[ad_1]
استاد محمدمهدی رکنی در گفتوگو با ایکنا تبیین کرد:
از بزرگترین اعیاد جهان اسلام سالروز ولادت پیامبر اسلام(ص) است. حضرت محمد(ص) در هفدهمین روز از ماه ربیع الاول به دنیا آمد و سرور و شادی آسمانیان و زمینیان را سبب شد. در تاریخ اسلام، اهل سنت و تشیع گرچه اختلاف نظراتی در مورد روز ولادت پیامبر اسلام(ص) وجود دارد، اما به نقل معتبر و پذیرفته شده این روز خجسته و پر میمنت با ولادت امام ششم شیعیان امام جعفرصادق(ع) همراه و شناخته شده است و شیعیان و مسلمانان ماه ربیع را ماه جشن و شادی میدانند.
ایکنا به همین مناسبت مبارک، پای سخنان استاد محمدمهدی رکنی، قرآنپژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی نشسته است.
استاد رکنی یزدی، اندیشمند، محقق و پژوهشگر قرآنی است. او سال 1309در مشهد متولد شد و طی سالهای 76 تا 69، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی دانشگاه فردوسی مشهد بود و به عنوان استاد نمونه کشوری، عنوان «خادم قرآن» در چهاردهمین دوره انتخاب و معرفی خادمان قرآنی کشور در سال 86 را دریافت کرد.
استاد رکنی طی بیش از 50 سال فعالیت فرهنگی در مجامع علمی، پژوهشی و قرآنی بسیاری حضور فعال و مؤثر داشته است. از آثار وی میتوان به «آشنایی با علوم قرآنی»، «سیمای زمامداران دادگستر و ستمگر در قرآن»، «جلوههای تشیع در تفسیر کشف الاسرار»، «جبر و اختیار در مثنوی» و… اشاره کرد.
او صاحب تمام ویژگیهای معلمی دانا، مهربان و فهیم است. این نشانهها در سیمای شریف و صدای استوارش توأمان روشن و بیان است. تواضع، ادب، حلم، دانش و تلاش برای میزبانی تاریخی درباره معجزه قرآن و رسول اسلام (ص) در قرآن این گفتوگو را بیش و پیش از بابی برای تولید محصول رسانهای به کلاس درسی شیرین و شنیدنی از زندگانی رسول الله(ص)، تاریخ وحی، کلام قرآن و… بدل کرد. استاد در گفتوگوی پیش از گفتوگوی رسانهای با احترامی بیمثال، پرسشهای ما را شنید. همچنین موعد مقرر مصاحبه، در مقام آموزگاری صبور برای انتقال معنای وزینی که حاصل سالیان شاگردیاش در مکتب قرآن بود، بحث خویش را به دقت و حوصله مطرح کرد. هرگونه پرسش و ورود به سخنان استاد رکنی به نوعی بیحرمتی به ساحت معلم قرآن محسوب میشد. پس او گفت و ما سراپا شنیدیم. حاصل سخنان استادانهاش که از سویی نظر به علم تاریخ اسلام، از سوی دیگر ادبیات قرآن و از دیگر سو ادبیات فارسی داشت، را با هم میخوانیم و میبینیم:
قرآن مجید به نام خدایی آغاز شده که بسیار بخشنده است و رحمت فراگیر دارد. این بدان معناست که پروردگار بر رحمت خود تأکید ویژهای داشته است. در نخستین بیت شاهنامه نیز اینطور آمده است: «به نام خداوند جان و خرد/کز این برتر اندیشه برنگذرد» یعنی فردوسی حکیم به دو صفت دیگر خداوند تکیه و تأکید کرده است، «جان» و «خرد» خداوند را، مالک جان و عقل ما انسانها دانسته است. زیرا امتیاز انسان نسبت به دیگر موجودات همین عقل، فهم و شعور است. هنگامی که به این دو موضوع توجه میکنیم، متوجه میشویم که ما از خودمان نیستیم و دیگری ما را به وجود آورده و حیات بخشیده است، بنابراین باید در تمامی کارها با یاد خداوند، فعالیت خود را آغاز کنیم و از او که رحمت العالمین است، مدد جوییم.
