کوتاهترین و در عینحال مهمترین، اثرگذارترین و درخشانترین برهه زندگانی حضرت فاطمه(س)، دوره پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) است که بیان سیر حوادث و ترتیب زمانی آنها، زمینهها، چگونگی و چرایی وقوع آنها نیازمند پژوهش دقیق تاریخی است. مجموعه این مباحث از سوی حجتالاسلام محمدرضا جباری، عضو هیئت علمی و مدیر گروه تاریخ مؤسسه امام خمینی(ره) و از اساتید و پژوهشگران بنام تاریخ اسلام و اهلبیت(ع) به همت مؤسسه پرسمان با عنوان «درآمدی بر تاریخ تحلیلی زندگانی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها» تولید شده است که برای نخستین بار در ایام فاطمیه به صورت روزانه از خبرگزاری ایکنا منتشر میشود. در ادامه مشروح قسمت سوم را مطالعه میکنید.
در برنامه قبل، آنچه تقدیم حضور کردیم و به مقدماتی گذشت، به چارچوب مباحثی درباره حضرت زهرا(س) پرداختیم. عرض کردیم که رویکرد و نگاه به مباحث مربوط به حضرت زهرا(س) تاریخی است و سپس به ادوار تاریخی مربوط به حیات آن حضرت اشاره کردیم. یکی از رویکردها، رویکرد سیره است که با تاریخ متفاوت بوده که اشاراتی به آن داشتم. همچنین با توجه به نگاه دقیقی که مرحوم شهید مطهری به سیره کردند، تاریخ، ناظر به حوادث کلی مربوط به رخدادهای عصر یک معصوم(ع) و واکنش معصوم نسبت به آن رخدادهاست که از این واکنشها و رفتارهای معصوم نسبت به رخدادهای عصرشان، حیات فردی، خانوادگی، اجتماعی و زیست محیطی آنها، اصول ثابتی را با عنوان سیره معصوم(ع) استنباط میکنیم.
منزلتشناسی، مناقب و کرامات معصومین(ع)، محور دیگری است که آثار ارزشمندی در این زمینه تدوین شده است. در برنامه قبل به اهم منابعی که در رابطه با حضرت زهرا(س) از ادوار کهن و سدههای اولیه اسلام تدوین شده است، تا دوره معاصر، اشاره کردم که بزرگان ما به تدوینهای مستقل و غیرمستقل درباره آن حضرت اهتمام داشتند.
از آثار معاصر به کتاب ۶ جلدی «دانشنامه فاطمی» تأکید کردم و اینکه اگر شما عزیزان دنبال یک اثر قیم و ارزشمند تحلیلی و تألیفی باشید که توسط مؤلفان برجسته در رابطه با مباحث گوناگون حضرت فاطمه نوشته شده است، این اثر قابل معرفی است. دو جلد اول این دانشنامه، مربوط به حیات، منزلت و سیره حضرت زهرا(س) است، جلد سوم مربوط به حکمت فاطمی و نگاه فاطمه(س) به مباحث معارفی است و جلد چهارم تا ششم به مسئله زن با نگاه فاطمه(س) پرداخته شده است.
آنچه به بحث ما مربوط میشود، دو جلد اول این کتاب است و از مدخلها و مقالات آن در بحثهایی که ارائه میشود، استفاده میکنم. کتاب دیگری که شب گذشته معرفی کردم؛ کتابی از بنده با عنوان «سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا(س)» است که توسط نشر معارف وابسته به دانشگاه معارف اسلامی منتشر شده است. قریب به یک دهه از انتشار این کتاب میگذرد و چاپهای متعددی از آن منتشر شده است. اگر در مباحث سیره وارد شدیم بیشتر درباره این کتاب توضیح میدهم. البته ترجمه انگلیسی و عربی کتاب نیز آماده است.
حال به مباحث تاریخی مربوط به حضرت زهرا(س) ورود میکنیم که زندگی ایشان را میتوان در سه دوره «ولادت تا هجرت پیامبر(ص)به مدینه»، دوره «هجرت تا وفات پیامبر اکرم(ص)» و دوره «بعد از وفات پیامبر(ص)» دنبال کرد.
