[ad_1]
به گزارش ایکنا از خوزستان، کتاب «پلاکت کو؟!» سومین اثر مؤسسه فرهنگی هنری شهید زیوداری اندیمشک در هفته گذشته در این شهرستان رونمایی شد. این کتاب خاطرات سیدهفاطمه موسوی، عضو جهاد سازندگی و امدادگر بیمارستان راهآهن اندیمشک است که به قلم معصومه پاپی به رشته تحریر درآمده و انتشارات راهیار آن را منتشر کرده است. متن زیر گفتوگو با فاطمه سادات میرعالی از محققان تاریخ شفاهی مؤسسه شهید زیوداری و همچنین معصومه پاپی نویسنده کتاب درباره شکلگیری این اثر است.
فاطمهسادات میرعالی، با بیان اینکه این کتاب یک الگوی عملی از بانوی تراز انقلاب اسلامی به مخاطب ارائه میدهد، گفت: در طول تاریخ، غرب سعی داشته با فرهنگ غربی، هویت جامعه اسلامی را از بین ببرد و برای عملی کردن این نقشه روی بانوان بیشتر از هر قشری کار کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی بانوان ایرانی، الگوی زن تراز انقلاب اسلامی را ارائه کردند و سیده فاطمه موسوی که این کتاب خاطرات این بانوی جهادگر است، نمونهای از این بانوان است که از همان ابتدای انقلاب اسلامی با ورودش به جهاد سازندگی اندیمشک، به عنوان جهادگر فعالیتش را آغاز میکند و با شروع جنگ تحمیلی پا به عرصه مقاومت میگذارد؛ آن هم در شرایطی که اندیمشک، شهری جنگی است و همه تلاش دارند خانوادههایشان را از شهر دور کنند.
وی ادامه داد: ایشان همچون بانوان دیگر در شهر میماند. نقطه حساس شهر میشود بیمارستان راهآهن اندیمشک برای مداوی مجروحین خط مقدم و خانم موسوی در بخش انتقال خون نقشآفرینی میکند. با مطالعه زندگینامه خانم موسوی متوجه میشویم ایشان در حد یک مدل اعتقادی و فکری و به اصطلاح در حد شعار نمانده و برای حفظ هویتش تلاش کرده به گونهای که در همه ابعاد زندگیاش به یک الگوی عملی تبدیل شده. ما ایشان را بانویی کنشگر در سه ساحت مقدس فردی، خانوادگی و اجتماعی میبینیم.
میرعالی گفت: دختری ۱۸ ساله که خانوادهاش از اندیمشک رفتهاند و نگران او هستند با حفظ احترام به جایگاه پدر و خانواده نسبت به مسئولیت اجتماعیاش بیتفاوت نیست و توان فردی خود را آنقدر بالا میبرد که دیدن پیکرهای تکهتکه شده و مجروحین، مانع از امدادگریاش نمیشود. از طرفی تلخی جنگ از زندگی ناامیدش نمیکند و ازدواجش در دل جنگ با لباس پرستاری این مهم را نشان میدهد و زمانی که مادر میشود همچنان یک بانوی فعال در عرصه خانواده و جامعه را شاهد هستیم.
نویسنده کتاب «حوض خون» افزود: این کتاب در کنار ارائه الگوی عملی از زندگی یک بانوی جهادگر، خرده فرهنگهایی را انتقال میدهد که با بودن مجموع آنها هویتی ناب تشکیل میشود. به عنوان مثال سبک زندگی و مردمداری ننه قدرت، فرهنگ شاید فراموششده ما را احیا میکند که اثر آن را در زندگی خانم موسوی میبینیم. کتاب تک بعدی نیست و تنها به زندگی خانم موسوی نپرداخته است. نقش جهاد سازندگی اندیمشک، کمیته بهداشت و درمان، بیمارستان راهآهن، پایگاه انتقال خون، شهید محمدکاظم کرامت و بسیاری از امدادگران و حتی پزشک هندی و پاکستانی در کتاب دیده میشود.
به گفته این محقق تاریخ شفاهی، عجله و شتاب در روایتها دیده نمیشود و مخاطب با آرامش خاصی با خاطرات همراه میشود. نویسنده با آگاهی اعتبار روایتها را حفظ کرده و ضمن حفظ محتوا و مفهوم خاطرات، آنها را ساده و روان نوشته است، به طوری که وقتی پای خاطرات خانم موسوی مینشینیم همان خانم موسوی داخل کتاب با همان لحن گرم و صمیمی را میبینیم.
همچنین معصومه پاپی، نویسنده کتاب «پلاکت کو؟!» نیز در معرفی این کتاب گفت: رویکرد مجموعه شهید زیوداری احیای هویت انسان انقلاب اسلامی است. برای رسیدن به این هدف وقایع مهمی که در کشور رخ داده را درآوردیم و کنشهای مردم را در این موارد بررسی کردیم. مهمترین وقایعی که در کشور رخ دادهاند، انقلاب و جنگ تحمیلی است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نهادهای مردمی تشکیل شدند و مردم در قالب این نهادها نقشآفرینی کردند. از جمله این نهادها جهادسازندگی بود. جهاد اندیمشک کارهای منحصربهفردی نسبت به جهاد در کل کشور انجام داده. این حرف را با تحقیقات گستردهای که انجام دادهایم، میگویم. مثلا قبل از شروع رسمی جنگ تحمیلی، جهاد اندیمشک همانطور که در کتاب گفته شد، وارد معرکه شد و برای پاسگاههای مرزی گروه امداد فرستاد. همچنین اولین مهندسی رزمی جهاد در اندیمشک تشکیل میشود و جهادگرهای اندیمشک قبل از شروع جنگ تحمیلی، به پاسگاههای مرزی شلمچه لودر میبرند و در آنجا سنگر میسازند. جهاد از جمله موضوعات مغفول مانده است. رصد و تحقیقات میدانی انجام دادیم. جهادگرها را شناسایی کردیم و خانم موسوی جزو اولین بانوانی بودند که وارد جهاد شدند.
نویسنده کتاب «پلاکت کو؟!» درباره چالشهای پژوهش تاریخ شفاهی گفت: با توجه به اینکه بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی میگذرد، گذر زمان و فراموش کردن خاطرات، مهمترین مسأله در تاریخ شفاهی است. مسئله بعدی اورژانسی بودن کار تاریخ شفاهی است. زمان برای ما مهم است چون راویها همیشه در میان ما نیستند و یکی از دلایلی که انتشار کتاب «پلاکت کو؟!» طول کشید این بود که من مجبور بودم بعد از گرفتن مصاحبهها، تدوین را لابهلای کارهای پژوهشی دیگر انجام دهم. مورد بعدی از بین رفتن مکانهای وقوع خاطرات یا تغییر کاربری آنهاست.
وی اظهار کرد: خانم موسوی، فقط راوی کتاب نبودند، بلکه مشاور و هم مشوق من بودند و با وجود اینکه شروع مصاحبهها تا چاپ کتاب حدود شش سال و نیم طول کشید، ولی هرگز برای چاپ کتاب عجله نکردند و صبوری ایشان به من آرامش میداد.
پاپی در پایان با بیان اینکه هدف تاریخ شفاهی برای معرفی الگو است، گفت: اولین کسی که از این الگو استفاده کرد، من بودم چون بلاواسطه با خانم موسوی ارتباط داشتم. رفتار و مردمداری ایشان، تشخیص ضرورتها و اولویتسنجی، بی تفاوت نبودن نسبت به مردم و اطرافیان که در وجود ایشان هست، همه برایم درس بود.
انتهای پیام
منبع