راه دشوار است اما صبر و دیپلماسی پاسخ می‌دهد/ برای مردم آمریکا سیاست خارجی مهم نیست

انتخابات آمریکا سه‌شنبه ۵ نوامبر ۲۰۲۴ (۱۵ آبان ماه ۱۴۰۳) برگزار می‌شود و پیروز این انتخابات، دوره چهار ساله ریاست جمهوری را از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵(۳۰ دیماه) آغاز خواهد کرد؛ پرسش اینجاست که نتایج این انتخابات هرچه که باشد، چه پیامدهایی برای جهان خواهد داشت و در داخل ایالات متحده نیز آیا بسترهای اجتماعی به سمت تحقق یک پوپولیسم پیش خواهد رفت؟

شصتمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فردا(سه‌شنبه) برگزار می‌شود. طبق گزارش‌های رسانه‌ای، تعداد ۲۲۴ میلیون نفر از ۳۴۵ میلیون جمعیت آمریکا واجد شرکت در رای‌گیری هستند. این انتخابات علاوه بر داخل آمریکا برای دولت‌ها و ملت‌های مختلف در سراسر جهان دارای پیامدهای مختلفی است.

گروه پژوهش ایرنا با توجه به اهمیت موضوع، میزگرد «پیامدهای انتخابات آمریکا» را با حضور «دکتر عباس ملکی» دیپلمات سابق وزارت امور خارجه و کارشناس ارشد مسائل آمریکا و دکتر «امیرعلی ابوالفتح» استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل و مسائل آمریکا برگزار کرد و مسائل مرتبط با این انتخابات را مورد بحث و بررسی قرار داد. گزارش نخست این نشست پیشتر منتشر شد و در ادامه بخش دوم این گزارش ارائه می‌شود:

ایرنا: پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا چه پیامدها یا شوک‌های احتمالی اقتصادی در سایر جوامع خواهد داشت؟

ملکی: اگر ترامپ برنده نشود، ممکن است با برخی ناآرامی‌های اجتماعی رو به رو شویم. یعنی طرفداران ترامپ مانند ۶ ژانویه ۲۰۲۰ ممکن است به خیابان بریزند و اعتراض کنند. زیرا هنوز آتش زیر خاکستر به ویژه در اقشار طبقه متوسط به پایین آمریکا وجود دارد. ترامپ روش‌های حل مساله مخصوص به خودش را داردملکی: اگر ترامپ برنده نشود، ممکن است با برخی ناآرامی‌های اجتماعی رو به رو شویم. یعنی طرفداران ترامپ مانند ۶ ژانویه ۲۰۲۰ ممکن است به خیابان بریزند و اعتراض کنند. زیرا آتش زیر خاکستر به خصوص در اقشارطبقه متوسط به پایین خصوصا در ایالات متحده هنوز وجود دارد . ترامپ روش‌های حل مساله مخصوص به خودش را دارد. دیدار آمریکا با رهبر کره شمالی هیچ دستاوردی نداشت، اما ترامپ به عربستان رفت و با شیوخ آنجا ملاقات کرد و ۴۰۰ میلیارد دلار برای اقتصاد آمریکا گرفت. ۴۰۰ میلیارد دلار همان پولی است که کمپانی بویینگ، مک دونالد داگلاس، هیوز و دیگر کارتل‌های بزرگ آمریکا می‌توانند با آن، نیروهای بسیاری استخدام کنند و با تکنولوژی‌هایی که آمریکا از سرآمدان آن در دنیاست، سلاح‌های جدید بسازند. F۳۵ به آنها بفروشند، زیردریایی و کشتی‌های هواپیمابر و چیزهای دیگر بفروشند.

احتمال شوک در ارتباط با چین و بازار انرژی

در هر حال به نظر می‌رسد شوکی که شما می‌گویید، در دو جا به وقوع بپیوندد: یکی شوک در ارتباط با چین. با توجه به اینکه چین قراردادهای most favour با آمریکا دارد، یعنی همه بازارهای آمریکا به روی کالاهای چین باز است و بالعکس، با توجه به تجربه دولت و حزب کمونیست جمهوری خلق چین ممکن است اقداماتی کنند، به طور مثال قیمت یوان را دامپینگ کرده و رنمینبی (واحد پول رسمی چین) را یکدفعه بالا وپایین ببرند. یا جنس‌هایی در بازار آمریکا بفروشند که آمریکایی‌ها فکر کنند هزینه نهایی (Marginal Cost) آنها خیلی پایین‌تر و یا قیمتش پایین‌تر از هزینه است. مانند دفعه قبل که ترامپ می‌خواست از طریق سیاست‌های حمایتی و اعمال قدرت، درهای کشور را ببندد و نگذارد هر چیزی وارد ایالات متحده شود و در آخر هم در توافقات نتوانست به همه چیزهایی که می‌خواهد دست یابد و در بیشتر عوارض و مالیات‌ها، چینی‌ها موفق شدند.

