به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست «آناتومی یک سقوط؛ بررسی ابعاد رسانهای و بینالمللی تحولات سوریه» شب گذشته، چهارم دیماه به همت فرهنگسرای رسانه در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد.
در این نشست، حسن شمشادی، کارشناس رسانه درباره فعالیتهای گروهک تحریرالشام در سوریه اظهار کرد: دهها گروهکی که در سوریه حضور دارند، تحت حمایت تحریرالشامی هستند که اکنون در رأس قرار دارد و سیاستهای ترکیه و عربستان را اجرا میکنند.
وی ادامه داد: در پنج سال گذشته، گروهک تحریرالشام با آموزشهای صهیونیستها، ترکها و… و پولهای عربستان و قطر ریبرند شدند و این ریبرندشدن، هدفمند بوده است.
این کارشناس رسانه با بیان اینکه حرکت همزمان ابومحمد الجولانی به سمت حلب و فتح سهروزه آن و نیز آتشبس صهیونیستها با حزبالله لبنان اتفاقی نبود، اضافه کرد: این اتفاقات از سوی صهیونیستها، ترکیه، عربستان و خود تحریرالشام هماهنگ شده بود و حتی در وزارت دفاع سوریه، یک نفر از کیان این کشور دفاع نمیکرد و ساختمان وزارت دفاع نیز کاملاً تخلیه شده بود.
در ادامه محمد خواجوئی، مدیر گروه مطالعات لبنان و فلسطین پژوهشکده تحقیقات استراتژیک خاورمیانه بیان کرد: حوادثی که در سوریه در مدت ۱۲ روز رخ داد، اتفاقی نظامی نبود؛ یعنی دمشق بهصورت نظامی فتح نشد. در سالهای گذشته، جنگهای خونینی در سوریه صورت گرفت و تعداد بسیار زیادی از مردم هم کشته شدند، اما کشور سقوط نکرد؛ بنابراین به نظر میرسد که توافقی سیاسی میان نیروهای معارض، نظام ارتش سوریه و بازیگران خارجی، این تحولات را رقم زد.
وی ادامه داد: سوریه از سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ به بعد عملاً شبیه یک بیمار مرگ مغزی بود که صرفاً زندگی نباتی داشت. با وجود اینکه از آن سال، این کشور توانست خود را احیا کند، اما نظامش فاقد هرگونه پویایی بود و هیچ تلاشی نیز برای بازسازی سیاسی و اصلاح ارتباط میان دولت و مردم انجام نشد؛ درواقع این نظام محکوم به فنا و فقط مسئله زمان آن مطرح بود.
این پژوهشگر مسائل سیاسی در توضیح چگونگی سقوط سوریه گفت: ما باید این نکته مهم را بدانیم که سقوط سوریه طی مجموعه فرایندی اتفاق افتاد، شامل ضعف اقتصادی و فقیرترشدن مردم، شمار زیاد آوارگان در این کشور و تحریمهای آمریکا که روز به روز این نظام و کشور را ضعیفتر میکرد؛ بنابراین سقوط حکومت بشار اسد نتیجه سیر فرآیندی نزولی و توافقهایی بود که در روزها و هفتههای قبل از سقوط این کشور شکل گرفته بود.
وی تصریح کرد: بخشی از تحولات سوریه، حاصل نظم منطقهایست که در حال رخدادن است. بعد از تاریخ هفتم اکتبر که حماس به اسرائیل حمله کرد و ضربه بزرگی به این رژیم زد، اسرائیل درصدد برآمد تا با حملاتی آن را جبران کند. نکته قابل اشاره این است که اسرائیل همیشه دغدغه رابطه با کشورهای عربی و اینکه موجودیتی عادی در منطقه شناخته شود، داشته و آمریکاییها نیز به دنبال همین هستند.