درباره ولادت حضرت زهرا(س) و برخی از آثاری که در این زمینه تدوین شده است، شب گذشته اشاره کردم. مرحوم شیخ صدوق، کتابی با عنوان «مولد فاطمه» دارد و شواهدی وجود دارد که این کتاب تا چند قرن بعد از شیخ صدوق، موجود و در دست بزرگان بوده است و اکنون در اختیار ما نیست، اما در آثار دیگر، روایاتی از آن نقل شده است و این سبکی است که در گذشته وجود داشته است، یعنی وقتی برخی آثار، که اکنون در اختیار نیست و مفقود شده است، اما از آن در کتابهای بعدی نقل شده است، بزرگان و محققانی روایات نقل شده از آن کتاب را جمعآوری کرده و در کتاب مجزایی منتشر کردهاند. به ویژه کتاب «مولد فاطمه» از این دست کتابهاست که استاد محقق و تاریخپژوه، محمدباقر یوسفی غروی آن را جمعآوری و در کتابچهای چاپ کرده است.
این روش در دیگر آثار مفقود نیز وجود دارد و بزرگان این کار را انجام دادهاند؛ از جمله کتابی از ابوبکر جوهری از علمای اهل سنت، متوفای ۳۲۳ هجری است که حدود ۶ سال مانده به غیبت صغری، فوت کرده است. کتابی با عنوان «السقیفه و فدک» داشته است که این کتاب، اکنون در اختیار ما نیست، اما ابنابی الحدید معتزله، در شرح نهجالبلاغه، روایات متعددی از کتاب ابوبکر جوهری نقل کرده است و آقازاده مرحوم علامه امینی(ره) – شیخ محمدهادی امینی – این کتاب را احیا کرده است. در واقع روایات ابوبکر جوهری را استخراج و تحقیق کرده و با عنوان «السقیفه و فدک» چاپ کرده است.
اتفاقاً در کتاب ابوبکر جوهری، روایات نابی از حقایقی که رخ داده، وقایع بعد از وفات پیامبر(ص) و مسائل مربوط به فدک، آمده است که دستمایه خوبی برای شیعه بوده و در رابطه با اهل سنت نیز، اگر از منابع خودشان درباره رخدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص) مطرح کنیم، کتاب «السقیفه و فدک» منبع خوبی است.
کتابهایی درباره ولادت حضرت فاطمه(س)
از دیگر آثاری که شب گذشته هم اشاره کردم، روایات مربوط به حضرت زهرا(س) در جلد اول کتاب اصول کافی است که با تأکید آن را تکرار میکنم و امیدوارم اهل مطالعه این کتاب باشید. کسانی که به متن روایات، تبحر، آشنایی و تسلط کافی نداشته باشند، از ترجمه هم میتوانند استفاده کنند. اتفاقاً تلخیص هم شده است، یعنی این دو جلد را در یک جلد تلخیص کردهاند، اما چه بهتر که این دو جلد مطالعه شود؛ چراکه جلد اول درباره روایات مربوط به امامشناسی است و با کتاب «العقل و الجهل» شروع میشود و سپس در ادامه کتاب «الحجه» است که در آن روایات مناسب و بابهای متعددی در رابطه با شئون و جایگاه ائمه(ع) و معرفی ائمه(ع) از زبان خودشان بیان شده است. برای مثال یکی از ابواب آن باب «إذا شاءَ أن یَعلَم علم» است، یعنی ائمه اگر بخواهند بدانند، میدانند. در واقع این باب، مربوط به علم ائمه(ع) است، یعنی به اذن الهی میتوانند علم غیب داشته باشند.
با توجه به این روایات میتوانیم به برخی از شبهاتی که در رابطه با علم ائمه(ع) مطرح میشود، پاسخ دهیم و در اواخر کتاب شریف جلد اول «اصول کافی» نیز، ابواب مولد ائمه معصومین(ع) وجود دارد که باب «مولد فاطمه» یکی از آنهاست.
به کتاب «بحار الانوار» نیز اشاره کردم که جلد ۴۳ مختص حضرت فاطمه(س) است و همچنین درباره حسنین هم روایاتی وجود دارد. یک کتاب جدید نیز معرفی میکنم که «عوالم العلوم و المعارف» است که شاید نام آن را شنیده باشید. این کتاب ارزشمندی، مانند «بحارالانوار» است. کتاب «بحار الانوار» در ۱۱۰ جلد، دریایی از روایات اهل بیت(ع) را شامل میشود. زمانی شنیدم مرحوم علامه طباطبایی(ره) فرموده بودند، یک دوره، روایات ۱۱۰ جلدی بحار را مطالعه کردم که همت بزرگی میخواهد، و ای کاش بتوانیم در این وادی برنامه مطالعه حدیث داشته باشیم و یک دوره کتابی مثل بحار، کافی و … را بخوانیم و مباحثه کنیم که دریاهای نور در آنها وجود دارد.