شوک دیگر هم در بازار انرژی است. بازار انرژی یک بازار بسیار فرار و در عین حال آسیب‌پذیر است. با تمام تکنولوژی‌هایی که ایالات متحده برای انرژی تجدیدپذیر دارد، نفت خام و گاز طبیعی همچنان حرف اول را می‌زند. در آمریکا روزی ۲۰ میلیون بشکه نفت مصرف می‌کنند که الان حدود ۱۳ میلیون بشکه در روز را در داخل تولید می‌کنند و از ۱۳ میلیون بشکه، ۷ میلیون بشکه را از حفاری‌های غیر متعارف (شیل) به دست می‌آورند و این رقم بسیار بالایی است. درست است که در انرژی‌های خورشیدی یا بادی و یا اتومبیل برقی، آمریکایی‌ها تکنولوژی لازم را دارند، اما جامعه آمریکا همچنان خودروی بنزینی و بنزین ارزان می‌خواهد.
بایدن در این چند وقت به طور عمد بنزین را توسط شرکت‌های نفتی طرفدار دموکرات‌ها ارزان کرده تا به مردم بفهماند اگر ما روی کار بیاییم، همچنان به نفت و گاز متعارف پایبند خواهیم بود. از آن طرف ترامپ هم بار قبل وقتی رئیس جمهور شد، یکی از اعضای هیات رئیسه کمپانی‌های بزرگ را وزیر کشور گذاشت و یکی از مدیران عامل لوکاس را رئیس محیط زیست و یکی دیگر از نفتی‌ها را وزیر انرژی گذاشت. این سه با هم امضا می‌کردند و خط لوله کریستون را که سال ها در دوره اوباما متوقف بود، باز کردند. آقای بایدن دوباره این خط لوله را بست، اما ترامپ باز وعده می‌دهد که این کار را می‌کند.

هریس شعارهایی مانند «ال گور» در مورد فضای پاک و زمین پاک که بابتش نوبل هم گرفت، می‌دهد، اما این موارد نشان می‌دهد خیلی نمی‌تواند اقتصاد را جلو ببرد. بوش یک بار گفته بود: شما که اصرار دارید گاز دی اکسید کربن تولید نشود و گازهای گلخانه‌ای صفر شود، من یک پیشنهاد دارم: هیچ کس کار اقتصادی نکند!» این که راه حل نشد! راه حل باید طوری باشد که اقتصاد بگردد و زمین هم کار خودش را کند. به نظر من آقای ترامپ در بخش انرژی می‌تواند مجددا انرژی‌های فسیلی را توسعه دهد. خانم هریس می‌تواند در تکنولوژی‌ها و انرژی‌های جدید مانند خازن ها و ذخیره‌سازها فعالیت داشته باشد.

ابوالفتح: اطلاعات من در حوزه اقتصادی خیلی عمیق نیست. با این حال ممکن است در بخش رمز ارز هم تحولی ایجاد شود. زیرا ترامپ معتقد است کنترل دولت بر بخش رمز ارز باید برداشته شود، اما سیاست‌های دولت بایدن مبتنی بر کنترل و جلوگیری از رهاسازی بود. این سیاست ممکن است اثرش را بر رمز ارزها بگذارد که آن هم بر طلا و بازار سرمایه گذاری تاثیر خواهد داشت.

