در دو مصاحبه قبلی نحوه مواجهه امام زمان(عج) با یهود هنگام ظهور و برخورد یهودیان با حضرت(عج) مورد بررسی قرار گرفت، در این شماره ویژگی سفیانی و نحوه بروز او و برخورد حضرت حجت(عج) مورد بررسی قرار میگیرد، ظهور «سفیانى» همانند ظهور «دجال» در بسیارى از منابع حدیث شیعه و اهل تسنن به عنوان یکى از نشانههاى مهم و حتمی ظهور امام موعود و یا به عنوان یکى از حوادث آخرالزمان، آمده است، در این زمینه خبرنگار ایکنا از همدان؛ گفتوگویی با حجتالاسلام علیرضا یوسفی راستگو، متخصص حوزه مهدویت در همدان، داشته است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
گرچه از بعضى روایات بر مىآید که «سفیانى» شخص معینى از آل ابوسفیان و فرزندان او است؛ ولى از پارهاى دیگر استفاده مىشود که سفیانى منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به صفات و برنامههاى مشخصى است که در طول تاریخ افراد زیادى مظهر آن بودهاند. از جمله در روایتى از امام على بن الحسین(ع) نقل شده «امر السّفیانى حتم من اللّه ولایکون قائم الاّ بسفیانی، ظهور سفیانى از مسائل حتمى و مسلّم است و در برابر هر قیام کنندهاى یک سفیانى وجود دارد!»
از این حدیث به خوبى روشن مىشود که سفیانى جنبه «توصیفى» دارد نه «شخصى» و اوصاف او همان برنامهها و ویژگیهاى اوست و نیز استفاده مىشود که در برابر هر مرد انقلابى و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانى قد علم خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) مى خوانیم «ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامههاى الهى با هم مخالفت داریم ما گفتههاى پروردگار را تصدیق کردهایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا(ص) مبارزه کرد؛ معاویه با على بن ابیطالب(ع)؛ و یزید با حسین بن على(ع)؛ و سفیانى با امام قائم(عج) مبارزه خواهد کرد.»
ایکنا _ ویژگیهای سفیانی چیست؟
در ابتدا باید با نقشههاى شیطانى سفیانى آشنا شویم؛ زیرا براى تحقق بخشیدن به مفهوم انتظار راستین شناخت همه «طرفداران» و «مخالفان» طرح اصلاح جهانى نهایت لزوم را دارد. ابوسفیان که سر سلسله سفیانىها بود مشخصاتی داشت از جمله آنکه سرمایهدارى بود که از طریق غارتگرى و غصب حقوق دیگران و ربا خوارى و مانند آن به نوایى رسیده بود، دوم آنکه قدرتمندى بود که از طرق شیطانى کسب نفوذ و قدرت نموده، نقش رهبرى احزاب جاهلى را در مکه و اطراف آن برعهده داشت؛ همه شخصیتش در این دو خلاصه مىشد.
پیش از ظهور اسلام براى خود ریاست و حکومتى قابل ملاحظه داشت، اما پس از ظهور اسلام همه ارکان قدرتش متزلزل شد، چراکه اسلام دشمن سرسخت همانها بود که قدرت شیطانى ابوسفیانها بر آن قرار داشت؛ جاى تعجب نیست که او دشمن شماره یک اسلام شد.
از دیگر ویژگیهای او آن بود که او مظهر نظام ظالمانه جامعه طبقاتى مکه به شمار مىرفت و حمایت بىدریغش از بت و بتپرستى نیز به همین خاطر بود؛ زیرا بتها بهترین وسیله براى «نفاق افکندن و حکومت کردن» و «تحمیق و تخدیر تودههاى به زنجیر کشیده» و در نتیجه تحکیم پایههاى قدرت ابوسفیانها بودند.
