به گزارش ایکنا از اصفهان، در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۱۳ جمادیالثانی، مصادف با سالروز وفات حضرت امالبنین(س)، روز تکریم مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است؛ مادران و همسرانی که بهمثابه کوه، تکیهگاهی برای قهرمانان و مجاهدان شدند تا آنها کمر راست کنند و پیش بروند. خواندن و شنیدن از این نقشآفرینان پشت صحنه از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ زیرا با مطالعه زندگی این افراد درمییابیم که قهرمانان نیز مثل دیگر مردم عادی دچار شک، ترس و ناامیدی میشدند و با توکل و تکیه بر عشق، مساعدت و همراهی خانواده از شرایط سخت گذر میکردند. در ادامه با چند کتاب آشنا میشویم که شرح حالی از زندگی این زنان قهرمانپرور است.
قصه مهتاب
کتاب «قصه مهتاب» روایتی از مبارزات یکی از بانوان مجاهد در جریان انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق است. این کتاب را سیدولی هاشمی تألیف و نشر هاجر آن را چاپ و روانه بازار نشر کرده است. شخصیت اصلی این کتاب، سیدهخدیجه مستعدی عربانی در روستای عربان گیلان به دنیا آمد؛ ولی پدر و مادرش زاده عراق بودند. جد آنها با گسترش اختلافات میان شیعه و سنی در نجف از آنجا گریخته و به ایران آمده بود. خدیجه مستعدی در جریان مبارزات انقلابی دستگیر شد و به زندان افتاد. بعد از انقلاب نیز با وقوع جنگ، در ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ مشغول به فعالیت شد. یکی از فرزندانش نیز به شهادت رسید و دو فرزند دیگر جانباز شدند. وقایع و اتفاقات زندگی او که در کتاب «قصه مهتاب» ثبت شده، خواندنی و جذاب است.
خداحافظ سالار
پروانه چراغنوروزی میگوید: «مثل یک سرباز بشمار سه آماده میشدم. از یک شهر جنگی به شهر جنگی دیگر. از دهه ۶۰ تا دهه ۹۰. از سرپلذهاب و اهواز تا دمشق و بیروت.» او یک عمر با مردی زندگی کرد که هربار از خانه بیرون میرفت، احتمال داشت دیگر برنگردد. حسین همدانی از اولین روزهای جنگ ایران و عراق از خانه بیرون زد و تا وقتی پیکرش از سوریه به همدان برگشت، لحظهای از دویدن و تلاش بازنایستاد.
کتاب «خداحافظ سالار» زندگی این مجاهد را از زاویه چشمانی نگران به نظاره نشسته؛ روایتی از زبان پروانه چراغنوروزی، همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی که حمید حسام آن را نگاشته است.
آنچه خاطرات این بانو را از دیگر وقایع مشابه متمایز میکند، زندگی او در نزدیکترین مکان به خط مقدم است؛ حتی آن هنگام که سوریه دچار جنگ داخلی شد، خانواده شهید همدانی برخلاف همه که در حال فرار از سوریه بودند، به دمشق رفتند؛ درست زمانی که مسلحین تا پشت قصر ریاستجمهوری رسیده بودند.
در «خداحافظ سالار» از عشقی سخن رانده شده که 30 سال زندگی زیر آتش گلوله و خمپاره را آسان و شیرین میکند. این کتاب در قطع رقعی و در ۴۴۶ صفحه از سوی انتشارات بیست و هفت بعثت چاپ شده است.
اسم تو مصطفاست
روزی که مصطفی به خواستگاری آمده بود، گفت: «من اگه همسر میخواستم، اینجا نمیاومدم. من میخوام همسرم همسنگرم هم باشه.» جوانی که به خواستگاری سمیه ابراهیمپور آمده بود، جوان دهه 30 و 40 نبود؛ جوان دهه شصتی بود که حتی جنگ را از دور هم ندیده بود؛ اما از سنین نوجوانی داخل مسجد و بسیج بزرگ شده بود و تمام عشق و شورش رسیدن به قهرمانهایی بود که شهید نام داشتند؛ برای همین وقتی از هیچ طریقی موفق به کسب اجازه جنگ در سوریه نشد، به همسرش گفت: «بیا افغانی یاد بگیریم» و بعد با مدرکی جعلی همراه نیروهای فاطمیون راهی سوریه شد.
این اثر را راضیه تجار تألیف و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده؛ همچنین به تقریظ و تأیید مقام معظم رهبری نیز مزین شده است.
خاتون و قوماندان
دایره جبهه مقاومت روز به روز در حال گسترش است و مردان سوری، لبنانی، ایرانی، افغانستانی و پاکستانی دوشادوش یکدیگر جنگیدهاند و خونشان در هم آمیخته است.