هر دو نفر با کسری بودجه مواجه می‌شوند

از طرفی هر دو کاندیدا در اقتصاد ملی دچار یک سری بحران‌ها خواهند شد، اما در مورد ترامپ عمیق‌تر خواهد بود. سیاست‌ مالیاتی دولت ترامپ، مانند بسیاری از جمهوری خواهان کاهش مالیات‌ها به نفع کارآفرینان است. کارآفرینان سرمایه‌گذاری کنند و اقتصاد رونق یابد و تقاضا برای نیروی انسانی بالا رود. این باعث می‌شود کسری بودجه به شدت زیاد شود و در نتیجه بدهی دولت افزایش یابد و وقتی بدهی ملی بالا رود، بر اقتصاد آمریکا فشار می‌آید و فشار بر اقتصاد آمریکا، بر اقتصاد جهانی فشار وارد می‌کند. بنابراین این مخاطره وجود دارد که هر بار در نوشتن بودجه دوباره به لبه پرتگاه برسند و از لبه پرتگاه پایین بیفتند. به عبارتی، درآمد دولت از یک سو پایین می‌آید و از آن سو هزینه‌های دولت بالا می‌رود و این کسری بودجه اثر خود را بر ارزش دلار می‌گذارد و تورم به سایر قدرتهای جهان وارد می‌شود.

راه دشوار است اما صبر و دیپلماسی پاسخ می‌دهد/ برای مردم آمریکا سیاست خارجی مهم نیست

نتیجه سیاست اقتصادی هریس هم شبیه همین است. البته هریس برعکس ترامپ است؛ ترامپ می‌خواهد بخش درآمدی را کاهش دهد و هریس می‌خواهد بخش هزینه‌ای را بالا ببرد. مثل طرح مسکن اولی یا بخشیدن بدهی دانشجویی باعث می‌شود هزینه دولت بالا رود و باز مواجه می‌شود با کسری بودجه؛ اما تفاوتش این است که کسری بودجه دولت هریس کمتر از کسری بودجه دولت ترامپ خواهد بود. با این حال هر دو کسری بودجه را خواهند داشت و این اثرش را ابتدا روی اقتصاد ملی آمریکا و سپس روی اقتصاد جهان می‌گذارد.

دوره قبلی ترامپ هم چنین قضیه‌ای را داشتیم و حدود ۲۰ الی ۲۵ روز دولت تعطیل شد و تعهد آمریکا نسبت به بدهی‌های خود داشت از بین می‌رفت. رتبه اعتباری آمریکا یک پله پایین آمد و همین اواخر رییس بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول گفت که این کار شما، اقتصاد دنیا را به مخاطره می‌اندازد. این مورد مربوط به هر دو دولت است، اما در دولت ترامپ مخاطره‌آمیزتر خواهد بود.

نتایج انتخابات آمریکا، چه تاثیری بر برنامه اسرائیل در خاورمیانه و جنگ غزه می‌گذارد؟

ملکی: فکر می‌کنم خود آقای بایدن گفته بود اگر اسرائیل در خاورمیانه وجود نداشت، ما باید یکی درست می‌کردیم. یعنی مساله را باید در روابط شرق و غرب و تاریخ تمدن بشری از یونان و روم باستان تا امروز، حرف‌های هانتینگتون و پیشنهاد گفتگوی تمدن‌های آقای خاتمی جست و جو کرد. به نظر من هر دو نامزد مسئولیت خود می‌دانند که اسرائیل را به دلایل متعدد حفاظت کنند که بخشی هم به مسایل داخلی آمریکا و لابی یهودیان، یا مسایل مالی وال استریت و دانشگاه‌ها بازمی‌گردد. در هر دانشگاهی در آمریکا، اساتید یهودی هستند که در کار خود برجسته هستند.

از طرفی باید دید جهان به چه سمتی می‌رود. من از بعضی شنیده‌ام که شاید نتانیاهو خیلی به ضرر جریان یهودی جهان عمل کرده، چون زمانی اگر شما گروهی از این افراد را می‌دیدید، گفته می‌شد مظلومان تاریخ هستند، اما نتانیاهو این تصور را تغییر داد و الان آنها در صفحه کسانی که انسان‌ها را می کشند قرار دارند. با این نگاه ها به نظر من بین ترامپ و هریس فرقی نیست؛ به جز روابط ایالات متحده با کشورهای دیگر خاورمیانه مثل کشورهای عربی، ترکیه و ایران.