خواجوئی با بیان اینکه اسرائیل تا حدودی هم توانست به هدفش در رابطه با کشورهایی نظیر امارات، مصر، اردن و اخیراً هم عربستان برسد، گفت: اما روندی معکوس نیز برای اسرائیل به نام محور مقاومت وجود داشت که این رژیم بعد از حمله هفتم اکتبر تلاش کرد تا با ضربهزدن به حماس، حزبالله و در نهایت سوریه، فرصتی برای تغییر این روند پیدا کند.
وی اظهار کرد: حتی اگر بشار اسد سقوط نمیکرد، برنامه این بود که سوریه از محور مقاومت دور و جدا شود. سوریه برای ایران و محور مقاومت چند اهمیت راهبردی داشت؛ اولاً قدیمیترین متحد سیاسی ایران در جهان عرب بود. ثانیاً ستون فقرات محور مقاومت محسوب میشد. به لحاظ لجستیکی، این محور پیوندی جغرافیایی دارد که ایران، لبنان، عراق، فلسطین و سوریه را به هم متصل میکند و در این بین، سوریه مانند یک پل یا همان ستون فقرات در محور مقاومت عمل میکرد و برنامه این بود که این پل از این محور جدا شود.
این پژوهشگر مسائل سیاسی در خصوص آینده سوریه توضیح داد: همه نشانهها مبنی بر این است که ما با آیندهای بسیار سیال و متکثر روبهرو هستیم و بسیار بعید است که شاهد اقتدارگرایی در این کشور حتی از سوی جولانی باشیم.
وی تأکید کرد: مؤثرترین عامل برای اقتدارگرایی، ارتش است و ارتش سوریه عملاً از بین رفته؛ وقتی ارتش وجود نداشته نباشد، اقتدارگرایی امکان ندارد؛ بنابراین چنین گزینهای در سوریه بسیار نامحتمل است.
خواجوئی گفت: پیشبینی شخصی من این است که با تضعیف نهاد دولت و مشخصا ارتش، احتمالاً با سوریهای متکثر مواجه خواهیم شد و برای این تکثر چند عامل وجود دارد، مانند تعدد نیروهای داخلی در سوریه مثل همین گروه تحریرالشام که گرایشهای مختلفی به لحاظ هویتی دارند و همین مسئله موجب اختلافاتی درون این سیستم میشود.
وی عامل بعدی را شکافهای طایفهای و قومی در سوریه بیان کرد و افزود: یکی از اصلیترین نزاعها در این کشور، اختلاف بین کردهای سوریه و نیروهای مسلح ترکیه است. در حال حاضر هم این درگیریها چند روزیست بهخصوص در شمال سوریه شروع شده و در آینده جدیتر و بیشتر هم میشود. مسئله کردها در آینده سوریه میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد.
این پژوهشگر مسائل سیاسی در خصوص عامل دیگر به نزاع علویها با گروه حاکم بر سوریه اشاره کرد و گفت: علویها پایگاه نظام قبلی محسوب میشوند و بسیاری از آنها در حوزه اقتصادی و حوزههای دیگر پرنفوذند؛ همچنین باید به تحرکاتی که اسرائیل مجدداً انجام داده و بخشهایی که دوباره اشغال کرده است، اشاره کرد و این مسئله بدون چالش نخواهد بود، کمااینکه در جنوب سوریه شاهد اعتراضاتی مبنی بر حضور و اشغالگری اسرائیل بودیم.
وی اظهار کرد: یکی دیگر از مسائلی که میتواند نقش مهمی در سیالبودن آینده سوریه داشته باشد، قدرتهای خارجی و رویکرد آنها در قبال این کشور است که منافعشان با هم تفاوت دارد و در آینده سوریه اثرگذار خواهند بود، مثل ترکیه، ایالات متحده آمریکا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و اسرائیل. نگاه خوشبینانه این است که وضعیتی شبیه آنچه در لبنان یا عراق وجود دارد، اتفاق بیفتد؛ یعنی دولت مرکزی ضعیف و فاقد توان برقراری امنیت در سراسر کشور، ولی در عین حال فاقد جنگ داخلی.
نگین تهرانی
انتهای پیام
منبع