به گزارش ایرنا از گاردین، کارشناسان پس از رسیدن به سرنخهای زبانشناسی، از «هنری پورتر» به عنوان نویسنده احتمالی نمایشنامه «دکتر فاستوس» نام میبرند.
محققان مدتها پیشبینی کردهاند که کریستوفر مارلو برای صحنههای کمیک نمایشنامه کلاسیک خود «دکتر فاستوس» همکاری داشته است، اگرچه نام او به تنهایی در نسخه منتشر شده ۱۶۰۴ وجود دارد. اکنون هنری پورتر، نمایشنامه نویس فراموش شده، بر اساس شواهد زبانی مقایسهای که از نمایشنامه بازمانده او کشف شده، به عنوان نویسنده احتمالی ظاهر شده است.
«دکتر فاستوس» داستان غم انگیزی از غرور و طمع است که در آن یک محقق روح خود را در ازای دانش و قدرت به شیطان میفروشد. این تراژدی با صحنههایی از اسببازی کمدی منعکس میشود که اکنون تصور میشود توسط پورتر نوشته شده است.
پورتر با نمایشنامه نویسان متعددی از جمله بن جانسون همکاری کرد، اما تنها یک نمایشنامه از او باقی مانده است، دو زن خشمگین ابینگتون، یک کمدی در سال ۱۵۹۹ که گمان میرود به عنوان قسمت دوم سفارش داده شده بود.
همکاری احتمالی او در اثر «دکتر فاستوس» برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ مطرح شد، اما اکنون با کشف عبارتشناسی نمایشی در نمایشنامه او و در دکتر فاستوس، نویسندگی او محتملتر به نظر میرسد.
این تحقیق توسط دکتر دارن فریبری-جونز، مدرس در محل تولد شکسپیر در استراتفورد-آن-آون انجام شده است.
او به گاردین گفت: «از اینکه زبان دراماتیک دکتر فاستوس واقعاً چقدر به پورتر نزدیک است شگفت زده شدم. دکتر فاستوس یک نمایشنامه بسیار تأثیرگذار است که مارلو اعتبار آن را دریافت کرده است – اما سهم پورتر اکنون فاش شده است.
«شناسایی پورتر به عنوان محتملترین همکار، نور جدیدی بر نمایشنامه میافکند. او یک نویسنده عالی کمدی بود و میتوانست یک نویسنده ایدهآل در این نمایشنامه باشد.»
او افزود: در حالی که در آن زمان نویسندگی انفرادی معمول بود، همکاری هم رایج بود: «گاهی اوقات لزوماً به نویسندگان مربوط نمیشد. شاید به واسطه مدیر تئاتر بوده باشد.»
بین ۱۵۹۶ و ۱۵۹۹، نام پورتر ۱۰ بار در دفتر خاطرات مدیر تئاتر فیلیپ هنسلو آمده است. در یکی از مطالب، هنسلو اشاره کرد که به پورتر، هنری چتل و جانسون برای نمایش آنها به زودی سرد، خشم داغ دستمزد پرداخت کرده است.
بخشی از دلیلی که قبلاً نویسندگی پورتر مطرح شده بود این بود که او معاصر مارلو در دانشگاه کمبریج و نمایشنامه نویس فیلم آدمیرال هنسلو در زمانی بود که مارلو در حال نوشتن دکتر فاستوس بود. همچنین یک تیک سبک متمایز وجود داشت، تکرار عبارت “آیا میشنوی” در دو زن عصبانی ابینگدون و دکتر فاستوس.
آخرین تحقیق شامل یک پایگاه داده الکترونیکی به نام Collocations و N-grams بود که متن بیش از ۵۰۰ نمایشنامه را از ۱۵۵۲-۱۶۵۷ مقایسه می کرد و نشان میداد که استفاده از برخی کلمات و عبارات نادر یا منحصر به فرد بوده است.
فریبری-جونز چندین ترکیب منحصربهفرد پیدا کرد، از جمله کورس اسب در دکتر فاستوس، که شکایتش از اینکه او «در وسط برکه» است، به موازات پیشخدمت مست در کمدی پورتر است که خود را «تا وسط در یک برکه» میبیند.
در میان نمونههای دیگر، اظهارات اسبسواری مبنی بر اینکه «بر او حکومت نمیشود» با سخنرانی یک خدمتکار دلقک در نمایشنامه پورتر مطابقت دارد که میگوید بر یک مرد «حکومت نمیشود».
فیربوری جونز گفت: «این پایگاه داده یک مورد بسیار قانعکننده برای نویسندگی بخشهای بزرگ این نمایشنامه ارائه میکند. در واقع، بر اساس برخی معیارها، زبان دکتر فاستوس بیش از هر درام دیگری نوشته مارلو به نمایشنامه پورتر نزدیک است… این یافته قابل توجهی است با توجه به اینکه پرونده پورتر تاکنون تنها بر شواهد تکی تکیه کرده است.»
فریبری-جونز میگوید: «شما اغلب با نمایشنامه نویسان آن دوره می بینید که پایان آنها غم انگیز است – بن جانسون یک بازیگر را در یک دوئل کشته است. این نویسندگان تئاترهای بزرگی تولید میکردند، اما مبارزه همیشه آنها را تحت فشار قرار میداد. اگر پورتر زنده میماند، ممکن بود راه اکثر نمایشنامه نویسان را طی کند و در فقر بمیرد.
تاریخچه تراژدی گونه زندگی و مرگ دکتر فاستوس (The Tragical History of the Life and Death of Doctor Faustus) توسط کریستوفر مارلو نمایشنامهنویس سده شانزدهم اهل انگلستان نگاشته شده است.
این نمایشنامه، داستانی است درباره ی آرزو؛ آرزو برای داشتن بهترین ها در زندگی، برای دانش، قدرت، رفاه مادی و تأثیر بر دیگران. فاستوس به امید فهمیدن اسرار جهان، روح خود را به شیطان می فروشد اما جواب هایی که در این معامله به او داده می شود، اصلاً او را راضی نمی کنند. فکر شهرت و محبوبیت، از ذهن فاستوس بیرون نمی رود اما دستاوردهایش در مقام جادوگری که توسط شیطان راهنمایی و یاری می شود، از زندگی قبلی اش به عنوان دانشمندی توانمند، کمتر قابل توجه و مهم جلوه می کنند.
کتاب دکتر فاستوس، مشهورترین نمایشنامه ی کریستوفر مارلو، داستانی تراژدیک است اما لحظات خنده دار بسیاری در آن به چشم می خورد. ترکیب داستان فانتزی، کمدی اسلپ استیک (بزن بکوب) و عواطف انسانیِ بی واسطه و عریان در این نمایشنامه ی کلاسیک و ارزشمند، هنوز هم جذابیت های خود را حفظ کرده و مخاطبین را با مسائل چالش برانگیز فراوانی رو به رو می کند.
منبع