۴۲ ویژگی زمانه پساحقیقت – ایرنا

در این عصر، اخبار جعلی و اطلاعات گمراه‌کننده و برخی دیگر از مزخرفات به راحتی در قالبی دیگر منتشر می‌شوند و مرز بین حقیقت و دروغ به شدت مبهم شده است. این دوره را برخی اندیشمندان، پساحقیقت نام نهاده‌اند که ویژگی‌های زیر را دارد:

– تقدم شبکه‌های اجتماعی بر رسانه‌های گروهی: در این دوره خبرنگاران حرفه‌ای آموزش دیده، جای خود را به متن مردم داده‌اند و شبکه‌های اجتماعی اینترنتی، بر رسانه‌های گروهی پیشی گرفته‌اند.

– شکل گیری فردرسانه‌ها: در میان شبکه‌های اجتماعی، با برخی فردرسانه‌ها روبرو هستیم که قدرت انعکاس اخبار را دارند و هر مطلبی را به راحتی منتشر می‌کنند.

– اولویت احساسات بر حقایق: احساسات و باورهای شخصی در شکل‌دهی افکار عمومی نقش پررنگ‌تری نسبت به حقایق عینی ایفا می‌کنند.

– ترویج اخبار جعلی و اطلاعات نادرست: اخبار جعلی و اطلاعات نادرست به سرعت در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و به عنوان حقیقت پذیرفته می‌شوند.

– تئوری‌های توطئه: باور به تئوری‌های توطئه به جای اعتماد به منابع معتبر افزایش یافته است.

– نسبی‌گرایی حقیقت: حقیقت به عنوان یک مفهوم ثابت و مطلق دیده نمی‌شود و هر فرد به خود حق می‌دهد برداشت شخصی خود را از حقیقت داشته باشد، و کم‌تر به حق دیگران و حقیقت اصلی توجه می‌کند.

– ضعف نهادهای سنتی: نهادهای سنتی مانند رسانه‌ها، دولت‌ها و دانشگاه‌ها، به دلیل انتشار اخبار جعلی و اطلاعات نادرست، اعتبار خود را از دست می‌دهند.

– تقسیم‌بندی‌های جدید جامعه: در جوامع مختلف، گروه‌بندی‌های جدیدی یا باورها و دیدگاه‌های متفاوت تقسیم‌بندی شده و گفت‌وگوی منطقی و سازنده بین این گروه‌ها دشوار شده است.

– تاکید بر هویت‌های گروهی: برآمدن هویت‌های گروهی مانند ملیت، قومیت و دین منجر به تعصب‌های جدید و تعصب‌زدایی‌هایی از دیگر سو، شده است.

– زبان ساده و احساسی: استفاده از زبان ساده و احساسی برای جلب توجه و دستکاری افکار عمومی رواج یافته است.

– استفاده ابزاری از رسانه‌های اجتماعی: رسانه‌های اجتماعی به ابزاری برای انتشار اخبار جعلی، اطلاعات نادرست و تحریک احساسات تبدیل شده‌اند.

– کاهش اعتماد به متخصصان: اعتماد به متخصصان در زمینه‌های مختلف مانند علم، سیاست و اقتصاد کاهش یافته است.

– تاکید بر احساسات مثبت: اخبار و اطلاعاتی که احساسات مثبت را برمی‌انگیزند، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند.

– تاکید بر داستان‌سرایی: داستان‌سرایی و روایت‌های جذاب، حتی اگر بر اساس واقعیت نباشند، تأثیر بیشتری بر مخاطبان دارند.

– استفاده از کلیشه‌ها: کلیشه‌ها و تعمیم‌های ساده برای توصیف افراد و گروه‌ها به کار می‌روند.

– تاکید بر ظاهر و جذابیت: ظاهر و جذابیت افراد و محتوا، بر محتوا و کیفیت آن اولویت دارد.

– کاهش تحمل مخالفت: افراد به سختی می‌توانند نظرات مخالف را تحمل کنند و به دنبال تائید دیدگاه‌های خود هستند.

– افزایش قطب‌گرایی: جامعه به شدت قطبی شده و گفت‌وگوی سازنده بین طرفین دشوار شده است.