امیرالمؤمنین علی(ع) در حدیث «جَمالُ العِلمِ نَشرُهُ و ثَمَرَتُهُ العَمَلُ بِه و صِيانَتُهُ وَضعُهُ فِي أهلِهِ» میفرمایند: زيبايى دانش به نشر آن است و ثمره آن عمل كردن به آن و نگاهداشت آن، قرار دادنش ميان اهل آن». اصولا انسان با عمل ساخته میشود و باید علم در عمل پدیدار شود. بنابراین این نکات پیرامونی که در خصوص پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) بیان خواهم کرد، برای عمل به آن است و امیدوار هستم افراد با خواندن آن بتوانند این مطالب را در زندگی خود به کار گیرند.
در مواجهه با دین اسلام باید از تفکر و تأمل استفاده کرد
اولین شبههای که در خصوص دین اسلام بیان میشود درباره عملکرد نادرست برخی دینداران است که افراد را به قضاوت مشغول کرده است و باید بدانیم که اگر برخی افراد نادرست عمل میکنند، نتیجه دین نیست، بلکه دین اسلام به صورت کامل و جامع ارائه شده است و نقصی در آن راه ندارد. یکی از قدیمیترین کتابهای حدیثی ما که دارای احادیث متعدد از پیامبر(ص) و ائمه(ع) است و امام جعفرصادق(ع) آن را جمعآوری کرده است، در اولین بخش خود به موضوع عقل پرداخته است و این نکته را به ما یادآوری میکند که در مواجهه با دین اسلام باید از تفکر و تأمل استفاده کرد و خردمندانه با آن روبهرو شد. دومین بخش آن علم و سومین بخش نیز توحید است؛ لذا مشخص است که با وجود عقل و علم به خودشناسی و توحید دست مییابیم.
پیامبر اسلام در سال 570 میلادی به دنیا آمد و حدود 63 سال عمر شریف کرد. این نکته حائز اهمیت است که در گذشته شناسنامه وجود نداشته است و ثبت و ضبط تولد افراد بسیار کم بوده است و با توجه به رسیدن خبر، آن زمان در روایات متعدد ضبط شده است. در آن زمان خانوادههای متشخص فرزندان خود را به دایه میسپردند و دایهها از آنها مراقبت میکردند. حضرت محمد(ص) نیز دست دایه خود به اسم حلیمه بزرگ شد. اعراب در آن زمان در عصر جاهلیت خود به سر میبردند، با این حال به زبان خود اهمیت بسیاری میدادند و برخی معتقد هستند که به همین دلیل خانوادهها، کودکان خود را به دایهها میسپردند تا واژگان را به طور صحیح آموزش ببینند. بعد از وفات پدر و مادر حضرت محمد(ص)، ایشان تحت کفالت حضرت ابوطالب یعنی عموی خود قرار میگیرند و با ایشان به زندگی میپردازد و همراه با عموی خود به شغل شبانی مشغول میشود.
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که یکی از اصحاب میپرسد، چرا پدر و مادر پیامبر(ص) زود فوت کردهاند؟ امام صاد(ع) پاسخ میدهند: «به دلیل اینکه هیچکس، حق زیادی به گردن پیامبر(ص) نداشته باشد». حضرت محمد(ص) در شرایطی که اعراب بتپرستی را به اوج خود رسانده بودند، از این امر دوری میکرد و به غار حرا میرفتند و به تَحَنُّث (خلوتگزینی برای عبادت)، تعقل و تأمل در درگاه خداوند میپرداختند. پیامبر اکرم(ص) در جوانی با حضرت خدیجه(س) ازدواج میکند و حضرت خدیجه(س) پیشنهاد ازدواج را به سبب امانتداری و تبحر در تجارت حضرت محمد(ص) به ایشان میدهد و این امر در صورتی است که حضرت خدیجه(س) قبل از پیامبر ازدواج کرده بودند و همسر ایشان فوت شده بود.
اسلام؛ دین تفکر، تأمل و تعقل
«وحی» در لغت به معنی اشاره سریع و پنهانی است، یکی از اختصاصات پیامبر اکرم(ص) وحی است که ابتدا در خواب برای ایشان رخ میداده است و اولین بار در یکی از گوشهگیریهای حضرت محمد(ص) در غار، بدون انتظار قبلی وحی نازل میشود و خداوند این امر را در آیه 86 سوره «قصص» فرموده است: «وَ مَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ؛ و تو خود امید آنکه این کتاب بزرگ (قرآن) بر تو نازل شود، نداشتی جز آنکه لطف و رحمت خدا تو را به رسالت برگزید، پس (به شکرانه این رحمت) هیچ گاه به کافران نصرت و یاری مکن.