کتاب «خاتون و قوماندان» نوشته مریم قربانزاده از معدود آثاری است که به سراغ شهیدی رفته که ملیت ایرانی ندارد، گرچه ایران وطن دوم اوست. علیرضا توسلی معروف به ابوحامد، اولین فرمانده یگان فاطمیون بود که برادران افغانستانی را زیر یک پرچم جمع کرد. امالبنین حسینی، همسر او نیز در افغانستان به دنیا آمد و در مشهد بزرگ شد. برای او سختیهای زندگی در مقام یک مهاجر، با مشکلات زندگی با مردی مجاهد همراه بود؛ مردی که سالها برای آزادی افغانستان جنگید و پس از آن برای آزادی جهان اسلام از چنگال تکفیر و استکبار. سرنوشت این زوج پر از سختی بود. صبر، عشق و ایمانی که در زندگی آنها جریان داشت، از دل تمام این مشکلات حماسهای غریبانه میسازد.
سرزمین بیفصل
کتاب «سرزمین بیفصل» شاهکاری دیگر با موضوع نقش زنان در حماسهآفرینی قهرمانان است. این کتاب که نوشته سمیه عظیمی ستوده کاشانی است، روایتی جذاب از ۳۵ سال زندگی مشترک پروین مرادی با شهید سیدحمید تقویفر معروف به ابومریم، فرمانده اطلاعات و عملیات سپاه قدس و یکی از شهدای مدافع حرم استان خوزستان محسوب میشود.
ساجی
کتاب «ساجی» اثر بهناز ضرابیزاده در انتشارات سوره مهر منتشر شده است. در این کتاب، جنگ تحمیلی با نگاهی انساندوستانه روایت میشود. نسرین باقرزاده، راوی این کتاب هرگز فکرش را هم نمیکرد که روزی جنگ وارد خانهاش شود. او بدون داشتن هیچ سلاحی میخواهد از کیان خانوادهاش دفاع کند. بسیاری از اقوام او شهید میشوند. وقتی همهچیزش را از دست میدهد، همچنان در پایان کتاب به بازسازی خرمشهر امید دارد.
چند روز نخست جنگ خانواده باقرزاده در خرمشهر بودند؛ اما به ناچار خرمشهر را ترک کردند و مانند دیگر زنان حاضر روانه شیراز شدند؛ ولی مردها در خرمشهر ماندند و از این شهر حفاظت کردند. در این دوران اتفاقات متعددی افتاد که جذابیتهای خاصی دارد. بانوان یا در خرمشهر و بوشهر یا در شهرهای دیگر پراکنده شدند؛ اما راوی این خاطرات بهدلیل ماندن در خرمشهر به شهرهای گوناگون مثل قم، ماهشهر و آبادان میرود و مدتی در این شهرها زندگی میکند. او روزها و شرایط سختی گذراند و سالهای پایانی دوباره به خوزستان بازگشت تا اینکه در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، سردار باقری به شهادت رسید.
ما هم جنگیدیم
«ما هم جنگیدیم» پنجمین کتاب از مجموعه «پشتیبانی جنگ» و دوازدهمین کتاب از مجموعه «زنان انقلاب» نشر راهیار، وابسته به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. روایتهای این کتاب به فعالیتهای زنان ملارد در پشتیبانی از جبهههای جنگ مربوط میشود.
کتاب دارای پیشگفتار ناشر، مقدمه نویسنده و مقدمه تاریخی است. نویسنده در مقدمه، شیوه کار و زمان آن را مشخص کرده و مقدمه تاریخی آن نیز مروری بر تاریخ فرهنگی اجتماعی ملارد است. روایت بانوان در چهار فصل جای گرفته؛ فصل اول با عنوان «قبل از انقلاب»، بیشتر به بیان خاطراتی از فعالیتهای آنها در دوران قبل از انقلاب پرداخته است. فصل دوم با عنوان «انقلاب و شروع جنگ»، شامل ۱۰ روایت از بانوان در خصوص فعالیتهای انقلابی در آغاز جنگ است. فصل سوم با عنوان «شروع کار جهاد»، ۳۹ روایت دارد و حال و هوای بانوان در انجام کارها، فعالیتهای جانبی، شیوه انجام کارها و… از جمله موضوعاتی است که راویان به آنها پرداختهاند و فصل چهارم با عنوان «امضای قطعنامه و پایان جنگ» با ۹ روایت، بیشتر به پایان کار پشتیبانی و فعالیتهای بانوان پس از جنگ پرداخته است.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام
منبع