– کاهش اهمیت واقعیت‌های عینی: واقعیت‌های عینی جای خود را به واقعیت‌های ذهنی و شخصی داده‌اند.

– تاکید بر احساسات جمعی: احساسات جمعی بر احساسات فردی غلبه کرده و افراد تمایل دارند که با گروه همسو شوند.

– کاهش اهمیت شواهد: شواهد و مدارک عینی برای اثبات ادعاها اهمیت کمتری دارند.

– افزایش شکاکیت نسبت به همه چیز: شکاکیت نسبت به همه چیز، از جمله دولت‌ها، رسانه‌ها و متخصصان، افزایش یافته است.

– تاکید بر تجربه شخصی: تجربه شخصی بر شواهد و مدارک عینی اولویت دارد.

– کاهش اهمیت منطق و استدلال: منطق و استدلال جای خود را به احساسات و باورهای شخصی داده‌اند.

– افزایش اهمیت هویت: هویت، چه فردی و چه گروهی، به عنوان عامل اصلی شکل‌دهی باورها و رفتارها مطرح می‌شود.

– کاهش اهمیت حقیقت‌جویی: حقیقت‌جویی جای خود را به تایید باورهای شخصی داده است.

– افزایش اهمیت سرعت انتشار اطلاعات: سرعت انتشار اطلاعات بر دقت و صحت آن اولویت دارد.

– کاهش اهمیت تخصص: تخصص و دانش تخصصی جای خود را به تجربه شخصی و شهود داده است.

– کاهش اهمیت انتقاد: انتقاد از باورهای شخصی و گروهی به سختی پذیرفته می‌شود.

– افزایش اهمیت احساسات منفی: احساسات منفی مانند خشم، ترس و نفرت به شدت تقویت می‌شوند.

– کاهش اهمیت همدلی: همدلی با افراد با دیدگاه‌های متفاوت کاهش یافته است.

– تاکید بر موفقیت سریع: موفقیت سریع و آنی بر موفقیت پایدار و بلندمدت اولویت دارد.

– کاهش اهمیت مسئولیت‌پذیری: مسئولیت‌پذیری فردی و جمعی کاهش یافته است.

– افزایش اهمیت ظاهر و برندسازی شخصی: ظاهر و برندسازی شخصی بر توانایی‌ها و مهارت‌های فردی اولویت دارد.

– کاهش اهمیت اخلاق: اخلاق و ارزش‌های اخلاقی جای خود را به منافع شخصی داده‌اند.

– افزایش اهمیت سرگرمی: سرگرمی و تفریح بر مسائل جدی و مهم اولویت دارد.

– کاهش اهمیت تعهد: تعهد به ارزش‌ها و اصول کاهش یافته است.

– کاهش اهمیت آینده: آینده‌نگری و برنامه‌ریزی بلندمدت کاهش یافته است.

– افزایش اهمیت لحظه حال: لذت بردن از لحظه حال بر برنامه‌ریزی برای آینده اولویت دارد.

– کاهش اهمیت یادگیری و آموزش: یادگیری و آموزش مستمر کاهش یافته است.

– افزایش اهمیت تعصب: تعصب نسبت به گروه‌های دیگر افزایش یافته است.

– کاهش اهمیت گفت‌وگو و تعامل: گفت‌وگو و تعامل سازنده بین افراد با دیدگاه‌های متفاوت کاهش یافته است.

عصر پساحقیقت، عصری است که در آن حقیقت به یک مفهوم نسبی تبدیل شده و باورها و احساسات شخصی بر حقایق عینی اولویت دارند. این عصر با چالش‌های جدی مانند افزایش قطب‌گرایی، کاهش اعتماد به نهادهای سنتی و افزایش اخبار جعلی روبرو است. برای مقابله با این چالش‌ها، نیازمند تقویت تفکر انتقادی، ارتقای سواد رسانه‌ای و تقویت گفت‌وگوی سازنده هستیم.

** جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه افکار عمومی


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

کشف ۱۰ کوسه ماهی از یک خودرو یخچال دار در سیستان و بلوچستان

به گزارش ایرنا از روابط عمومی محیط زیست سیستان و بلوچستان محمدرضا علیمرادی روز شنبه …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