به نام مهر تو آورند بارانها
به نام قهر تو پروردند طوفانها
در آن سپیده که هستی، به خویش اندیشید
دمید آیینهای در میان انسانها
تو نورِ نوری و خورشید، زیر سایه توست
به جستوجوی تو اند آفتابگردانها
از آن افق که تو در کائنات مینگری
از آب و آیینه روشنترند پنهانها
ضمیرهای اشاره، چکیده هستی
به نزد تو همه این است و پیش ما آنها
نبود این همه توحید، دیدنی، محسوس
پس از ظهور تو عینی شدند، برهانها
سکوت کردی و تبدیل شد نفسهایت
به گردبادی و پیچید در بیابانها
تو را هنوز ننامیدهام که میدانم
حجاب ذاتِ بسیطِ تو اند عنوانها
قربان ولیئی
انتهای پیام
منبع