تفاوت بخشندگی با انفعال 

آگاهی تنها جاده یک طرفه‌ای است که امکان دور زدن یا دنده عقب گرفتن و بازگشت به دوران ناآگاهی در آن وجود ندارد. انسان با آگاهی پیوندی دیرین دارد و هر فرد، خواه یا ناخواه به این حس، میل و کشش دارد؛ خاصه آنکه بخواهد فرزندی را به این دنیا بیاورد یا اکنون دارای فرزند یا فرزندانی باشد؛ چراکه در طلب آن است تا با افزایش آگاهی خود و انتقال آن به نسل بعد، آینده‌ای روشن‌تر و شکوفاتر بسازد.  
 
اما جاده آگاهی انتها ندارد؛ هرچه بیشتر بیاموزیم و آگاه‌تر شویم به ناآگاهی‌های خود بیشتر پی‌می‌بریم؛ از همین روی در فرهنگ تاریخی و دینی ما بر «ز گهواره تا گور دانش بجوی» تأکید فراوانی شده است. پرورش فرزند نیز نیازمند دانش است و هرچه آگاهی ما والدین در این حوزه افزایش یابد قطعاً روزگار کم چالش‌تر و فرزندان بالنده‌تری را خواهیم داشت.
 
خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت خود مبنی بر آگاهی‌بخشی، مجموعه بسته‌های مشاوره‌ای را منتشر خواهد کرد که درباره «چالش‌های کودکی و نوجوانی» برای مخاطب والدین است و مژگان هوشیار، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در این مجموعه هر بار به موضوعی خاص می‌پردازد تا با راهکار‌های کارشناسانه، مسیر والدگری را برای والدین تسهیل کند. در ادامه گفتار شانزدهم با عنوان «تفاوت بخشندگی با انفعال» را مطالعه می‌کنید.

بخشندگی از آن دست ویژگی‌های قابل تأمل است که گاهی با منفعل بودن اشتباه گرفته می‌شود. اولین نکته این است که وقتی ما می‌بخشیم و از تقصیر کسی می‌گذریم واقعه هرگز فراموشمان نمی‌شود و با درگیر آن نشدن، آن خاطره کمرنگ می‌شود و رفته‌رفته اعتبار و قدرت هیجانی‌اش را از دست می‌دهد. زمانی که ما می‌بخشیم برگشت به عقب نخواهیم داشت؛ برای آنکه بازگشت به عقب نداشته باشیم باید مسئله را از زوایای مختلف برای خودمان بررسی کنیم. اگر لازم است با دیگری که او هم درگیر مسئله است گفت‌وگوی مؤثر داشته باشیم و سپس با دلیل و برهان به بخشش برسیم. گاهی هم پیش می‌آید که قانع می‌شویم که این مسئله حل شدنی نیست یا باید بپذیرم، یا به کل کنار بگذاریم. 

بنابراین زمانی که از مسئله‌ای عبور می‌کنیم و عامل را می‌بخشیم، هیچگاه به عقب برنمی‌گردیم و به آن واقعه استناد نمی‌کنیم. پس نبش قبر کردن در بخشش واقعی جایگاهی ندارد. هرگاه در رابطه زناشویی، رابطه والد-فرزندی و یا هر رابطه دیگر مسئله‌ای پیش آمد، باید پرونده آن را ببندیم یا در دست اقدام بگذاریم؛ چنانچه به مسائل اینگونه نپردازیم مسائل نپرداخته شده قبلی به روی مسائل جدید ما سایه خواهند انداخت و مسیر را دشوارتر خواهند کرد.

مثلاً فرزند ما بدون هماهنگی با ما و بدون اطلاع با دوستانش بیرون رفته و ما که بی‌اطلاع بوده‌ایم نگران شده‌ایم. الان که فرزندمان برگشته و سالم است نگرانیمان برطرف شده است. اگر ذهن آگاه باشیم و در آن لحظه حضور داشته باشیم در قدم نخست به صورت مشهود رضایتمان را از سلامت فرزندمان ابراز می‌کنیم. با این تدبیر، فرزندمان را متوجه عشق و علاقه‌ خود نسبت به او می‌کنیم و فرزندمان احساس امنیت، مهم بودن و دوست داشتنی بودن می‌کند. از فرزندمان می‌خواهیم اگر آمادگی دارد درباره دیر کردن و اطلاع ندادنش توضیح بدهد. 

فرزندانمان باید بیاموزند که در برابر رفتار انتخابی خود پاسخگو باشند؛ این ویژگی را آنها از والدین «پاسخگو» می‌آموزند. اگر فضا و زمان مناسب نبود، اصرار نمی‌کنیم اما حتماً در زمان و مکان مناسب درباره آن صحبت می‌کنیم. متوجه باشیم در چنین شرایطی درگیر جزئیات نشویم اما اگر فرزندمان با جزئیات صحبت می‌کند اجازه دهیم حرف خود را بزند. تماماً این وقت را به فرزندمان اختصاص داده‌ایم و او باید در محیط امن دلایل خود را بازگو کند. 

