[ad_1]
انسانها به لحاظ ژنتیکی، محصول و چکیده تجربهها، دانشها، اندیشه ها، باورها، احساسات و عواطف انسانهایی هستند که هزاران سال قبل زیستند و چکیده ژنتیک آنها با ماست. در واقع ما خلاصه زیست نسل هایی هستیم که قبل از ما بودند. این فرایند، مرحله به مرحله ذهن انسان را تشکیل می دهد؛ همان شاکلهای که از مجموعه عوامل تشکیل میشود و امور منفی و مثبتی است که می تواند همچون زهر، آدمی را به هلاکت برساند و روح و روان انسان را نابود کند.
هنر سلامت اخلاقی زیستن در تفکیک ذهن از اندیشه و تفکر
انواع تصویرها، قضاوتها، پیش فرض ها و انگارههای انسانها از بطن ذهنیتهایی که در مغز شکل می گیرد، ساخته می شود و شخصیت انسان را شکل می دهد که معیار قضاوت و برداشت انسان ها از یک دیگر می باشد. لذا باید به ذهنیت ها و پیش فرض هایی که در فکر و مغز آدمی شکل می گیرد، توجه داشت. زیرا همین پیش فرض ها و انگارهها یا ذهنیتهاست که موجب به وجود آمدن فرایندهای مکانیکی برداشت و قضاوت از دیگران در مغز انسان می شود.
وقتی این انگاره ها منفی و مخرب باشد، منجر به بروز حسد، کینه، دشمنی، بخل و انواع رذایل اخلاقی می شود. به همین دلیل یک انسان آگاه باید این هنر و مهارت را بیاموزد که بتواند ذهن خود را از انواع پیش فرض ها، ذهنیتها و انگارههای غلط و منفی پاک کند. اگرچه وقتی انسان یک عملی را از کسی میبیند، به واسطه دو فرایند، منشأ قضاوت و برداشت به وجود می آید:
یک) ساختار ذهنی و باور تصویرساز آدمی بر مدار شاکله وجودی شخصیت هر فرد که می تواند مثبت اندیش یا منفی گرا باشد یا ذهنی مسموم و بد بین و شکاک داشته باشد و می تواند ذهنی ساده لوح و زود باور داشته باشد و یا در یک تعادل اخلاقی به صورت منطقی برداشت ها و قضاوت های خود را مدیریت کند.
دو) تصویری که هر انسان از فرد متقابل خود دارد. این تصویر بر مدار گفته ها، دیدها، ظاهر و موقعیت اجتماعی افراد در ذهن شکل می گیرد و منبع و منشا اصلی نوع قضاوتها و انگارههای آدمی را از دیگران ایجاد می کند. به همین جهت به منظور تقوای ذهن و جلوگیری از خطاها و برداشت های غلط باید در تصویرسازی ذهنی خود از دیگران جانب احتیاط و مراقبه اخلاقی شکل بگیرد.
نقش سکوت در کشف واقعیت ها
برای اینکه جلوی این تصویرسازی در ذهن گرفته شود انسان نیازمند تأمل و هنر سکوت است. زیرا در پناه کمی تأمل، اندیشه ورزی، مقداری سکوت و آرامش می توان واقعیت های موجود را از تصویرهای غلط ذهنی تفکیک کرد. به همین جهت است که انسان با کمی تأمل و تفکر در حالات، رفتار و گفتارهای دیگران میتواند به کشف واقعیت ها و حقایق پنهان وقوف پیدا کند و قبل از اینکه در چاله قضاوت های نادرست و برداشت های غلط ذهنی بیافتد، در مسیر درست تعامل و مواجهه با دیگران قرار گیرد.
لذا رسیدن به مهارت و هنر تفکیک مسائل ذهنی و برداشت ها بسیار حائز اهمیت است. البته تفکیک بین آنچه در ذهن به وجود آمده و هست با هنر فکر کردن، اندیشه ورزی و عقلانیت کار سادهای نیست. چرا که ذهنیت انسانها بدون فرایند فکری و بر مدار تمایلات و خواستهها شکل میگیرد و در این مسیر نفسانیات، آدمی را به سوی زشتی و پلیدی سوق می دهد.
در اینکه آدمی باید ذهن و فکر خود را از سوء ظن ها و سخن پراکنی های نادرست پالایش کند، امری اجتناب ناپذیر است و خدا هشدار بسیار تندی را در آیه ۱۲ سوره حجرات بیان فرموده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؛ از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه پذیر مهربان است.