راه دشواری در پیش است

به نظرم نباید به این دلخوش بود که اگر کدام بیاید برای ما مطلوب خواهد بود. اما ایران به نظر من کار سختی در پیش دارد. حفظ این کشور و تمدن ۷ هزار ساله، نیاز به صبر استراتژیک و تفکر بسیار درازمدت دارد که چگونه این کشور را در برابر خواسته‌های نامشروع و نقشه‌های خطرناکی که افرادی مانند نتانیاهو برای این کشور دارند، حفظ کند. به نظر من چه ترامپ موفق شود و چه هریس، مساله خاورمیانه تغییرات اساسی پیدا خواهد کرد. زیرا من فکر می‌کنم زمان مصرف نتانیاهو تمام شده و این گروه و ژنرال‌های دور و برش، برنامه‌ای را که در نظر داشتند، انجام دادند و باید هر چه زدوتر کنار بروند.زیرا بیش از این به لحاظ فشارهای داخلی جامعه اسرائیل نمی‌توانند ادامه دهند.
ایران تنها کاری که باید کند این است که باید صبر کند و دیپلماسی را دنبال کند و به نظر می رسد در دولت جدید وزارت امور خارجه فعالیت‌های تازه‌ای را در این زمینه شروع کرده است. در مجموع به نظر من، از این به بعد تنش‌ها کمتر و مذاکرات آغاز خواهدشد؛ زندگی باید ادامه پیدا کند و مهمترین بخش هم همین کشور و مردم آن هستند که باید در اولویت باشند.

ابوالفتح: دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان اگر سر هر چیزی اختلاف داشته باشند، سر یک چیز با هم اشتراک نظر دارند و آن حفظ اسرائیل است. تنها تفاوت دیدگاهشان در نحوه حفظ اسرائیل استتنها تفاوت دیدگاه این دو، در نحوه حفظ اسرائیل است

ابوالفتح: دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان اگر سر هر چیزی اختلاف داشته باشند، سر یک چیز با هم اشتراک نظر دارند و آن حفظ اسرائیل است. تنها تفاوت دیدگاهشان در نحوه حفظ اسرائیل است. جریان لیبرال‌ بقای اسرائیل را منوط به تشکیل دو کشور اسرائیل و فلسطین می‌داند. جریان محافظه‌کار آمریکا با این موضوع مشکل ندارد، اما می‌گوید ایالات متحده نباید روی متحدش فشار وارد کند. برای مثال می‌گویند اگر اسرائیلی ها معتقدند دو کشوری خوب است، ما هم می‌پذیریم.
اگر به هر دلیلی به این نتیجه رسیدند که دو کشوری مناسب نیست، ما نباید اسرائیل را تحت فشار قرار دهیم. با این وضعیت، به نظر می رسد اگر هریس در انتخابات برنده شود، همین سیاست‌های بایدن ادامه پیدا خواهد کرد، یعنی همزمان با حمایت تمام عیار از اسرائیل، در سیاست اعلامی تلاش می کنند جامعه جهانی را قانع کنند که ما طرفدار راه حل دو کشوری هستیم و حداقل حقوقی هم برای فلسطینی‌ها به عنوان یک انسان قائل می‌شویم.

راه دشوار است اما صبر و دیپلماسی پاسخ می‌دهد/ برای مردم آمریکا سیاست خارجی مهم نیست

اما اگر ترامپ دوباره به کاخ سفید راه یابد، این فشارها را وارد نمی‌کند. مثل دوره قبل که سفارت آمریکا را از تلاویو به بیت المقدس آورد و حاکمیت اسرائیل بر جولان را پذیرفت. الان خانم ادلسون که همسرش فوت شد، وعده داده ۱۰۰ میلیون دلار به ترامپ کمک می‌کند، به شرطی که اگر رئیس جمهور شود، در راستای ایجاد اسرائیل بزرگتر، حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری را هم به رسمیت بشناسد.

بعد از نتانیاهو جریانی افراطی‌تر و خشن‎تر بر سرکار خواهد آمد

در مورد چشم انداز آینده من خیلی خوشبین نیستم و معتقدم اگر نتانیاهو به هر دلیلی ترور یا زندانی شود، جریانی به شدت افراطی‌تر، خشن‎تر و جنایتکارتر بر سرکار خواهد آمد تا همه بگویند باز نتانیاهو به چیزی قائل بود. زیرا در جامعه اسرائیل به شدت افراط گرایی و تندروی و وحشت که در اثر عدم امنیت ایجاد شده، به سمت توسعه‌طلبی رفته است. یعنی اگر نتانیاهو برود من خوشبین نیستم که جریان صلح و توافق به قدرت برسد. وقتی اسرائیل و فلسطین با هم صلح کردند، همه انتظار داشتند عرفات ترور شود، چون می گفتند سازشکار عرفات است که زمین را فروخته و شاید او ترور شود. اما اسحاق رابین توسط افراطیون صهیونیست ترور شد.
الان هم همین است. فضا، فضای گفتمان و صلح نیست. این جریان احساس می کند رویین‌تن و شکست ناپذیر است و خود خدا و کوه آمریکا پشت سرش است و به هیچ کس حتی دبیرکل سازمان ملل هم جواب پس نمی‌دهد. دبیر کل سازمان ملل که هیچ، وقتی مکرون گفت شرکت‌های اسرائیلی به نمایشگاهی نیایند، از او شکایت کردند. می‌گوید آقای گوترش چراوقتی دو سرباز اسرائیلی کشته می‌شود، محکوم نمی کنی؟!