مرحوم علامه مجلسی عمرش را بر سر «بحارالانوار» گذاشت و از امکاناتی که دولت صفویه شیعی فراهم کرد، شاگردان علامه مجلسی در رکاب ایشان کار کردند. آنها آثار حدیثی را گرد آوردند و منقح، مدون و دستهبندی کردند. مؤلف کتاب «عوالم العلوم»، شیخ عبدالله بحرانی اصفهانی نیز شاگرد علامه مجلسی بوده و ۲۰ سال در خدمت علامه در کار تدوین «بحار الانوار» دست داشته و کمک کرده است. وقتی میگوییم بحرانی، ذهنتان به بحرین امروزی نرود که منطقه کوچکی در کنار دریای عمان است، بحرین تاریخی محدودی از عمان تا بصره را شامل میشد و در کتب تاریخی وقتی سخن از بحرین است، منظور این محدوده است که علمای بزرگی منسوب به بحرین بودهاند.
مرحوم علامه مجلسی قصد داشته است، بعد از تدوین بحار، روایاتی که احیاناً در بحار نیاورده است را در «مستدرک بحارالانوار» بیاورد که مستدرک به معنی این است که بزرگانی که روایاتی را باید در کتاب میآوردند، اما نیامده است، در کتاب دیگری تدارک میکردند و آنها را مینگاشتند. در اهل سنت هم داریم که حاکم نیشابوری متوفی اوایل قرن پنجم، «المستدرک علی الصحیحین» را نوشت، یعنی بر «صحیح بخاری»، مستدرک نوشت و عالم معتدلی بوده است و از علمای ما نیز مرحوم محدث نوری حدود ۱۵۰ سال قبل، «المستدرک الوسائل» را نوشت.
مجموع مجلدات «عوالم العلوم» در اختیار نیست و البته مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی وقتی در «الذریعه» از عوالم یاد میکند، میگوید: شنیدهام که این کتاب در یزد، موجود است. مرحوم سیدمحمدباقر ابطحی اصفهانی تلاش بسیاری بر چاپ «عوالم العلوم» کرد و مجلداتی از آن را چاپ کرد و گفتهاند؛ حجمش از «بحار الانوار» هم، بیشتر بوده است، یعنی ۱۰۰ جلد رحلی سابق. به هر حال مجلداتی از آن به همت مرحوم سیدمحمدباقر ابطحی اصفهانی تحقیق و چاپ شده است. حدود ۲۶ مجلد آن موجود بوده و چاپ شده و جلدهای نهم تا بیست و ششم به حضرت زهرا(س) و پیامبر اکرم(ص) مربوط است، جلد یازدهم آن نیز، دارای دو بخش است یعنی در دو مجلد چاپ شده است که هر دو مربوط به حضرت زهرا(س) است؛ لذا افزون بر «بحارلانوار» بخواهید، روایات حضرت زهرا(س) را مطالعه کنید، صاحب «عوالم العلوم» در ابواب مشخصی و ریزمحورهای آن عنوان کرده است.
کتاب دیگر «الموسوعة الکبری، الفاطمة الزهرا(س)» است، مرحوم اسماعیل انصاری زنجانی، عمرش را سر این کتاب گذاشت و ۲۵ سال برای آن وقت گذاشت و هر آنچه در رابطه با حضرت زهرا(س) در هزاران اثر وجود داشت، و خود عنوان میکند؛ به ۳۰ هزار منبع مراجعه و فیشبرداری کردهام که برخی از منابع در دمشق و برخی در مدینه بودند و حتی به لغتنامه دهخدا نیز ارجاع داده است. این اثر برای تحقیق در رابطه با حضرت زهرا(س)، کتاب خوبی است. این کتاب به سه بخش کلی تقسیم شده است، بخش حضرت زهرا(س)، قبل از دنیا، در دنیا و در آخرت است که قبل از دنیا، مربوط به خلقت نوری حضرت زهرا(س) بوده و در این جلسه به آن اشاره میکنم. در جلد دوم صفحه ۶۵ تا ۱۹۳ به حضرت زهرا(س) و ولادتش میپردازد.
