یک: نبوغ علمی و فکری
برای کسی که کتاب “حلقات فی اصولالفقه” آیتالله شهید سید محمدباقر صدر (ره) را یک دور کامل خوانده باشد و فهم کرده باشد، این سخن چندان عجیب نیست که ایشان را نابغه بدانیم. علاوهبر تحوّل در ساختار علم اصولفقه که منجر به کارآمدی و پویاییِ بیشترِ دانش فقه شده است، نظریههای بدیع و نابِ مبتنی بر معارف عمیق توحیدی در اصول (همچون نظریهی حقُّ الطّاعة) هم از ایشان شخصیتی بینظیر ساخت. اما نبوغ شهید صدر (ره) به همین محدود نمیشود. نظریات بدیع در روش فهم قرآن، سیرهی اهلبیت علیهمالسلام، فلسفهیعلم و معروفتر از همه دیدگاههای اقتصادیاش این نبوغ را به خوبی نمایان کرده است. که شرحش در این مختصر نگنجد…
دو: اصلاحگریِ عملی
قبل از انقلاب با آیتالله خویی (ره) به این جمعبندی رسیده بودند که باید حکومت اسلامی در عراق تشکیل دهند. شهید صدر (ره) عقیده داشت که باید قیام کند و در این راه خون خودش را ایثار کند تا شیعیان و مسلمانان عراق بیدار شوند و نهضت را به پیش ببرند. اما باز هم در یک پیچ تاریخی، جامعهی شیعه نتوانست آنچنان که باید در میدان حاضر شود و سرنوشت عراق این شد که میدانید…
پس از انقلاب اسلامی ایران، اولین عالِم بزرگ عراق بود که که آبروی خودش را هزینه کرد و آن سخن معروف را به شاگردانش گفت “ذوبوا فی خمینی کما ذابَ هو فی الاسلام” در خمینی ذوب شوید که او در اسلام ذوب شده است. و خودش را ذیلِ پرچم حضرت روحالله (ره) تعریف کرد. شهادتش برای جهان اسلام چنان خسارت بزرگی بود که امام خمینی(ره) در عزای ایشان ۳ روز عزای عمومی اعلام کردند…
سه: روشنفکری
او را یک روشنفکر حقیقی میدانم. چراکه برخلاف بسیاری از مدّعیان منوّرالفکری،
اولاً نوآوری را مستلزمِ لگدمالکردنِ میراث فکری و علمیِ گذشتهاش و خودباختگی در برابر اندیشه های وارداتی نمیدانست.
ثانیاً ظرفیّتهای عظیم و ناشناختهی میراث قرآنی، فلسفی، حدیثی و فکریِ تشیّع را به کار گرفت تا بتواند افقهای تازهای فراروی اندیشهی اسلامی و شیعی بگشاید. (که نیک موفّق هم بود)
ثالثاً موقعیّت سخت و تاریک و سیاهِ زمانهاش هیچگاه باعث نشد که به غرّولُندهای تلخِ منوّرالفکرانه رو بیاورد؛ بلکه با اندیشهورزی و تلاشِ عملی برای ساختن آیندهای روشن و مطلوب از حرکت نایستاد.
✍️ علیرضا ملااحمدی