ترامپ یا هریس جلوی اسرائیل را نمی‌گیرند

چنین فردی چرا باید صبر کند؟ غزه را زده بعد سوریه و بعد اردن و بعد عربستان و بعد ایران و بعد ترکیه و بعد از اروپا سر در می‌آورد. این تفکر تمامیت خواه و توسعه طلب جایی بند نمی‌شود.الان برای ما عجیب است، اما ۷۰ سال دیگر ممکن است ادعای جنوب ایتالیا را هم کنند و بگویند سرزمین موعود است. در واقع، روایت خود یهودی‌ها این است که می‌گویند ما ارباب کل جهان هستیم. چون احساس می‌کنند هیچ مانعی جلوی راهشان نیست. بنابراین کم کم جلوتر می‌روند و بنابراین نباید تصور کنیم ترامپ یا هریس که روی کار بیایند، جلوی آنها را می‌گیرند.
آیا اصلا تفکر ترامپ طوری است که جلوی این جریانات را بگیرد؟ تفکرات خودش و یا دامادش و یا پیوندهایی که با جریان های آونجلیست دارد. چند روز پیش تصویری منتشر شد که ترامپ در وسط ایستاده و عده‌ای به دورش جمع شده‌اند؛ عده‌ای روی دوش ترامپ دست گذاشته اند و کشیش دارد می‌خواند که ترامپ به عنوان رزمنده مسیح آمده تا آمریکا را نجات دهد، عیسی مسیح! ترامپ را در جایگاه ریاست جمهوری بنشان!

یعنی بحث دیگر سیاسی نیست، بلکه بحث رهبری یک فرقه مذهبی است. یعنی تقدس یافته است. بعد اگر ترامپ هم بخواهد، ساختار نمی‌گذارد. سه بار با رهبر کره شمالی دیدار کرد و حتی گفت من نامه عاشقانه هم رد و بدل کرده‌ام. اما ذره ای از تحریم‌ها برداشته نشد. چون ساختارش اجازه نمی‌دهد. کتاب جان بولتون می‌گوید آقای ظریف آمد فرانسه، اما ما کاری کردیم که ترامپ او را نبیند. ترامپ می‌خواست، اما ما نگذاشتیم.

ملکی: تهدید به حمله، موثرتر از خود حمله است. اکنون ایران دست بالا را دارد، باید قدرت و قوت نظامی هوشیار و آماده باشد، اما به نظرم، مذاکرات دیپلماتیک اکنون هم می‌تواند بسیار موثر باشد؛ به ویژه با آمریکایی‌هابزرگترین سرمایه سیاسی اسرائیل نه پول است و نه لابی؛ بلکه ۷۰ تا ۸۰ میلیون مسیحی است که از صهیونیست‌ها صهیونیست‌تر هستند. آقای بایدن می‌گوید من یهودی نیستم، اما صهیونیست هستم. برای صهیونیست بودن نیازی نیست که یهودی باشید. صهیونیست ها و آونجلیست ها می‌گویند عیسی اگر بخواهد ظهور کند، بیت المقدس خراب شود جنگ های آخر الزمانی ایجاد می شود و ۴۰۰ میلیون نفر کشته می شود، عیسی مسیح ظهور می‌کند و ۱۰۰۰ سال حکومت می کند. دوره آخر الزمان است و پایان جهان است. یعنی ایمان دارند.
کشیشی به شارون گفته بود: تو به چه حقی از غزه بیرون آمدی؟ زیرا اکنون پیامبر من دیرتر ظهور می‌کند! با توجه به عقبه‌ای که اسرائیل دارد، روز به روز دستش بازتر می‌شود و امیدی نیست که بعد از نتانیاهو کسی روی کار بیاید که مذاکرات و آتش بس انجام شود. این افراد ادعای بزرگتر از این را دارند زیرا هیچ نیروی مقاومی جلوی خود نمی‌بینند. بنابراین آینده برای غرب آسیا بسیار مخاطره‌آمیزتر خواهد بود. چه هریس روی کار بیاید و چه ترامپ، ساختار ایالات متحده آمریکا فعلا از این تفکر حمایت می‌کند.

