تاکنون یادداشتهای متعددی درباره عملیات طوفان الاقصی منتشر شده که میتوان گفت خط اصلی و مشترک تقریبا همه آنها، اشاره به شکست _ به ویژه در بخش اطلاعاتی رژیم _ در روز اجرای عملیات و اشتباه رژیم در به راهانداختن این دور از جنگ گسترده علیه فلسطینیان ساکن غزه و کرانه باختری بود. از جمله نشریه فارنافروز آمریکا در یاداشت خود تصریح کرد: «اسرائیل روز به روز بیشتردر باتلاق غزه فرو رفت و از روشن کردن زمینه منطقهای و جهانی درگیری غفلت کرده است.»
در حالی که فضای کلیِ حاکم بر این یادداشتها، علیه حماس، ایران و ضد شبکه مقاومت است و در مواردی اتهامها و ادعاهایی نیز علیه آن مطرح میکنند، این اذعان به شکست و اشاره به دلایل و پیامدهای آن قابل توجه است.
در ادامه، به مهمترین محورهای اشاره شده در این یادداشت میپردازیم.
۱_ نقش مهم و کلیدی ایران در قدرت گرفتن و تثبیت قدرت شبکه مقاومت
هرچند امروز عناصر این شبکه به صورت مستقل (نمونه عملیات طوفانالاقصی) عملیاتی اجرا میکنند اما نقش حمایتی ایران غیرقابل انکار است. بهدنبال آن، مرتب اشاره شده که در واقع دشمن اصلی، ایران است و رژیم باید دنبال «مهار» ایران باشد که دستکم، توان اجرای عملیاتهایی همچون وعده صادق را دارد.
«حمله موشکی بالستیک به اسرائیل (وعده صادق) این واقعیت اساسی را که برای تقریباً یک سال نادیده گرفته شده بود، آشکار کرد و آن اینکه: بازیگر هستهای و اصلی ایران است.»
۲_ شکست اطلاعاتی و نظامی صهیونیستها هنگام اجرای عملیات طوفانالاقصی
«رهبری نیروهای دفاعی اسرائیل یکشبه اعتبار خود را از دست داد در حالی که جزئیاتی دراین باره منتشر میشد که چگونه نتوانست از این حمله جلوگیری کند و سپس برای نجات مرزنشینان، پاسگاههای نظامی و افراد بیدفاع حاضر در یک جشنواره موسیقی، بسیار دیرهنگام وارد عمل شد.»
۳_ تغییر معادله امنیتی منطقه و آسیب جدی به «بازدارندگی» رژیم صهیونیستی
«این عملیات آن هم درست در میانه پیشرفت پروژه عادیسازی(صلح ابراهیم)، عرصه نظام بینالملل را به پیش و پس از هفتم اکتبر(۱۵ مهر) تبدیل کرد. درگیری جدید، پایان یک عصر طلایی پنج دههای برای اسرائیل است که در آن از برتری راهبردی مقابل نیروهای برخوردار بود که آن را احاطه کردهاند.
همچنین پایان دوران طلایی ۸ دههای یهودیان است که در این مدت، احساس گناه جمعی در مورد هولوکاست، یعنی یهودیستیزی را مهار و سرکوب کرد. این حمله همچنین نشاندهنده پایان ۸ دهه عصر طلایی آمریکایی است که به جهان، ثبات نسبی، رفاه، آزادی و آرامش بخشید.»
۴_ سطح غیرقابول قبول خشونت و کشتار رژیم علیه فلسطینیان برای حامیان سرسخت صهیونیستها
«حتی با اشغال حدود یکسوم خاک غزه توسط ارتش اسرائیل، از نظر بسیاری از اسرائیلیها، وضعیت کنونی همانند شکست به نظر میرسد.»
این منتقدان معتقدند رژیم نه تنها نتوانست با اعمال کشتار، به اهداف اعلامی خود شامل نابودی کامل حماش و آزادی همه گروگانها دست یابد بلکه تا حد زیادی مشروعیت بینالمللی خود را هم از دست داد. امروز افکار عمومی دنیا بیش از همیشه علیه رژیم صهیونیستی است. «با از بین رفتن مشروعیت بینالمللی اسرائیل، اوضاع در داخل کشور نیز بدتر شد.»
۵_ شکاف داخلی و بحران سیاسی در داخل سرزمینهای اشغالی
این شکاف بهاندازهای جدی است که حتی دستاوردهای نظامی رژیم همچون موفقیت در اجرای ترورهای هدفمند نیز نتوانسته رژیم را نزد مردمش در طرف «پیروز» قرار دهد. «تلاشهای نظامی اسرائیل نتوانسته است رویای نتانیاهو را در متحد کردن جامعه یهودیان اسرائیل محقق کند و برعکس، سبب ایجاد شکاف در داخل اسرائیل شده است. این حمله، اعتماد به نفس اسرائیلیها را از بین برد و باورهای دیرینه در ارتباط با امنیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی این کشور را متزلزل کرد.»
۶_ هشدار جدی نسبت به پیامدهای راهافتادن جنگی تمامعیار بین ایران و اسرائیل و درگیری در منطقه
این هشدار، آخرین محوری است که میتوان آن را نقطه اشتراک این تحلیلها دانست. این تحلیگران با اشاره به عملیاتهای وعده صادق ایران علیه رژیم اسرائیل، تصریح کردند، رژیم باید بداند جهان پسا ۷ اکتبر متفاوت است و راهبرد رژیم هم باید تغییر کند.
«اسرائیل بهجای سرمستی ناشی از کشتن نصرالله و وارد شدن به یک جنگ منطقهای تمامعیار و ویرانگر علیه ایران، باید از شرایط میدان نبرد کنونی خود و دولت تضعیفشده حماس و حزبالله استفاده کند. کشدادن جنگ در تلاشی بیهوده برای رسیدن به پیروزی کامل، تلفات و آسیبهای اقتصادی بیشتری را در پی خواهد داشت.»
منبع:
https://www.foreignaffairs.com/middle-east/october-seven-anniversary-israel-hamas-attacks-ari-shavit
منبع