موضوع وحی و معرفی قرآن از سوی پیامبر(ص)
در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان که پیامبر(ص) در غار مشغول تأمل و تفکر بود، جبرئیل نزد ایشان نازل میشود و 5 آیه ابتدایی سوره «علق» و خواندن قرآن به ایشان نازل میشود. 5 آیه ابتدایی سوره «علق» بسیار تأملبرانگیز و بیانگر بعثت فرهنگی پیامبر اسلام(ص) است، زیرا معنی «بعثت» علاوه بر «برانگیختن» معنای «از خواب بیدار کردن» را دارد و این امر در دوران این حضرت نمود بسیاری داشته است. امیرالمؤمنین(ع) نیز در قسمتی از نهجالبلاغه(ع) فرمودهاند: «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول …» پیامبر(ص) آمد تا عقلهای خفته را بیدار کند، چرا که اسلام دین تفکر و تأمل و تعقل است و آن حضرت، رسول خدا(ص) را پیامبری میدانند که برای برانگیختن عقلهای دفن شده و گشودن فصل تازهای در تاریخ بشریت آمدهاند.
هرگاه بخواهیم اهمیت و عظمت صانع و خالقی را دریابیم، باید به مخلوقات و مصنوعات او توجه کنیم و به شگفتیهای آنها پی ببریم، او همان است که هست و مانندی برای او نیست، یعنی ضد و ند ندارد و یکتا و همتاست «لیس کمثله شیء». همچنین خداوند در آیه 5 سوره «ملک» فرموده است: «وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ؛ و ما آسمان دنیا را به چراغهای انجم رخشان زیب و زیور دادیم و به تیر شهاب آن ستارگان شیاطین را راندیم و عذاب آتش فروزان را بر آنها مهیا ساختیم.» بنابراین باید به مخلوقات خداوند توجه نماییم تا به شناخت مطلوبی دست یابیم و بتوانیم برخی از حقایق را دریابیم. اوست که خالق همه اینها بوده و برای هدایت و راهنمایی انسانها، پیامبران را فرستاده است و حجت را بر آنان تمام کرده است.
قرآن؛ معجزه سخن
با توجه به مطالب بیان شده انسان باید بین خود و خداوند واسطهای داشته باشد تا بتواند به وسیله آن شناخت لازم را به دست آورد. البته لازم به ذکر است که آن واسطه باید شخصیت والایی داشته باشد و بتواند وحی را دریافت کند؛ که یکی از آن واسطهها پیامبر اکرم(ص) است. قرآنی که نبوت پیامبر(ص)، وحی، حقانیت، کلام الله و… را اثبات میکند از جنس سخن است و من آن را معجزه سخن میخوانم یعنی معجزهای که در گفتار ایجاده شده و این امر در صورتی است که کلمه معجزه در قرآن بیان نشده است، بلکه به آیات اشاره شده است و ما اگر بخواهیم خدا را بشناسیم باید به آیات او توجه کنیم، کلماتی که حتی نمیتوانیم آنها را شماره کنیم. در آیه شریفه قرآن در سوره «کهف» آمده است: «اگر برای نوشتن و ثبت کردن کلمات خدا که در حقیقت مخلوقات او هستند، آنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا (مرکب) و هفت دریای دیگر آن را پس از پایان یافتنش مدد رسانند، کلمات خدا پایان نپذیرد».
یکی از نکات مهمی که خود خداوند در قرآن نیز به آن اشاره کرده است، عدم دخل و تصرف در قرآن کریم است و خداوند در آیات 44 تا 46 سوره «حاقه» فرموده است: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ؛ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِين؛ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ؛ و اگر (محمد(ص)) از دروغ به ما برخی سخنان را میبست، محققا ما او را (به قهر و انتقام) از یمینش میگرفتیم و رگ و تینش را قطع میکردیم» و این نکته بسیار مهمی است که علاوه بر دخل و تصرفناپذیری قرآن کریم، به میزان امین بودن پیامبر اسلام(ص) نیز اشاره دارد.
یکی از مفاسد عرب در زمان جاهلیت، رباخواری بود که خداوند (با حضور پیامبر و نزول قرآن) در مقابل آن، قرض الحسنه و خیرات را قرار دارد. یکی دیگر از مفاهیم غلط در آن دوران، درباره نگاه سودجویانه به زن بود که با ظهور اسلام و عملکرد رسول خدا(ص) این امر مورد توجه قرار گرفت و خداوند در آیه 12 سوره «ممتحنه» فرموده است: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ الا ای پیغمبر (گرامی) چون زنان مؤمن آیند که با تو بیعت کنند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بر کسی افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند (یعنی فرزندی را که میان دست و پای خود پرورده و علم به آن از انعقاد نطفه او دارند به دروغ به کسی غیر پدرش نبندند) و با تو در هیچ امر معروفی مخالفت نکنند، بدین شرایط با آنها بیعت کن و بر آنان از خدا آمرزش و غفران طلب، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است».