زمانی را که به این مسئله اختصاص می‌دهیم باید حدوداً مشخص باشد و به صورت برابر بین طرفین تقسیم شود. فرزندمان باید بداند چقدر وقت دارد و نوبت را رعایت کند، این مسئله کمک می‌کند تا مدیریت زمان را بیاموزد. ما با گوش دادن فعال این توانایی را خواهیم داشت که خودمان را در جای او بگذاریم و سپس شرایط را ارزیابی کنیم؛ قرار نیست قضاوت کنیم؛ اگر شرایط قانع کننده بود باز باید یادآوری کنیم که احترام به قوانین خانه در هر شرایطی باید رعایت شود. در صحبت‌هایمان اشاره‌ای به اتفاقات قبلی، ویژگی‌های فردی‌اش، شباهتش به دیگران و… نمی‌کنیم؛ مثلاً «مثل دایی‌ات هستی و می‌ترسم در آخر مثل او بی‌مسئولیت شوی و…» نمی‌گوییم. این نکته بسیار مهم است؛ فرزند ما به هیچ‌کس به لحاظ شخصیتی شباهت ندارد. شبیه کردن این مشکل را دارد که فرزندمان دیگر ویژگی‌ها را هم تقلید می‌کند. بنابراین ما به عقب برنمی‌گردیم و چون پرونده باز نداریم، از گذشته چیزی برای گفتن نداریم.

 تا زمانی که توان گفت‌وگوی مؤثر را داریم می‌توانیم از پس مسائل بربیاییم؛ هر زمانی نتوانیم در هر رابطه‌ای گفت‌وگوی مؤثر داشته باشیم آن رابطه در خطر است. در قدم اول به اصلاح نحوه گفت‌وگوهایمان بپردازیم و بعد مسائل دیگر قابل بررسی می‌شوند.

«ببخش» به این معناست که قرار نیست من آن را یادآوری کنم. یادآوری گذشته گفت‌وگوی ما را به ناکجا آباد می‌برد چون شرایط قبلی نمی‌تواند به ما در این شرایط کمک کند. اگر بحث تجربه مطرح می‌شود، تجربه به ما می‌آموزد که احتمال وقوع این پیامد وجود دارد. حواست باشد؛ اما الزاماً این نیست که قرار است به طور قطع همان اتفاق بیافتد. احتمال وقوع یک اتفاق با پیش‌بینی کردن آن تفاوت دارد. 

وقتی احتمال وقوع می‌دهیم، زمان اتفاق غافلگیر نمی‌شویم چون احتمال آن را داده بودیم اما وقتی پیش‌بینی می‌کنیم احتمال بالا می‌دهیم و برای احتمال بالا وقت و پول هزینه خواهیم کرد و اگر اتفاق نیفتد با اینکه اتفاق خوبی نبوده ته دلمان دلخور می‌شویم که چرا اتفاق نیفتاد و هزینه به هدر رفت. بنابراین یاد گرفتیم که چگونه از گذشته و تجربه استفاده کارآمد داشته باشیم. 

قبل هر رفتاری از خود بپرسیم: 

1-    آیا این رفتار از من انسان، انسان بهتری می‌سازد؟

2-  آیا این رفتار به بهتر شدن رابطه من با دیگری کمک می‌کند؟

3-    آیا این رفتار مرا به ارزش‌هایم نزدیک می‌کند؟ 

4- آیا این رفتار با تعریفی که از رفتار سالم داریم، رفتار سالمی است؟

رفتار سالم رفتاری است که به من، دیگری، و محیط زیست آسیب نزند. سؤالات دیگری به فراخور شرایط خودتان می‌توانید مطرح کنید اما سؤالی که به نوعی تمام سؤالات را پوشش می‌دهد این است که «آیا برنده- برنده رفتار می‌کنم؟ آیا قصدم «بردن» به قیمت بازنده کردن دیگری است؟» اگر قصدمان برد است؛ حتی در کلیت زندگی، باید بدانیم که باخته‌ایم. مسیر را آگاهانه و مسئولانه پیش می‌بریم و در کنار دیگران در محیطی سالم با رضایت زندگی می‌کنیم. 

در تمرین امروز چند رفتار را انتخاب کنیم و قصد برنده و بازنده بودن را در آن بررسی کنیم. طبیعی است اگر در مواردی به باخت دیگری فکر کردیم یا رفتار کرده‌ایم،  باید بدانیم خود هم باخته‌ایم. اشکالی ندارد تا الان آگاه نبوده‌ایم. حالا بررسی کنید اگر برد-برد می‌خواستم رفتار کنم چگونه رفتاری را انتخاب می‌کردم؟ چه چیز به دست می‌آورم؟ چه چیز دیگران به دست می‌آورند؟ چه تأثیری بر روی محیط دارد؟ این سؤالات کمک می‌کند تا به عدالت نسبی برسیم. 

مهارت تنها از راه تمرین حاصل می‌شود، تمرین‌ها را جدی بگیریم، نوشتن را جدی بگیریم و تداوم داشته باشیم و خطاهایمان را بپذیریم. 

سجاد محمدیان

انتهای پیام


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

پیام رئیس قوه قضاییه در پی شهادت سید هاشم صفی‌الدین

به گزارش ایکنا به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه، حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای، رئیس …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