کتابی در پاسخ به شبهه سوزاندن درب خانه حضرت فاطمه(س)
کتابی از علامه سیدجعفر مرتضی عاملی نیز وجود دارد. عالم بزرگوار لبنانی که مدتی هم در قم ساکن بود و با بزرگانی از علمای تاریخی در عرصه فقه، اصول، تاریخ، رجال، کلام و … هم بحث بودند، از جمله با سیدمهدی روحانی، آیتالله علی احمدی میانجی که هر دو اهل فن تاریخ، رجال شناس و فقیه و اصولی بودند و با هم مباحثه داشتند و آیتالله شبیری زنجانی که اکنون در قید حیات هستند، با هم جلسات تاریخی و تفسیری داشتند و اثر برجسته قابل طرح از علامه سیدجعفر مرتضی عاملی همین کتاب «الصحیح من سیره النبی الأعظم» است که در ۳۵ جلد چاپ شده و از دوره ولادت پیامبر(ص) تا رحلت پیامبر(ص)، کار تحقیقی مناسبی انجام داده است. ۵۳ جلد نیز کار مشابهی درباره امیرالمؤمنین علی(ع) انجام داده و تکنگارههایی درباره دیگر ائمه(ع) از جمله امام حسن(ع) در کتاب «الحیاة السیاسیة للامام الحسن(ع)»، «الحیاة السیاسیة للامام الرضا علیهالسلام» و همینطور درباره امام جواد(ع) نوشته است و درباره امام حسین(ع) نیز کاری شبیه «الصحیح» انجام داده و چاپ شده است.
این بزرگوار که در دهه ۷۰ به خدمتشان میرسیدیم، در آن دوره با القای برخی شبهات درباره حضرت زهرا(س) مواجه شد و یکی از عالمان لبنان به نام مرحوم سید محمدحسین فضل الله که در یک سخنرانی بیان میکند که چطور ممکن است هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) صورت بگیرد و علی(ع) شاهد باشد و اینها با غیرت علی سازگار نیست که وهابیت و دشمنان شیعه نیز آن را مطرح میکنند. عالم لبنانی، تاریخشناس و متخصص فن تاریخ نبود و علامه جعفر مرتضی، وقتی این شبهه را از وی شنید، برآشفت و او را به مناظره دعوت کرد؛ که از زبان ایشان شنیدم، مکرر، شیخ فضلالله را به منظره دعوت کردم و گفتم در هر جا و از هر شبکهای از جمله شبکه المنار لبنان به صورت زنده مناظره کنیم تا ببینیم این شبهه چقدر قابل قبول است و او حاضر به مناظره نشد؛ لذا دست به قلم شد و دو جلد کتاب «مأساة الزهرا» را نوشت و در آن مستوفی به این شبهه پاسخ داد. از جمله، شبههای که امروز هم مطرح میشود و کاملاً مضحک است. اینکه خانههای قدیمی، درب نداشته است، بنابراین بحث سوزاندن درب خانه فاطمه کذب، دروغ و افسانه است. وی در بیش از ۶۰ صفحه روایات متعددی، دال بر وجود خانه، قفل درب و … میآورد.
این کتاب با عنوان «رنجهای زهرا(س)» ترجمه شده است و در سال ۷۷ که خدمت جعفر مرتضی عاملی بودیم، گفت؛ من خلفیات کتاب «مأساة الزهرا» را هم نوشتهام که تتمه و تکملهای بر این کتاب است که چاپ شده و موجود است. این اثر در نرمافزار «مکتبة الاهل البیت(ع)» نیز موجود است و میتوانید از آن نیز استفاده کنید. حدود ۷ هزار جلد کتاب در این نرمافزار وجود دارد و امروز برای عرصه تحقیق، مستغنی از این نرمافزارها نیستیم، چه بسا تدبیر کنند این نرمافزارها را معرفی کنند که ممکن است، کسانی در خارج از ایران به آن نیاز داشته باشند که این نرمافزار میتواند مفید باشد.
