی مرتبط داشته و برای معلمی صلاحیت علمی دارند.
به گفته یک دبیر آموزش و پرورش، بر اساس قوانین، معلمها باید ساعات تدریس خود در مدارس را پرکنند، وقتی ساعت تدریس درسهایی چون پیامهای آسمانی و قرآن و … برای همکاران روحانی پر میشود، آنها مجبورند به اداره مراجعه کنند تا به آنها هر کلاسی بدهند
«کوثر شیخ نجدی» دبیر آموزش و پرورش و کارشناس این حوزه در گفتوگو با ایرنا اظهار میدارد: در جریان حضور چندبارهام در اداره در سال گذشته، شاهد حضور روحانیونی بودم که منتظر نشسته بودند تا به آنها ساعت تدریس داده شود، این در حالی است که قبلا به ندرت روحانیون را در اداره میدیدم. بر اساس قوانین، معلمها باید ساعات تدریس خود در مدارس را پرکنند، وقتی ساعت تدریس درسهایی چون پیامهای آسمانی و قرآن و … برای همکاران روحانی پر میشود، آنها مجبورند به اداره مراجعه کنند تا به آنها کلاس بدهند.
به گفته این دبیر شیمی، در این شرایط که ساعت مربوط به هدیهها و قرآن پر شده است، امکان اختصاص کلاس غیرمرتبط به این طلاب معلم بسیار بالا میرود. وقتی آموزش و پرورش برای جذب این تعداد طلبه پتانسیل ندارد، در نتیجه ساعت کاری آنها را با ساعتهای غیر مرتبط پر میکند؛ یعنی ممکن است یک روحانی مثلا ۴ ساعت کلاس پرورشی در مدرسهای گرفته باشد، ولی مجبور باشد ۱۰ ساعت معاون یک مدرسه دیگر، ۵ ساعت معلم تاریخ مدرسهای دیگر و … باشد تا ساعت کاری او پر شود و حکمش کامل شود تا بتواند حقوق بگیرد.
به گفته شیخ نجدی، برای آموزش و پرورش مهم نیست چه معلمی سر چه کلاسی باشد، فقط برایش مهم است که همه کلاسها معلم داشته باشند و همه معلمها هم ساعت کاری خود را پر کنند.
این کارشناس آموزش میافزاید: من دبیر شیمی هستم ولی طی سالهای گذشته بارها مجبور شدهام سر کلاس غیرمرتبط با رشته و تخصصم حاضر شوم تا کلاس بیمعلم نماند. مگر دانشآموزان چقدر کلاس پیامهای آسمانی و قرآن دارند که ساعت کاری این طلاب که در قالب طرحهای مختلف به مدارس میآیند پر شود؟ اگر این فرد سر کلاس غیر مرتبط فرستاده شود، چگونه میتواند نقش یک معلم کارآمد را برای دانشآموزان ایفا کند؟
روشهای خلقالساعه جذب آموزگار!
تا پیش از ابلاغیه جدید بسیاری میگفتند سونامی بازنشستگی معلمان و کمبود نیروی انسانی کارآمد، مشخص نیست بر سر آموزش و پرورش و صد البته «عدالت آموزشی» به ویژه در مدارس دولتی چه بلایی بیاورد. هنوز معلوم نیست چه نیروها و با چه کیفیتی میخواهند امسال جای خالی دهها هزار معلم کهنهکار آموزش و پرورش را پر کنند زیرا فرسایش کار معلمی مانع از بازگشت بسیاری از آنان خواهد شد.
این در حالی است که تنها یک ماه تا بازگشایی مدارس باقی مانده است و طبق روال معمول ساماندهی نیروی انسانی برای مدارس باید در ابتدای تابستان آغاز میشد.
اگرچه دانشگاه فرهنگیان تامین و تربیت نیروی انسانی (معلم و پیرامعلم) را عهدهدار است، ولی در سالهای اخیر آموزش و پرورش سازوکارهای متنوعی برای جذب معلم تعریف کرده که همه آنها لزوما از مجرای دانشگاه فرهنگیان نمیگذرد
اگرچه دانشگاه فرهنگیان تامین و تربیت نیروی انسانی (معلم و پیرامعلم) را عهدهدار است، ولی در سالهای اخیر آموزش و پرورش سازوکارهای متنوعی برای جذب معلم تعریف کرده که همه آنها لزوما از مجرای دانشگاه فرهنگیان نمیگذرد.
شیوههای جدید جذب معلم از سوی آموزش و پرورش مورد انتقادات جدی است. به گفته رمضانی مدیرکل سابق فرهنگی هنری اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش، نوع نیاز دانش آموزان نسل جدید، با انتخابی که آموزش و پرورش در انتخاب معلم دارد، کلا در مسیرهای متفاوتی قرار دارند، برای همین نارضایتی دانش آموزان از فضای مدارس زیاد شده است. این روند باعث میشود در کلاسهای درس، بحرانهای جدی به وجود بیاید. وقتی بر اساس تفاهم نامهها معلم جذب میشوند و نه بر اساس شاخصهای تعلیم و تربیت، نباید از چنین اتفاقاتی تعجب کرد.
