متن این غزل به شرح زیر است:
کرد هجران تو یکباره دلم را به دو نیم
غزل پارسی امروز یتیم است، یتیم
بهمنی رفت و شدم گرم تماشای غمش
که تماشای غم یار عذابیست الیم
نّه شهریور در جان و دلم زلزله شد
نه فقط زلزله افتاد به جان تقویم
مهربان ! خوب من ! اینها مشتی خاطرهاند
پرم از خاطرهی شیرین زآن یار قدیم
همه شب در باران عطر سخنهای شماست
وز غزلهای تو میگوید هر روز نسیم
شاعران هر یک پیغمبر عصر خویشند
تو کلیماللهی یا خضر یا ابراهیم ؟
تو سلیمانی -گاهی که غزل میگویی-
شرط اگر سحر کلام است، کلیمی تو، کلیم
بهمنی نیز شهید است، شهید غزل است
در تو ای بندر عباس شهیدیست مقیم
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
که غزلهای تو بشکوه و قوی بود و قویم
سوره فاتحه خوانید به یادش همگی
مغفرت خواهید از حضرت رحمان و رحیم
بارالها تو بزرگی، تو بزرگی تو بزرگ
نازنینا تو کریمی تو کریمی تو کریم
“اسمع” ای عقل که تو شهرهی عقل و عشقی
باد پاداش تو راحتی و ناز و نعیم
“افهم” ای عشق، خداوند نگهدارت باد
ما سپردیم شما را به خداوند عظیم
انتهای پیام
منبع