خلقت نوری حضرت زهرا(س)
یک بحث درباره ولادت، خلقت نوری است. بحث دیگر تاریخ ولادت و مکان ولادت حضرت زهرا(س) است. درباره خلقت نوری حضرت زهرا(س)، روایات متعددی از از شیعه و اهل سنت وجود دارد که اهل سنت نمیتوانند تردیدی در اینکه وجود فاطمه(س)، وجودی بهشتی بوده است، داشته باشند و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد. یک روایت در متون گوناگون از جمله در «دلایل الامامه» طبری آمده است که یکی از آثار ارزشمند از قرن چهارم و پنجم است. درباره مؤلف اطلاع زیادی نداریم، اما میدانیم که از طبریهای شیعه است. چند نفر در رابطه با تاریخ داریم که طبری و تاریخنویس بودند و معروفترین آنها طبری سنی است که ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری و متوفای ۳۱۰ هجری است و از علمای سنی مقیم بغداد بوده، اما اصالتاً از طبرستان ایران بوده است. هم مفسر و هم مورخ بوده و کتاب «تاریخ طبری» معروف از حضرت آدم تا سال ۳۰۲ قمری (هشت سال قبل از وفاتش) را شامل میشود. یک دوره کتاب تاریخ عمومی است. یک دوره هم کتاب تفسیر با عنوان «جامع البیان» دارد که تفسیر روایی از تفاسیر روایی کهن به شمار میرود.
طبری شیعی مؤلف کتاب «المسترشد فی الامامه و دلایل الامامه» است که برای قرن چهارم بوده و این کتاب اکنون موجود است و «بحار الانوار» جزء منابع کتاب «دلایل الامامه» بوده است و درصدد نقل معجزات و کرامات ائمه(ع) بوده که دلالت بر امامت آنها داشته است. در «دلایل الامامه» صفحه ۱۴۸ و در آثار شیخ صدوق مانند «توحید صدوق»، «عیون و اخبارالرضا» و در «احتجاح» مرحوم طبرسی و «روضه الواعظین» فتال نیشابوری این روایت نقل شده است که پیامبر اکرم(ص)، مسئله معراج را مطرح میکند و اینکه در معراج همراه جبرئیل، اسرافیل و میکائیل بودم، اذان و اقامه گفته شد، به نماز ایستادم. (براساس این گونه روایات که در متون شیعه و اهل سنت نقل شده است، مسئله تشریع اذان مربوط به شب معراج است که جبرئیل اذان گفت، میکائیل اقامه گفت و نماز تشریع شد. ما کاری به این نداریم که روایات عجیب و غریب در متون اهل سنت نقل شده است که تشریع اذان بعد از هجرت پیامبر(ص) به مدینه است که در آنجا متبحر بودند که مثل نصارا ناقوس بزنند و مثل یهود بوق و شیپور بزنند که صحابهای بلند شد و گفت: من در عالم خواب دیدم، کسی به من اذان را یاد داد و پیامبر هم فرمود، چیست؟ اذان را گفت و به بلال آموخت و او نیز اذان گفت. بعد عمر گفت: من هم این خواب را دیدم، ولی نقل نکردم؛ که این روایت عجیب است و اهل بیت(ع) در این زمینه موضع شدیدی گرفتند و امام حسین(ع) فرمودند: وحی بر پیامبر شما نازل میشد، در حالی که خداوند اذان را به صحابه یاد بدهد؟! که متأسفانه برای فضیلتتراشی این روایت جعل شده است.
پیامبر(ص) میفرمایند؛ «فلما صرت الی الحجب اخذ جبرئیل بیدی فادخلنی الجنه»، در یک منزل و مرحلهای جبرئیل، من را وارد بهشت کرد که؛ «ثم تقدمت امامی فاذا، انا برطب الین من الزبد، و اطیب من المسک، و احلی من العسل، فاخذت رطبه فاکلتها، فتحولت الرطبه نطفه فی صلبی. فلما ان هبطت الی الارض واقعت خدیجه، فحملت بفاطمه علیهاالسلام، ففاطمه حوراء انسیه فاذا اشتقت الی الجنه شممت رائحه فاطمه علیهاالسلام؛ وقتی کمی جلوتر رفتم با خرمایی مواجه شدم که از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر بود، من یکی از آنها را خوردم و آن به وجود و صلب من رفت؛ هنگامی که به زمین برگشتم با خدیجه ارتباط پیدا کردم و آن عسل و رطب در وجود من، به ریشه وجودی فاطمه منتقل شد و خدیجه باردار شد، پس فاطمه حوریهای انسیه است که هرگاه اشتیاق بهشت پیدا میکنم، بوی فاطمه را استشمام میکنم.»
این حدیث، در تعدادی از منابع از جمله اهل سنت، میوه بهشتی عنوان شده است که در معجم طبرانی و مجمع الزوائد هیثمی گفته شده است؛ بهترین و پاکیزهترین درختان بهشت، میوهای به پیامبر داده شده و تناول کرده است.
