به گزارش ایکنا از قم، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد حوزه علمیه در ادامه مباحث تفسیری خود با محوریت سوره قصص در گفتوگو با ایکنا از قم، به تفسیر آیات 79 تا آخر این سوره پرداخت که در ادامه با هم میخوانیم:
خداوند در آیه 79 سوره قصص میفرماید: «فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ؛ آنگاه قارون روزی با زیور و تجمل بسیار بر قومش درآمد، مردم دنیاطلب که او را دیدند، گفتند: ای کاش همان قدر که به قارون از مال دنیا دادند به ما هم عطا میشد که او بهره بزرگ و حظّ وافری را داراست»؛ در روایات داریم قارون که از بستگان حضرت موسی(ع) بوده زمانی که با زینت خارج شده 4 هزار جنگجو و 300 کنیزک همراه او بودند و عبارت «خرَجَ عَلَى قَوْمِهِ» در این آیه احتمالاً به معنای بغی و شورش است.
بیشتر بخوانید:
عبارت «قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا» نیز یعنی کسانی که به دنبال حیات مادی دنیا هستند که البته همه ما اینگونه هستیم اما در کنار بهرههایی از آخرت، ولی منظور در اینجا تنها و فقط به دنبال حیات دنیا بودن است. «يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» نیز یعنی گفتند ای کاش به ما هم مانند ثروت و جاه قارون داده میشد، قارون دارای یک بهره و حظ بزرگ است.
در آیه 80 میفرماید: «وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ»، در اینجا صحبت از حضرت موسی(ع) نشده اما «أُوتُوا الْعِلْمَ» افرادی هستند که در محضر حضرت موسی(ع) علم فرا گرفتهاند، یعنی عقلا و دانشمندان؛ قرآن در اینجا تعبیر زیبای «أُوتُوا الْعِلْمَ» را آورده زیرا علم ما را به حقیقت و بصیرت میرساند.
در ادامه میفرماید: «وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ» این صاحبان علم گفتند وای بر شما، پاداشی که خداوند برای ایمان و عمل صالح میدهد از آن جاه و جبروتی که به قارون داده شده بهتر است، زیرا ثواب خدا دوام دارد اما ثروت پایان پذیر است. برخی از مفسرین «ها» در «وَلَا يُلَقَّاهَا» را به بهشت تعبیر کردهاند.
این آیه به اهمیت صبر میپردازد، امروزه فرهنگ ما متأسفانه به سمت بیصبری رفته و سرعت بالایی در زندگی بشر امروزی دیده میشود، لذا تأنی و صبر کم است، صبری که در آیات و روایات مدام به آن توصیه شده است، لذا کسی که اهل ایمان و عمل صالح باشد حتماً صبر هم دارد.
سوره در آیه 81 میفرماید: «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ»، ما قارون و خانه او را در زمین فرو بردیم و هیچکدام از جنگجوها و ثروتش هم نتوانست او را نجات دهد و او از کسانی هم نبود که بتوانند از خود دفاع کند یا مورد نصرت و پیروزی قرار بگیرد.
در این آیه یکی از عذابهای الهی توصیف شده است، لذا به این نکته باید دقت کرد که قارون با وجود اعتقادات کفرآمیز تا زمانی که خروج نکرده بود، مورد عذاب واقع نشد، پس خداوند به صرف کفر و اعتقادات باطل عذاب نمیکند اما اگر افراد این اعتقادات را بروز دهند و به آن تظاهر کنند، مورد عذاب واقع میشوند.
خداوند در آیه 82 سوره قصص میفرماید: «وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ»؛ صبحگاه آنان که روز گذشته ثروت و مقام او را آرزو میکردند، عقاید و افکارشان درست شد و با خود میگفتند: ای وای بر ما و آرزوهای ما، گویی خداست که هر که از بندگان خود را خواهد روزی فراوان دهد و هر که را خواهد تنگ روزی کند، اگر نه این بود که خدا بر ما منّت گذاشت و غرور و ثروت قارون نداد، ما را هم مثل او در زمین فرو بردی.
یعنی اگر خداوند بساط قارون را جمع نکرده بود، اینها نیز تمایل داشتند به او بپیوندند و از موسی(ع) فاصله بگیرند، پس خداوند گاهی منت میگذارد و اجازه نمیدهد انسان منحرف شود و به نحوی زمینه گناه را از او میگیرد؛ در ادامه میفرماید: ای وای که گویا کافران را هرگز فلاح و رستگاری نیست.
سوره در آیه 83 میفرماید: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» در اینجا از زبان خود قرآن است و میفرماید این خانه و سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که اولاً درصدد برتری جویی و ریاست در زمین و دوماً به دنبال هیچ مرتبهای از فساد نباشند وعاقبت و آخرت برای متقین است.
