به گزارش ایکنا، طبق یک روایت مشهور، امام حسن(ع) در روز 28 صفر سال 50 هجری به شهادت رسیدند. شیخ مفید در کتاب ارشاد نقل کرده است وقتی معاویه تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده دختر اشعث بن قیس، همسر امام حسن(ع) فرستاد و به او وعده داد که در قبال مسموم کردن امام(ع)، او را به ازدواج یزید درخواهد آورد.
در منابع تاریخی نقل شده است پس از شهادت امام مجتبی(ع)، شهر مدینه یکپارچه به گریه و اقامه عزا پرداختند و تا هفت روز بازارها تعطیل بود.
به همین مناسبت با حجتالاسلام و المسلمین محمدمهدی رضویپور، کارشناس بحث امامت و استاد حوزه گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ مهمترین اقداماتی که در دوران ده ساله امامت امام حسن مجتبی(ع) به واسطه ایشان محقق شد چه بود؟
در خصوص سیره امام حسن(ع) خصوصا در برههای که پس از تحمیل صلح به حضرت واقع شد باید چند نکته را در نظر بگیریم؛ نکته اول مسئله مقاومت است. مقاومت یک ریشه کاملا توحیدی و قرآنی دارد و قرآن کریم برای اهل ایمانی که اهل صبر و استقامت هستند ویژگیهایی قائل شده است و نتایجی هم بر آن مترتب ساخته است. اگر ما بخواهیم نگاه عمقی به نحوه عملکرد امام حسن(ع) داشته باشیم خصوصا در آن ده سالی که با حکومت معاویه روبرو شدند، باید حتما این نکته را مد نظر قرار دهیم که مقاومت آن حضرت مبتنی بر نگاه توحیدی بود که از ابتدای خلقت، پروردگار در جبهه حق قرار داده بود.
نکته دوم توجه به این مسئله است که محور حق در غدیر شکل گرفت ولی به خاطر عدم حمایت مردم، امام خانهنشین شد. پس از بازگشت مردم به سمت امیرالمومنین(ع) حضرت تلاش کرد ویرانههایی که پس از جریان سقیفه به وجود آمده بود اصلاح کند. طبیعتا در این شرایط باطل نسبت به حق واکنش نشان میدهد لذا امام در سه جبهه درگیر میشوند که مهمترین آنها مواجهه با جریان معاویه بود. امیرالمومنین(ع) در حال آمادهسازی سپاهی برای مقابله با بنیامیه بودند که در این بین به شهادت رسیدند. امام حسن مجتبی(ع) نیز برای استمرار این راه یعنی استقامت در کلمه توحید تلاش میکنند و همچنین سعی میکنند مردم را در این مسیر با خود همراه کنند. با این حال وقتی حضرت با جمع مردمی که پیرامونش هستند درباره وظیفه اصلی خودشان که جهاد با بنیامیه است صحبت میکنند مردم فریاد میزنند «البقیه البقیه» یعنی ما اهل مقاومت نیستیم و زنده ماندن را میخواهیم.
ماجرا چنین بود که معاویه در دو جبهه با سپاه حضرت درگیر شده بود، یکی جبهه شمالی و یکی جبهه جنوبی. جبهه جنوبی را خود حضرت فرماندهی میکردند ولی برای جبهه شمال فرماندهانی تعیین کرده بودند که متاسفانه یکی پس از دیگری با تطمیع معاویه آن حضرت را رها کردند و به معاویه پیوستند. با این حال امام حسن(ع) وظیفه خودشان میدانستند برای استقامت در دین راه را ادامه دهند تا جایی که مردم بر اساس شایعات و فضای رسانهای که توسط معاویه علیه امام راه افتاده بود کاری کردند که حضرت صلح را قبول کردند. البته واژه صلح صحیح نیست و باید از تعبیر ترک مخاصمه استفاده کنیم چون صلح به معنای آشتی است در حالی که امام با جریان معاویه آشتی نکردند بلکه بر اساس شروطی ترک مخاصمه کردند. این ترک مخاصمه برکات بسیاری خصوصا برای حفظ جماعت شیعه داشت و خود حضرت این نکته را در چندین نوبت بیان کردند.
ایکنا ـ آیا امام حسن(ع) پس از صلح یا به تعبیر شما ترک مخاصمه، دست از اقدامات خود علیه دستگاه بنیامیه برداشتند؟
برای پاسخ به این مسئله من یک سوال مطرح میکنم؛ اگر امام مجتبی(ع) اقدامات موثری نداشتند چرا باید معاویه درصدد ترور ایشان باشد؟ اگر معاویه احساس میکرد اقدامات آن حضرت موثر نیست طبیعتا ایشان را رها میکرد ولی معاویه بارها اقدام به ترور حضرت کرد و در بین معصومین بیشترین عملیات ترور علیه امام حسن مجتبی(ع) صورت گرفت. یکبار در شهر مدائن خنجری به ران پای حضرت فرو کردند، یک بار با نیزه به پای حضرت زدند، یکبار حین نماز به حضرت تیر انداختند ولی چون حضرت زره به تن داشتند آسیب ندیدند و در نهایت معاویه از پادشاهان روم درخواست یک سم قوی میکند تا حضرت را مسموم کند. بنابراین معاویه چنان در تنگنا قرار گرفته بود که برای حذف امام دست به این اقدامات میزد.