مذاکرات دیپلماتیک همین الان هم موثر است

ایرنا: این روزها این موضوع مطرح است که ایران به حمله اسرائیل جواب بدهد. اولا این به صلاح ایران است و ثانیا اگر قبل از انتخابات آمریکا روی بدهد، چه تاثیری روی انتخابات می‌گذارد؟

ملکی: به نظر من تهدید به حمله، موثرتر از خود حمله است. اکنون ایران دست بالا را دارد و همانطور که گفته شده باید قدرت و قوت نظامی هوشیار و آماده باشد، اما به نظر من، مذاکرات دیپلماتیک همین الان هم می‌تواند بسیار موثر باشد؛ به ویژه با آمریکایی‌ها.

به نظر می رسد ایران بهتر است به مذاکرات بپیوندد. وقتی آمریکایی‌ها هم گفته‌اند ما به مذاکرات غیرمستقیم مایل نیستیم. به نظرم مذاکره مستقیم هم ممکن است چیز بدی نباشد. شما برای منافع کشور باید هزینه کنید، یکی هم آبروست و بالاخره باید کاری کرد. یک بار پل‌ها، راه‌ها و راه‌آهن و زیرساخت‌های ما ساخته شده و جنگ عراق این‌ها را نابود کرد، ما با زحمت این امکانات را دوباره ساختیم و نباید بگذاریم از بین برود. در عین اینکه الان مشکلات مردم کم نیست. به نظر من با وجود ناترازی برق و انرژی اما ایران کشور پیشرویی است و در بسیاری از زیرساخت‌ها جلوتر از برخی از کشورهاست و اگر سایه شوم جنگ کنار برود ایران می تواند مداوم و پایدار امکاناتش را بهتر کند.

ابوالفتح: چشم اندازی برای کاهش تنش وجود ندارد، اما مدیریت تنش باید حفظ شود. هر اقدامی هم که می‌خواهد انجام شود، در چارچوب همان مدیریت تنش باشدبرای مردم آمریکا سیاست خارجی چندان مهم نیست

ابوالفتح: درباره صلاح بودن، مسئولان تصمیم می‌گیرند، من امیدوارم مدیریت تنش همچنان ادامه پیدا کند. هیچ چشم اندازی برای کاهش تنش وجود ندارد، ولی مدیریت تنش باید حفظ شود. هر اقدامی هم که می‌خواهد انجام شود، در چارچوب همان مدیریت تنش باشد. برای مردم آمریکا موضوع سیاست خارجی چندان مهم نیست. اینکه ایران، اسرائیل را بزند و یا اسرائیل، ایران را بزند برایشان مهم نیست. تنها وقتی که سرباز آمریکایی کشته شود، جامعه آمریکا به غلیان می‌افتد. مردم عادی فقط می‌خواهند بدانند آخر ماه چقدر ته جیب‌شان می‌ماند، مالیاتشان به چه صورت می‌شود. اصلا نمی‌دانند دعوا بر سر چه چیزی است.
بنابراین به نظر نمی‌آید پاسخی که ایران در این دو، سه روز بدهد، اتفاق خاصی ایجاد کند. از طرفی برای آمریکا پاسخ ایران زیاد مهم نیست. یعنی اثر وضعی نمی‌گذارد. پاسخ اسرائیل به ایران مهم است که آیا آمریکا با اسرائیل همراه می‌شود؟ اگر همراه شود آیا ایران به منافع آمریکا حمله می‌کند؟ برای آمریکا حمله ایران چندان التهاب ایجاد نمی‌کند. زیرا می‌دانند که ایران به آمریکا حمله نمی‌کند. مگر این که دو طرف وارد جنگ مستقیم شوند که در آن صورت هم فقط تلفات برایشان اهمیت دارد.
تهیه و تنظیم گزارش از : مریم شفیعی


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

سوریه، یک سقوط سریع

تهران- ایرنا- کمتر کسی باور می‌کرد سیر تحولات و دگرگونی‌ها در خاورمیانه به این سرعت …