این آیه نکته تربیتی بسیار مهمی به همراه دارد، این آیات هشداری برای همه ما است که از برتری جویی فراری بوده و دنبال مقام نباشیم. جالب است در اینجا میفرماید کسانی که میل به علو در زمین دارند نه کسانی که علو در زمین دارند، زیرا گاهی علو حق است و افرادی باید دیگران را اداره کنند، اما نباید میل ما به این باشد که از دیگران سبقت بگیریم و رئیس شویم.
خداوند در آیه 84 میفرماید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»، یعنی هرکس که کار خوب خود را به سرای آخرت بیاورد و اعمال حسنه خود را خبط نکند، برای او پاداشی بهتر از آن میدهند و کسانی که کار بد کردهاند جز به اندازه آنچه که انجام دادهاند مجازات نمیشوند. پس یعنی یک حسنه چند برابر(ده برابر) و یک سیه همان یک گناه حساب میشود و چقدر ضرر کرده کسی که گناهان او از حسناتش علی رغم چندبرابر شدن حسنات، جلوتر بزند.
این آیه انسان را به عمل صالح تشویق میکند و به گناهکاران بیان میکند اعمال خوب خود را رها نکنند، همچنین ترد و ناامید کردن گناهکاران کار درستی نیست، زیرا مسیر توبه از حسنات و اعمال صالحی مانند زیارت و شرکت در مجالس اهل بیت(ع) باز میشود و در نهایت سبک زندگی اصلاح میشود.
در آیه 85 سوره قصص که آن را در دعای سفر میخوانند، میفرماید: «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»؛ به پیامبر(ص) میفرماید آن کسی که قرآن را بر تو واجب کرد که منظور شئون مختلف قرآن است، تو را به همان جایی که بودی برمیگرداند، معاد یعنی محل بازگشت، پس خداوند وعده میدهد که پیامبرش را به مکه برگردانند آن هم یک بازگشت باعظمت و پیروزمندانه، زیرا پیامبر(ص) به مکه بسیار علاقمند بودند. در ادامه آیه میفرماید: بگو خدای من آگاهتر است به کسی که هدایت را آورده یعنی همان پیامبر اکرم(ص) و کسانی که در ضلالت هستند یعنی مشرکین و کفار.
در آیه 84 میفرماید: «وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ»، تو انتظار و امید نداشتی که این کتاب بزرگ بر تو نازل شود، این بیان به انقطاع وحی مربوط نمیشود، بلکه همانطور که در ابتدای سوره حضرت موسی(ع) انتظار نداشت که به او وحی شود، پیامبر(ص) نیز این انتظار را نداشت، سپس میفرماید جز اینکه این رحمتی از سوی خدا بوده است، پس به شکرانه این رحمت هیچ گاه به کافران نصرت و یاری مکن. «ظهیر» به معنای یاور است، در ابتدای سوره هم حضرت موسی(ع) میفرماید به دلیل این لطفی که به من کردی من ظهیر مجرمین نمیشوم.
خداوند در آیه 87 قصص میفرماید: «وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»، مبادا این کفار تو را از آیات خدا بعد از اینکه بر تو نازل شده منصرف کنند، مبادا به حرفهای آنان توجه کنی تو به خداوند دعوت کن و از مشرکین نباش. این آیه، آیه عجیبی است زیرا شرک جلی که از پیامبر(ص) بعید است، اما این معنا مبهم است و شاید معنای آن این است که از مشرکین و کافرین فاصله بگیر، کافر و مشرک هردو از یک گروه اجتماعی بودند.
تفسیر دیگر اینکه خداوند به پیامبرش میفرماید از مشرکین نباش این است که شرک در ادبیات قرآنی و دینی ما مراتب دارد و شرک خفی نیز داریم، لذا «وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» شاید به این معنی است که توحید خود را خالص و خالصتر و مراتب توجه به مخلوقات را کمتر کن.
خداوند در آیه پایانی سوره قصص میفرماید: «وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»، یکی از آیاتی که وهابی با تکیه بر آن توسل را نفی میکنند این آیه است، در حالی که این آیه میفرماید هرگز با خدا، اله دیگری را به خدایی نخوانید، هیچ خدایی جز او نیست و هر چیزی جز وجه او نابود است، در روایات وجه خدا اهل بیت(ع) نامبرده شده است، برخی نیز گفتند وجه یعنی دین خدا.
علامه طباطبایی در المیزان گفتند وجه به معنای محل توجه است، وجه فرد جایی است که به آن توجه میشود و وجه الله صفات و اسما خدا هستند، پس هر چیزی جز چیزهایی که مربوط به خداست نابود میشود و لذا دین و اهل بیت(ع) هم شامل آن میشود، در معنای دیگر میفرماید وجه یعنی ذات. «لَهُ الْحُكْمُ» یعنی حکومت از آن خداوند است که هم میتواند تکوینی و هم میتواند تشریعی باشد و در آخر هم میفرماید: «وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» و مرجع و نهایت شما خدای متعال است.
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام
منبع