چرا قرآن به زبان عربی نازل شد
در کتاب آشنایی با علوم قرآنی مبحثی در راستای معجزه سخن بیان شده است که به اعجاز قرآن کریم در زمینه سخن اشاره میکند. حال باتوجه به اینکه خداوند از همهچیز مطلع است و هیچ امری از سیطره ایشان خارج نیست؛ با توجه به شرایط زمانه و کشورهای آباد آن زمان؛ قرآن را عربی نازل کرده است. زیرا کشورهایی مانند عربستان در عصر جاهلیت به سر میبردند و خداوند میخواست که این کشورهای غیرمتمدانه را سامان بخشد و این جاهلیت را تمام کند. در آن زمان تنها عرب بود که زبان خود اهمیت بسیاری میداد و تعصبات بسیاری بر روی زبان خود داشت. خداوند در آیه 48 سوره «عنکبوت» فرموده است: «وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ تو هرگز پيش از اين هيچ كتابى نمىخواندى، و با دست خود چيزى نمىنوشتى، مبادا كسانى كه درصدد [تكذيب و] ابطال سخنان تو هستند، شک و ترديدكنند». همچنین حافظ در ابیات خود به این نکته توجه کرده است و در یکی از شعرهای خود سروده است:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد.
مورخان غربی هم به این واقعیت اعتراف کردهاند برای مثال «ویل دورانت» نوشته است: «هیچکس در این فکر نبود که وی خواندن و نوشتن بیاموزد، در آن موقع هنر خواندن و نوشتن اهمیت نداشت. به همین جهت در قبیله قریش بیش از 17 تن خواندن و نوشتن نمیدانستند … عرب پیش از اسلام خواندن و نوشتن نمیدانست، اما پس از اسب و زن و شراب، شعر را بیشتر از همهچیز دوستداشت، در میان اعراب دوران جاهلیت عالم و مورخ نبود، اما علاقه فراوان به فصاحت زبان و صحت گفتار به اشعار مختلف و متون وجود داشت». پس با توجه به اینکه اعراب به زبان خود میبالیدند و به فصاحت زبان علاقه بسیاری داشتند. پس قرآن به زبان عربی بیان شده است و خداوند، قرآن را از نوع معجزه سخن قرار داد.
زبان، انتقال فکر، گفتار و بیان است، روح و عقیده انسان است، انسان ابراز احساسات و دشمنی خود را تنها با بیان خود ارائه میکند و برای قرآن نیز باید بیانی بیمثل و مانند وجود میداشت و این زبان ریزهکاریهایی دارد که در قرآن به آن توجه شده است. پس برای فهم عمیقتر این مفاهیم، خواندن قرآن به زبان عربی اهمیت دارد. نکته مهم دیگر از نظر سیاسی این است که زبان عربی، زبان مشترک مسلمین است و فهم آن لازم است همانطور که زبان انگلیسی زبان مشترک علمی است، بدین ترتیب، زبان بیش از آنچه که تصور کنیم اهمیت دارد.
امام صادق(ع) به عنوان رئیس مذهب جعفری معروف شدهاند، ایشان در فرصت پیشآمده به ترویج و تعلیم احکام اسلامی پرداختهاند و شاگردان و طالبان علمهای فراوانی از محضر ایشان بهرهمند شدهاند. بسیاری از روایات ما از ایشان نقل شده است و این موضوع بسیار اهمیت دارد. یکی از مباحثههای امام صادق(ع) با یکی از منکران دین یعنی عبدالکریم بن ابی العوجا که در خانه خدا صورت گرفته است، به شرح زیر است: «امام صادق(ع) به این فرد فرمود که اگر قیامتی وجود نداشته باشد من و شما مانند هم هستیم و اینگونه درست نیست و در این موضوع نکات مهمی را مطرح کردند که آن فرد با سرافکندگی به همراهان خود گفت که به بیرون هدایتش کنند، زیرا سوزشی در قلب خود احساس میکرد و بعد فوت کرد.» این امر موضوع مهمی است که بیانگر هدایتگری امام صادق(ع) پس از مباحثه طولانی است.
انتهای پیام
منبع