شیخ نجدی هم به پژوهشگر ایرنا میگوید: زمانی دانشگاه فرهنگیان بر اساس نیاز آموزش و پرورش از طریق کنکور معلم جذب میکرد و نیروی جذب شده میبایست طی دوره تحصیلی خود ضمن گذراندن دروس تخصصی، درسهایی را در ارتباط با روانشناسی و شیوههای تدریس میگذراند، از این رو وقتی آغاز به کار میکرد، کاملا بر کارش مسلط بود. امروز اما آموزش و پرورش از طریق آزمون استخدامی از میان دانشآموختههای دانشگاهی، معلم جذب میکند. این روش تامین نیروی انسانی ایراداتی دارد، نخست اینکه ممکن است میان زمان فارغالتحصیلی از دانشگاه تا زمان استخدام به عنوان معلم سالها فاصله بیافتد و تسلط و تمرکز فرد بر دروس از بین برود، ضمن اینکه این فرد بخاطر نگذراندن واحدهای روانشناسی و نداشتن علم کلاسداری، نتواند با بچهها به درستی ارتباط گرفته و کارآمد باشد.
شیخ نجدی اظهار میدارد: چگونه ممکن است این طلاب در آزمون تخصصی که شامل ریاضی و علوم و… است قبول شده باشند؟ مگر اینکه آزمون به جای سنجش صلاحیت علمی، اطلاعات عقیدتی و دینی داوطلبان را سنجیده باشد. در این صورت معلم طلبههای جذب شده تنها میتوانند معلم دینی و پرورشی باشند. ولی مساله اینجا است که تعداد این معلمها بالاتر از نیاز آموزش و پرورش به معلم دینی و پرورشی است.
معلم ابتدایی منطقه ۱۵، این احتمال را مطرح کرد که اختصاص ضرایب «نامشخص» و البته «بالا» به «دانش حوزوی»، زمینه قانونی قبولی این طلبهها را در آزمون استخدامی هموار کرده باشد.
سوال اینجاست که آیا گذراندن دورهای چند هفتهای، جای آموزشهای تخصصی لازم برای کار معلمی را میگیرد؟ همچنین چه اطمینانی وجود دارد که بعد از سالها کار فرسایشی و مطالبات بر زمین مانده، آموزگاران بازنشسته تصمیم بگیرند سر کلاسهای درس بازگردند؟
«علی اصغر فانی» وزیر پیشین آموزش و پرورش دی ماه سال گذشته در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» با اشاره به جذب هزاران معلم طلبه از سوی آموزش و پرورش نوشت: اگر طلاب مانند سایر افراد لیسانس و بالاتر در آزمون واحدی شرکت کنند و پس از طی مراحل مصاحبه و از همان کانالها که دیگران از آن میگذرند، بگذرند، مشکلی ایجاد نمیشود. ولی ایجاد مسیری جدا از روال عادی جذب نیروی انسانی در آموزش پرورش برای طلاب، ضمن کاهش اعتماد مردم به روحانیت، به تعلیم و تربیت هم لطمه میزند.
فانی پیشنهاد داد وزارت آموزش و پرورش با ارایه مدارک و شواهد متقن این خبر را از طرق مختلف تکذیب کرده و در صورت صحت آن، نسبت به اقدام صورت گرفته تجدیدنظر کند؛ پیشنهادی که بیپاسخ ماند و سال تحصیلی در حالی به پایان رسید که این ابهام و پرسشها همچنان باقی است.
تنها پاسخ این است که این افراد، پس از جذب و پیش از حضور در کلاسهای درس، دورههای دانشگاه فرهنگیان را گذراندهاند.
این در حالی است که دانشجومعلمان در سیستم قبلی جذب معلم، دورهای ۴ساله با ۱۰ واحد بیشتر از دانشجویان سایر دانشگاهها میگذرانند؛ دروس تخصصی رشته، دروس عمومی و دروس حرفهای معلمی را از قبیل روانشناسی کودک و نوجوان، روش تدریس، روانشناسی اجتماعی، کارورزی و… برای کسب مهارتها و توانمندیهای لازم جهت معلم شدن میگذرانند تا تنها پس از گذراندن این آموزشها، صلاحیت حضور در کلاس درس و تعلیم و پرورش دانشآموزان را کسب کنند.
حال سوال اینجاست که آیا گذراندن دورهای چند هفتهای، جای آموزشهای تخصصی لازم برای کار معلمی را میگیرد؟ و این که چه اطمینانی وجود دارد که بعد از سالها کار فرسایشی و مطالبات بر زمین مانده آموزگاران بازنشسته تصمیم بگیرند سر کلاسهای درس بازگردند.
منبع