در برخی از روایات آمده است که آن میوه از شجره طوبی بوده است و در تعدادی از روایات ما مانند «علل الشرایع» مرحوم صدوق و «دلایل الامامه» طبری آمده است که میوه، سیب بود و در حاکم نیشابوری در «مستدرک علی الصحیحین نیز آمده است که میوه، گلابی بود. شبهای قبل نیز گفتهام که محققان معتقدند، اینها منافاتی با هم ندارند و قابل جمع هستند. پیامبر(ص) چه بسا در بهشت از چند میوه تناول کرده است؛ بنابراین با توجه به کثرت روایات در این زمینه کسی نمیتواند منکر ریشه آسمانی و بهشتی داشتن وجود فاطمه(س) باشد. به ویژه روایاتی که اهل سنت هم بیان کردهاند. عایشه و دیگران نقل کردهاند که پیامبر(ص)، فاطمه را زیاد میبویید و میبوسید و میفرمود: «اشتقت الی الجنه شممت رائحه فاطمه علیهاالسلام». این یک مسئلهای است که میتوان در جای خود تفسیر بیشتری کرد.
سال ولادت حضرت فاطمه(س)
در شبهای گذشته از «دانشنامه فاطمی» در جلد اول، درباره مدخل و مقاله ولادت فاطمه(س) که سیدکاظم طباطبایی نوشته است، گفتیم. نکته دوم، بحث سال ولادت حضرت فاطمه(س) است. در این زمینه میان شیعه و سنی اختلاف وجود دارد، اما روایت مشهور نزد شیعه، سال پنجم بعثت است که شواهد این قول را بیان میکنم. اینکه خدیجه(س) هنگام ولادت فاطمه(س) در چه سنی بود؟ بنابر اینکه درباره سن خدیجه(س) اختلاف وجود دارد و سن ۲۵ سال را برای هنگام ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س) بیان میکنند که برخی ۲۸ سال و برخی ۳۰ سال، ۳۴ سال، ۳۵، ۴۰ سال، ۴۵ سال و … را نیز بیان میکنند که اقوال گوناگونی درباره سن حضرت خدیجه مطرح است و این به دلیل دشمنیهایی است که با این بانوی بزرگوار پدید آمد و غرضورزیهایی که ایجاد شد، کسانی احساس رقابت میکردند و عایشه یکی از همسران پیامبر(ص) به طور مشخص با او احساس رقابت میکرد و گاهی از او بدگویی میکرد که موجب ناراحتی حضرت فاطمه(س) میشد. در واقع بزرگ جلوه دادن سن خدیجه(س) نیز از همینجا ناشی شده است.
اما آنچه بسیاری پذیرفتهاند، سن ۲۸ سال است که به تعبیر علامه سیدجعفر مرتضی عاملی «لقد رجحه کثیرون» است و بیهقی از علمای اهل سنت در این باره بر ۲۵ سال تصریح کرده است؛ که این دو قول معقول هستند، با این حال طبعاً در سال ۴۵ که ۲۰ سال بعد از ازدواج، در ۴۵ سالگی پیامبر(ص)، حضرت خدیجه، ۴۸ ساله میشود؛ که برخی تلاش کردهاند ۴۰ سال را مشهور کنند که بیجهت مشهور شده است و سپس میگویند، چطور خدیجه در ۶۰ سالگی صاحب فرزند شده است، در حالی که حضرت خدیجه در ۴۸ سالگی صاحب فرزند شدند.
اکثر علمای شیعی از جمله مرحوم شیخ طوسی، مرحوم کلینی، طبری در «دلایل الامامه»، طبرسی در «اعلام الوری»، اربلی در «کشف الغمه»، ابن شهر آشوب در «مناقب آل ابی طالب«، مسعودی در «اثبات الوصیه» و همچنین روایت با سند معتبر مرحوم کلینی در «کافی» از امام باقر(ع) نقل کرده که فاطمه(س) در ۴۵ سالگی پیامبر(ص) و پنج سال بعد از بعثت پیامبر متولد شد. این قول مشهور میان شیعه است و ترجیح دارد و شواهد ۶ – ۷ گانهای برای آن وجود دارد و در میان شیعه قول دیگری هم وجود دارد که سال دوم بعثت است و در میان اهل سنت نیز روایت پنج سال قبل از بعثت مشهور است.
انتهای پیام
منبع