به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کنسرت نمایش سیصد پروژهای بزرگ از برادران پورناظری است. این اثر از بهترین فرصتهای عرصه هنرهای نمایشی برای ارائه روایتی قدرتمند از بخشی از تاریخ تاثیرگذار ایران بهره برده است.
داستان «گات» روایتگر ایستادگی و شجاعت مردم شیراز در برابر اشغالگری مغولان است که در قالب کنسرت نمایش سیصد و در تدام روایتهایی از این دست به صحنه آمده است.
همانطور که از عنوان برنامه مشهود است، موسیقی و نمایش دو بخش اصلی سیصد را تشکیل میدهد. روایت با ساز سولوی سهراب پورناظری آغاز میشود. این بخش فضا را برای رویدادی تاریخی ـ حماسی مهیا میکند.
تسلط سهراب پورناظری، دینامیک اجرایی این هنرمند را در انتقال جو حاکم بر اثر تیموری به خوبی نشان میدهد. بهره از تکنیکهای نفسگیر نوازندگی و نوانس و فورته پیانوهای مداوم، تداعیگر فراز و فرودهای داستان است.
سهراب در طول ارائه برنامه خود حتی در میزانهایی که شور نوازندگی و سرعت و تکنیک و پاساژهای سرعتی ارائه میدهد، شوریدگی و غمی تاریخی را در هماهنگی با عصیان بیان و بدن، به مخاطب منتقل میکند
سهراب در طول ارائه برنامه خود حتی در میزانهایی که شور نوازندگی و سرعت و تکنیک و پاساژهای سرعتی ارائه میدهد، شوریدگی و غمی تاریخی را در هماهنگی با عصیان بیان و بدن، به مخاطب منتقل میکند.
بخش اول اجرا، صحنه را مهیای پذیرش بازی مسلط گوهر خیراندایش و بعد از آن علی نصیریان میکند و روند روایت تثبیت میشود.
دنیا آرام در نقش «آلتانی» دختر «چنگیز» ظاهر میشود. بازی درخشان و البته لهجه مسلط ارائه شده در این بخش، باورپذیری روایت را دو چندان میکند. موسیقی نیز بر بستر روایت، باعث اگزجره شدن و برانگیختگی لحظات فراز و فرود و غم دوران چیرگی مغول بر بخشی از تاریخ و سرزمین ایرانزمین همراهی میکند.
با وجودی که باندهای صوتی در محیط کاخ سعدآباد در فرکانس بالایی موسیقی را پخش میکنند، اما بافت درهم تنیده موسیقی و صحنه، صدایی مجزا به دست نمیدهد و کم و بیش، موسیقی در خدمت روایت و بازیها و میزانهای صحنه قرار میگیرد.
بهره از بازیگران برجسته سینما و تئاتر ازجمله نوید محمدزاده، بهرام افشاری و بهرام رادان از دیگر نقاط قوت این اثر هنری محسوب میشوند. نوید محمدزاده به سبب پیشینه برجسته تئاتری خود، در این اثر، اجرایی قابل توجه از بیان و بدن خود را به نمایش گذاشت. البته باید اذعان کرد که بهرام افشاری به ویژه در نوع بیان در این روایت، نمایشی کمنظیر از خود به اجرا گذاشت تا از این حیث سر و گردنی از دیگر هنرپیشههای توانمند قصه بالاتر باشد.
سیصد، نشان دهنده اهمیت خالقیناش به روایتی است که در آن سعی شده از بهترین امکانات و هنرمندان برای ارائه حد اعلای جنبه دراماتیک داستان بهره برده شود.
موسیقی این اثر در روند روایت، هیجانات و احساسات بصری روی صحنه را تکامل میبخشد. کار اینجا اما در رویدادی با عنوان و محتوای «کنسرت ـ نمایش» دشوارتر از موسیقی صرفِ متن میشود. اینجا توامان برهم کنش موسیقی و نمایش و تلفیق و تغلیظ و ترقیق عواطفِ جمعی ایرانیان بر صحنههای دراماتیک به میان میآید، هم ارائه و زبان مستقل موسیقی و تعادل بین این دو مقوله را دشوارتر از موسیقی ساخته شده یا بداهه برای یک اثر صرفِ نمایشی تبدیل میکند. موسیقی، اینجا تاویلی هرمنوتیک از زبانیست تا مرور خاطرات و کهن الگوهای ایرانی را قابل فهمتر کند.
چگونگی و چرایی درک زیبایی، عصبادراکشناسی زیبایی و نیز تحلیل وجوه زیبایی تعاریف بسیط و متنوعی دارد اما اینجا میتوان به سخن افلاطون اذعان کرد که زیبایی، هماهنگی اجزا با کل محسوب میشود و یا نگاه هگل به زیبایی طبیعی که هست و زیبایی هنری که نیست و توسط هنرمند هست میشود. از این رو تجربه زیباییشناختی خوشایند و مطلوب است و به زندگی ارزش و معنا میبخشد. تا تجربه زیباییشناسی، مبتنی بر تعمقی نشات گرفته از درون انسان، به درکی والاتر از محیط و زمانه آدمی منجر شود.
منبع