این تذکر شدید در قرآن کریم نشان می دهد که انسانها امور منفی، زشت و پلید را خیلی سریعتر درک و جذب میکنند و به آنها علاقمند میشود. چرا که تمایلات نفسانی انسانها ریشه در همان خودخواهی، تکبر و خود بزرگ بینی دارد که از مسیر همین ذهنیتها، قضاوتها و پیش فرض های نادرست شکل میگیرد. در حقیقت آدمیان اسیر و گرفتار ذهنیت های خودشان هستند. بیشتر انسان ها در زندان های خود ساخته ذهنی خود اسیر هستند و به همین جهت یک زندگی کلیشه ای (تکراری و یکنواخت) نادرست و غلط دارند و فرصت درست فکر کردن و حرکت در مسیر تعالی و رشد را از دست می دهند ولی هنر سکوت و آرامش ذهنی می تواند جلوی القائات نفسانی و شیطانی درونی که ریشه در وسوسه های شیطانی دارد را بگیرد.
خداوند در آیه ۲۱ سوره نور به آدمی هشدار داده است از خطورات ذهنی شیطان باید پرهیز کرد: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید پای از پی گام های شیطان منهید و هر کس پای بر جای گام های شیطان نهد [بداند که] او به زشتکاری و ناپسند وامی دارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هیچ کس از شما پاک نمی شد ولی [این] خداست که هر کس را بخواهد پاک می گرداند و خدا[ست که] شنوای داناست.
هنر تفکر و عقلانیت
برخی از انسانها با این خطورات ذهنی که ریشه در تربیت غلط، ذهنیت نادرست، بدبینی، سوءظن، شک و تردید در مسائل خو کرده و به آنها علاقمند هستند. نتیجه این چنین ذهنیتی، عناد و دشمنی، بغض، کینه، بخل و حسد خواهد بود. همان طور که انسان های دانا و حکیم، انسان های اهل ایمان و زیست اخلاقی تلاش می کنند که بر ذهن خودشان سوار باشند و مسلط بر ذهن به اندیشه و تفکر در مسیر زندگی حرکت کنند. لذا هنر تفکر و اندیشه ورزی و عقلانیت در این است که انسان ها را به مهارت و هنر تفکیک بین الهامات روحانی و معنوی و ادراکات وجدانی و فطری هدایت می کند.
در نتیجه این هنر تفکیک، باورهای درست و زیبا از زشتی ها و پلشتیهای امور مادی و دنیایی تمیز داده می شود و انسان می تواند به پالایش ذهنی خود بپردازد و خود را از خطوات شیطانی و وسوسه های نفسانی حفظ کند. بنابراین وقتی انسان در ارتباط با همنوعان، اعضای خانواده و دوستان، گرفتار ذهنیتهای نادرست و غلط شود، به طور ناخودآگاه ذهن انسان فرایند مکانیکی منفی بافی قضاوتهای نادرست را ایجاد میکند. لذا در مغز آدمی نقش ثابت نادرستی ثبت می شود.
همین ذهنیتهای نادرست و غلط موجب میشود که تصویر ذهنی ما از دیگران برخلاف واقعیتهای موجود شکل بگیرد و بیشتر مردم متأسفانه با همین تصویرهای ذهنی شروع به قضاوت و تصویرسازی از افراد پیرامون زندگی خودشان می کنند که در تعامل و همیزیستی با آنها هستند و عملاً نگرش افراد به یک دیگر دچار انحراف و قضاوت نادرست می شئد. ضمن اینکه شاکله شخصیت و ذهن انسان دارای ساختار ویژهای است که نوع قضاوت و نوع برداشت آدمی را تعیین میکند.
این واقعیت را خداوند در آیه ۸۴ سوره اسراء می فرماید: قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَی سَبِیلًا؛ «بگو هر کس بر حسب ساختار [روانی و بدنی] خود عمل می کند و پروردگار شما به هر که راهیافته تر باشد داناتر است». بیان مسئله هدایت و راه درست در انتهای این آیه نشان دهنده این حقیقت انکار ناپذیر است که وقتی ذهنیت غلطی صورت گرفت، ممکن است آدمی از مسیر سعادت به گمراهی و از مسیر دانایی به جهالت کشیده شود. زیرا آن چیزی که شخصیت و خُلق و خوی آدمیان را تعیین می کند، همین شاکله ذهنی و فکری افراد است.
حال اگر انسان ها یک ذهن منفی باف شکاک و غلط داشته باشند و اگر دایره آگاهی و بصیرت آنها کوچک باشد، ذهن آنان به صورت ناخودآگاه و سیستمی پر از رذائل اخلاقی می شود که منجر به تشکیل شخصیت و شاکله وجودی نادرست در انسان خواهد بود.
ایمان چگونه شکل می گیرد
همانطور که اگر ذهنیت و فکر، اصلاح شود و انسان ها به بازاندیشه افکار و ذهنیت های خودشان بپردازند، شخصیت اخلاقی و زیبا در وجودشان شکل می گیرد. اینکه ما انسان ها تبدیل به موجودی شویم که حسادت ورزیدن، بخل داشتن، کینه توزی، منفیبافی، داشتن سوءظن و برداشت غلط و منفی نسبت به دیگران و حتی حوادث و رویدادها شاکله ذهنی ما را تشکیل دهد، نتیجه آن تبدیل به بزرگترین گناه و انحراف می شود و انسان دچار برداشت و قضاوت غلط از دیگران خواهد شد.