مخالفت سرسختانه او با اسلام به همین دلیل بود که اسلام تمام پایههایى را که شخصیت جهنمى او بر آن قرار داشت ویران مىکرد؛ لذا از هیچگونه تلاش و کوشش براى خفه کردن انقلاب اسلام فروگذار نکرد. اما سرانجام در جریان فتح مکه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و براى همیشه به کنار رفت و گوشهنشین شد؛ هر چند دست از تحریکات پنهانى برنداشت.
او تمام این صفات را از طریق تربیت و توارث به فرزندش معاویه و از او به نوهاش یزید منتقل ساخت، آن دو نیز برنامههاى پدر را در شکل دیگر تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامى مواجه گشتند.
ابوسفیان یک مرد به تمام معنى ارتجاعى بود که از جنبش انقلابى پیامبر(ص) سخت بیمناک بود؛ چراکه اسلام طرحى همه جانبه براى دگرگون ساختن آن جامعه عقب افتاده و به تمام معنى فاسد داشت؛ طرحى که با اجراى آن محلى براى زالوهایی همچون ابوسفیان و دار و دستهاش باقى نمىماند.
از این جا مىتوانیم درک کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشتههاى اسلام را پاره کنند و مردم را به آئینهاى جاهلى بازگردانند، هر چند در زیر چرخهاى آن سرانجام خرد شدند؛ اما به هر حال، ضربههاى سنگینى بر پیشرفت اسلام و مسلمین وارد ساختند.
در احادیث گذشته خواندیم که پیدا شدن ابوسفیان با این مشخصات بر سر راه پیامبر(ص) از ویژگیهاى انقلاب اسلامى نبود، در برابر هر قائم و مصلحى، ابوسفیانى با مشخصات سرمایهدار غارتگر، قدرتمند و ظالم، ارتجاعى و مروج خرافات، وجود داشته و دارد که مىکوشد تلاشهاى انقلابى قائم و مصلح را خنثى کند؛ در راه او سنگ بیندازد و حداقل تاریخ انقلابش را به عقب بکشاند.
ایکنا _ آیا سفیانی در برابر امام زمان(عج) قرار میگیرد؟
در برابر قیام مصلح بزرگ جهانى «مهدى» نیز «سفیانى» یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با قدرت جهنمىشان سعى دارند در مسیر انقلاب راستین مهدى وقفه ایجاد کنند؛ زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقف سازند؛ از بیدارى و برچیده شدن نظامهاى ظالمانه طبقاتى به نفع استثمار کنندگان جلوگیرى کنند.
تفاوتى که «سفیانى» با «دجال» دارد شاید بیشتر در این است که دجال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامههاى شیطانى خود را پیاده مىکند، اما سفیانى از طریق استفاده از قدرت تخریبى وسیع خود این کار را انجام مىدهد؛ همانگونه که در روایات آمده است که او نقاط آبادى از روى زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خواندهایم.
هیچ مانعى ندارد که سفیانى آخرالزمان که در برابر مصلح بزرگ جهانى «مهدى» قیام مىکند از نوادههاى ابوسفیان باشد و شجرهنامه و نسبش به او منتهى شود، همانطور که در اخبار آمده است؛ ولى مهمتر از مسأله نسب این است که برنامههاى او، صفات، مشخصات، تلاشها و کوششهایش همه مانند ابوسفیان است و روشى همسان او دارد. این «سفیانى» مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانیهاى دیگر، سرانجام در برابر جنبش انقلاب جهانى مهدى(عج) به زانو در خواهد آمد و تلاشها، کوششها و نقشههایش نقش بر آب خواهد شد.
ایکنا _ لزوم شناخت سفیانی چیست؟
از همه مهمتر آن است که باید مردم «دجالها» و «سفیانیها» را بشناسانند. این سفیانیها گذشته از نشانههایى که قبلا گفتیم نشانه دیگرى نیز دارند که نمونهاش در تاریخ اسلام به روشنى دیده مىشود و آن این که صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار مىزنند و افراد ناصالح و مطرود را به جاى آنها قرار مىدهند.