خود این وقایع واضحترین پاسخ این سوال است، یعنی امام اقدامات موثری داشتند که معاویه نتوانست آنها را تحمل کند و تلاش کرد به هر شیوهای حضرت را حذف فیزیکی کند. امروز نیز در دنیای معاصر وقتی دشمن به استیصال میرسد دست به ترور شخصیتها موثر میزند.
ایکنا ـ مهمترین اقدامات امام(ع) در آن شرایط چه بود؟
یک مسئله مقاومت فردی و اجتماعی بود که امام در جامعه از خودشان نشان دادند. ما دو سنخ مقاومت داریم؛ یکی استفامت فردی و دوم استقامت جمعی. تاکید دین ما بر این است که باید هر دو شیوه وجود داشته باشد. استقامت فردی یعنی خودسازی. منتهی مقاومت فردی کفایت نمیکند و باید در کنار آن مقاومت اجتماعی نیز وجود داشته باشد.
یکبار پیامبر(ص) در بین اصحاب حضور داشتند و فرمودند سوره هود مرا پیر کرد. اصحاب پرسیدند چرا؟ حضرت فرمود به خاطر یک آیه در این سوره که میفرماید: «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ». یکی از اصحاب گفت همین تعبیر در سوره شورا هم هست ولی چرا شما فرمودید سوره هود مرا پیر کرد؟ حضرت فرمودند به خاطر این قید که میفرماید: «وَمَن تابَ مَعَكَ». بنابراین استقامت فردی کفایت نمیکند و باید استقامت به شکل جمعی هم شکل بگیرد. پس مهمترین رکن سیره امام حسن(ع) ایجاد مقاومت فردی و جمعی در بین مردمی است که اطراف حضرت حضور دارند و حتی پیام ایشان را به اقصی نقاط هم میرسانند. امام میدانست با اقدامات جنگ نرم فرهنگی میتوان با معاویه مقابله کرد لذا کار را به صورتی جلو میبرد که روز به روز بر شمار هواخوان اهل بیت(ع) افزوده میشد و همین امر معاویه را به استصیال کشاند.
اقدام دوم حضرت این بود که نسبت به یکیک مفادی که در صلحنامه مطرح شده بود و معاویه به آنها عمل نمیکرد استناد میکردند و در نامههای مختلف یا به صورت حضوری معاویه را با الفاظ تندی در مورد آنها مواخذه میکردند. بنابراین حضرت در جایگاه سیاسی هم کوتاه نیامدند و به نقد دستگاه معاویه میپرداختند.
بنابراین سیاست راهبردی آن حضرت پیروی از فرامین الهی برای تحقق استقامت جمعی در جامعه بود یعنی حضرت با سکوت یا عکس العمل خودشان کاری کردند که مردم به طرف اهل بیت(ع) متمایل شوند.
ایکنا ـ شما به مسئله مقاومت اشاره کردید شاید در نگاه برخی، بحث مقاومت مترادف با خانهنشینی تلقی شود. به همین جهت میخواستم توضیح بیشتری در این رابطه بیان بفرمایید.
اشاره کردم که مقاومت یکی از آموزههای مهم اسلام است و با استقامت، دین راه پیشبرد خود را پیدا میکند. هیچ وقت معنای استقامت این نیست که فرد فقط در منزل خودش بنشیند. بله، یکی از شیوههای استقامت این است که انسان تحمل کند ولی معنای عرفی مقاومت در دنیای امروز ایستادگی است. نمونه عینی مقاومت همین مردم غزه هستند که یک سال در معرض شدیدترین جنایات قرار گرفتند اما دست از استقامت برنداشتند و یک قدم از اهداف خود کوتاه نیامدند.
بنابراین معنای حقیقی مقاومت همین است که نسبت به مشکلات و شدائد عقبنشینی نکنی. برخی صلح امام حسن(ع) را به معنای عقبنشینی آن حضرت میدانند. اگر این عقبنشینی حاصل شده بود چرا باید جریان معاویه برای حذف حضرت تلاش کند؟ زمانی جریان باطل اقدام به حذف یک نفر میکند که میبیند فرد دارد از خودش استقامت نشان میدهد. بنابراین صلح امام(ع) در راستای همین مقاومت شکل گرفت، زیست فردی و اجتماعی امام در راستای همین مقاومت شکل گرفت و باعث شد چهره منافقانه دستگاه اموی آشکار شود.
انتهای پیام
منبع