در نتیجه تعاملات زیستی و دایره دوستی و قدرت نفوذ کلام کاهش پیدا می کند و به موجب آن شخصیت انسان ها در فکر و ذهن دیگران مخدوش می شود اما اگر ذهن درونی ما تحت سلطه و مدیریت فکر و اندیشه قرار بگیرد و امور منفی و رذائل را کنار بزند، به زیبا دیدن، درست اندیشیدن و مثبتاندیشی فکر کند، به جای شک و تردید، ایمان در درون انسان شکل میگیرد و این ایمان اطمینان و آرامش را برای آدمی به ارمغان میآورد.
در چنین وضعیتی عینکی که ما با آن جامعه، طبیعت مردم و حتی رویدادها را مشاهده و قضاوت میکنیم، کمتر رنگ و بوی منفی زشتی و پلیدی می گیرد. از طرف دیگر با تفکر و اندیشه ورزی و تمرین برای رسیدن به مهارت کنترل ذهن می توان به پالایش ذهنی پرداخت و تصویرهای ذهنی خود از دیگران را اصلاح و پاکسازی کرد. لذا هر آنچه که دیگران به ما میگویند و در مقابل ما رفتار میکنند را میتوان در وجه حسن و زیبای آن تعبیر کرد.
در چنین وضعیتی تعاملات و ارتباطات انسانها در یک ساختار سلامت روانی و آرامش روحانی شکل میگیرد که منجر به دوستی و محبت عشق و ایمان میشود. البته نکات فوق فقط در تعاملات و ارتباطات اجتماعی و اخلاقی معنا پیدا می کند اما در جایی که باید نسبت به مسائل احتیاط کرد، نظیر واگذای مسئولیت، امانت دهی و بیان راز باید اهل احتیاط و دقت نظر فراوان بود. به ویژه اموری که مربوط به حفظ امنیت آرامش ناموس میشود و یا در مواردی که به مسائل مادی و دنیایی افراد مربوط میشود، همواره باید جانب احتیاط را رعایت کرد.
تفاوت زودباوری و اندیشه ورزی
بنابراین باید بین ساده لوحی و زودباوری و هنر تفکر و اندیشه ورزی تفکیک قائل شد؛ همانطور که باید بین تصویرهای ذهنی نادرست و قضاوتهای غلط از حقایق و واقعیتهای رخداد تفکیک قائل شد. زمانی هنر و مهارت ارتباطات اجتماعی و همزیستی اخلاقی در یک جامعه شکل میگیرد که در قدم اول هر انسانی بتواند آرامش روحانی و معنوی خود را با تمرین و ممارست در یک فرایند سلامت اخلاقی قرار دهد و سپس در گام دوم در هر گونه برداشت و قضاوتی از افراد، مسائل پیرامونی و رویدادها، اهل تأمل و احتیاط باشد.
این مهم بر مدار هنر پالایش فکری، درست دیدن و مهارت خوب گوش دادن حاصل می شود. لذا در مواردی که انسان به جای اندیشه ورزی و تفکر و به جای هنر گوش دادن و نگاه کردن که بصیرت افزایی دارد، اگر اهل سطحی نگری باشد و به شنیدن و دیدن ظاهر امور بپردازد و ذهنیت منفی نیز داشته باشد، عملاً نظام اخلاقی و همزیستی مسالمت آمیز با بحران مواجه می شود. نتیجه چنین وضعیتی این است که آدمیان همواره و پیوسته دچار تنشهای روحی و چالشهای اخلاقی میشوند.
چگونه افکار خود را مدیریت کنیم
برای مدیریت ذهن و اصلاح افکار و اندیشه های خود چند راه کار ساده باید سر لوحه نگرش و منش آدمیان قرار گیرد.
یک) پاک سازی ذهن از افکار منفی و زشت و آلوده
دو) هنر درست دیدن و بهره گیری از عینک واقع بینی
سه ) پرهیز از خطورات ذهنی که غالباً وسوسه های شیطانی هستند.
چهار) ساکت کردن ذهن و جلوگیری از شلوغی و لجن پراکنی ذهن.
لذا باید تلاش شود تا جایی که امکان دارد ذهن را از خطورات و خطوات نفسانی و شیطانی دور کرد و در مقابل ساختار فطری درونی آدمی را تقویت کرد که باید بر مدار طهارت روحی و پاکی درونی باشد.
به همین دلیل باید با تمرین و ممارست و مراقبه اخلاقی، وجدان درونی و پاک خود را بیدار و آگاه نگه داریم. در چنین فرایندی با کمی آموزش همزیستی و دوستی با انسانهای شایسته و اخلاقی و قرار گرفتن در محیطهای مناسب و معنوی عملاً فرایند همزیستی اخلاقی بر مداردوستی و محبت و ایمان و عشق شکل میگیرد که فرآورده آن آرامش روحی درونی انسان میباشد.
منبع