«بیت المال» را چنانکه در حکومت دودمان ابوسفیان آمده میان حواشى و طرفداران خود تقسیم مىکنند؛ طرفدار انواع تبعیضها، تحمیقها و پراکندگیها هستند و با این مشخصات مىتوان آنها را شناخت و شناساند.
مطابق پارهای از روایات در آستانه قیام حضرت مهدی(عج) افرادی کذاب و دروغگو پرچم مخالفت با آن حضرت بلند میکنند دو نفر از آنها که از سرزمین شام و فلسطین برمیخیزند، دجال و سفیانی است، این دو نفر در حقیقت دو طاغوت سرکشی هستند که با دار و دسته بسیار خود به عنوان ضد انقلاب، شورش میکنند. دجال یک نفر طاغوت فریبکار و حیلهگر است، با ترفندهای خود، جمعیتی را به دور خود جمع میکند و به مخالفت برمیخیزند، بعید نیست که او یکی از طاغوتهای صهیونیست باشد.
امیر مؤمنان علی(ع) در ضمن خطبهای فرمود حضرت مهدی(عج) با یارانش از مکه به بیتالمقدس میآیند و با دجال و ارتش او میجنگند و آنها را تار و مار میکند و خود دجال نیز به هلاکت میرسد. مطابق روایتی، دجال را دستگیر کرده و در محل کُناسهی کوفه به دار میزند.
از روایات استفاده میشود، دجال مردی لوچ است و ادعای پیامبری و خدایی از راه حلول میکند و با جادو و شعبده و تصرف در چشمها، مردم را به سوی خود جذب میکنند. پیروان او بیشتر از اراذل و اوباش و طبقات آلوده از یهود و زنهای ناپاک و فرزندان آنها هستند. حضرت عیسی(ع) به کمک حضرت مهدی(عج) میآید و در کشتن دجال شرکت میکند و مردم و شهرها را از فتنه و آشوب او نجات میدهد.
«سُفیانی» طاغوت دیگری در چهره مقدسنماها ظاهر میشود، از نسل عتبة بن ابوسفیان است، چهرهاش سرخ مایل به زرد است، ذکرش به «یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ» بلند است و آنقدر بیرحم و پلید است که کنیزش را که از او بچهدار شده زنده به گور میکند. جنایات سفیانی و گسترش آن جنایات در خونریزی فساد، بسیار است. پیامبر(ص) فرمود «سُفیانی از وادی یابس (اطراف دمشق) با سپاه خود وارد دمشق میشود، دو لشگر تشکیل میدهد، یکی را به سوی مشرق (کوفه و اطراف آن) میفرستد و دیگری را به سوی مدینه حرکت میدهد، لشگر اول در کوفه و بغداد، به کشتار و جنایات عظیم دست میزنند.»
لشکر دومش به سوی مدینه رهسپار میگردد و سه شبانه روز در آنجا به قتل و غارت میپردازد سپس برای جنگ با سپاه مهدی(عج) به سوی مکه حرکت میکند، در مسیر راه وقتی که به سرزمین «بَیْداء» میرسد، جبرئیل به فرمان خدا آن چنان به آن زمین ضربه میزند، که همه آنها جز دو مرد، در آن زمین فرو میروند و نابود میشوند.
سرانجام حضرت مهدی(عج) با سپاه خود از جانب کوفه به سوی سفیانی که در اطراف بیتالمقدّس موضع گرفته، حرکت میکند و پس از گفتگو و مذاکرات، سرانجام جنگ خونینی بین سپاه حضرت مهدی(عج) و سپاه سفیانی رخ میدهد و سپاهان حضرت مهدی(عج) پیروز میشوند و زمین از لوث وجود سفیانی و پیروان پلیدش پاک میشود و مطابق بعضی از روایات، سفیانی به دست یاران مهدی(عج) اسیر و دستگیر شده به فرمان حضرت مهدی(عج) گردنش را میزنند و روی سنگی که در محل ورود به بیتالمقدس قرار دارد، اعدام و کشته میشود.
عاطفه ابرار پیراسته
انتهای پیام
منبع