ماهیت موسیقی بی‌کلام، سرگرم‌کننده نیست/ دلایل ضعف آموزش

به گزارش خبرنگار موسیقی ایرنا، حسین دانشی کهن مدرس، آهنگساز و نوزانده سنتور و سازهای کوبه‌ای (دف و داربوکا) در کرج است، وی آموزش موسیقی را از ۱۳ سالگی با استادان بنام این حوزه آغاز کرد، دانشی کهن ۲۴ سال در این حوزه فعالیت داشته و ۱۵ سال به اجرا و آموزش در زمینه موسیقی پرداخته است.

وی طی این سال‌ها کنسرت‌ها و رویدادهای موسیقایی متعددی را برگزار کرده که کنسرت‌های تلفیقی از این جمله است، دانشی کهن همچنین کنسرت‌های متفاوتی را سرپرستی و رهبری کرده که کنسرت با نابینایان، کنسرت با کودکان و نوجوانان دارای اختلال اوتیسم و بیش فعال موفق بوده است. این هنرمند هشت سال استعدادیاب دانش‌آموزان در مدارس بوده و چندین اجرا و کنسرت را برای آنان تنظیم و رهبری کرده است. دانشی کهن در برنامه استعدادیابی «عصر جدید» در بخش سازهای ابداعی حضور پیدا کرده است.

وی از زمان شیوع ویروس کرونا به دلیل مسائل اجتماعی و روحی کنسرتی برگزار نکرد و فعالیت خود را متوقف کرد و حتی مجبور به فروش سازهای خود شد اما اکنون فعالیت و اجراهای خود را از سر گرفته است.

دانشی کهن ۱۷ آبان ماه امسال قصد داشت کنسرتی را با فضای موسیقی تلفیقی و تکنیک لوپ استیشن در کرج برگزار کند. در این کنسرت ساز سنتور نقش ساز اصلی را داشت که با موسیقی الکترونیک همراه شده بود، در این اجرا داستان زندگی انسانی و ماشینی به صورت بداهه به مدت ۹۰ دقیقه بدون وقفه روایت شد که متأسفانه به دلیل قطعی برق در زمان اجرای کنسرت، امکان استفاده از تکنیک لوپ استیشن امکانپذیر نشد.

در این کنسرت ساز سنتور به عنوان نماد سنت‌، طبیعت و انسانیت و موسیقی الکترونیک نمادی از صنعت، زندگی شهری و ماشینی دوران مدرن تعریف شده بود.

با دانشی‌ کهن درباره ایده شکل‌گیری این کنسرت، چگونگی اجرای آن و فعالیت‌های آینده او گفت و گو کرده‌ایم که در ادامه می‌آید:

پیش از هر موضوعی درباره کنسرت اخیر خود توضیح دهید. ایده اجرای آن چگونه شکل گرفت؟

این‌ اجرا بر مبنای بداهه‌نوازی بود، یک قالب و فضا را طراحی کرده ‌بودم و بر اساس آن، بداهه می‌نواختم. موضوع بعدی، ترکیب فضای الکترونیک با فضای سنتی بود که ایده متفاوتی بود. برای‌ اینکه مخاطب خسته نشود، کنسرت سرگرم‌کننده باشد و بتوانم آن فضای جدی را نرم‌تر و برای مخاطب قابل فهم‌تر کنم، یک قطعه بداهه‌نوازی سنتور و یک قطعه به همراه لوپ‌استیشن، سینتی‌سایزر و ماشین‌درام را درنظر گرفتم.

من و تیمم به‌ مدت ۶ ماه بر روی این پروژه تمرکز کردیم و تصاویری را با استفاده از هوش مصنوعی تولید کردیم و قرار بر این بود که در جریان کنسرت، تصاویری براساس موسیقی‌ها نمایش داده شود، همچنین درباره نورپردازی، نحوه‌ اجرا، داستان، روایت و تکنیک‌هایی که قرار بود بر روی کار اجرا شود، فکر کرده‌ بودیم.

قصد داشتیم برای نخستین بار یک اجرای متفاوتی را ارایه کنیم، هنرمندان بسیاری از تکنیک لوپ‌استیشن با همراهی سازهای مختلف در استودیو استفاده می‌کنند اما تاکنون این تکنیک در ایران در هیچ کنسرتی استفاده نشده‌ است. دلیل آن نیز سخت‌بودن نوع موسیقی است و قرار بود ما این کار را انجام دهیم اما متأسفانه به‌ دلیل قطعی برق، مجبور شدم که کل زمان کنسرت را به صورت بداهه بنوازم و حدود ۹۰ دقیقه بداهه‌نوازی سنتور بدون وقفه داشتم، همچنین در تاریکی، تماشاچیان به وسیله تلفن‌های همراه خود نور ایجاد کردند. این اجرا تجربه جالب و ارزشمندی بود و در تلاش بودم که بتوانم اجرا را به‌ سلامت به‌ پایان برسانم. به‌ گفته تعدادی از تماشاگران، برای نخستین‌ بار بود که نوازنده‌ای بعد از قطعی برق، اجرای موسیقی را متوقف نکرد.

چگونه در این کنسرت انگیزه و کشش از سوی مخاطبان صورت گرفت و آنان توانستند ۹۰ دقیقه شنونده این گونه موسیقی باشند؟ بازخوردها چطور بود؟

اجراهای خصوصی بسیار کمک کرده که تعامل با مخاطب را یاد بگیرم. مخاطب یک رفتار سینوسی دارد که باید یک شنیدار سینوسی به او داد و این شنیدار سینوسی مانند نقطه‌ای در اوج و نقطه‌ای در فرود باعث می‌شود که همیشه سکوت را رعایت کند و اگر این موضوع را رعایت کنیم، مخاطب موسیقی را به‌ طور کامل گوش می‌دهد به‌ دلیل‌ اینکه منتظر یک اتفاق و مسیر جدید است و از همه مهمتر قصه بسیار کمک کرد تا افراد به شنیدن موسیقی ادامه دهند.

زمانی که در کنسرت به مخاطبان اعلام کردم راوی هستم و قرار است سنتور سخنی را برای آنان بازگو کند، این قصه کمک کرد که مخاطبان به خیال و رویاهایشان بروند و موسیقی هم به‌ آنان کمک کرد تا خاطرات، رویاها و آرزوهایشان را بازسازی کنند و این موضوع به بنده نیز کمک کرد که بتوانم آن فضا را مدیریت کنم تا مخاطبان کامل گوش کنند بدین‌ صورت که آنان را لحظاتی به سمت موسیقی ساده و مدیتیشن‌وار ببرم و مجدداً به‌ اوج هیجان برسانم و این رفتار مدام تکرار شد تا جایی که حس کردم سیراب شدند و همان لحظه موسیقی را به‌ پایان رساندم.

ماهیت موسیقی بی‌کلام، سرگرم‌کننده نیست/ آموزش موسیقی ضعیف است

تکنیک لوپ‌استیشن چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

لوپ‌ استیشن دستگاهی است که سازها به‌ آن وصل می‌شوند و بخشی از ملودی، ریتم و یا الگو را اجرا می‌کنیم و داخل دستگاه، آن بخش ضبط و همان‌ لحظه بدون قطعی اجرا می‌شود، فضایی را که پشت صدای اصلی است و یا همراه‌ کننده موسیقی را با آن دستگاه لوپ‌استیشن خلق می‌کنیم و با ساز اصلی که اصطلاحا ساز مادر است، نواختن را آغاز می‌کنیم و شروع به بداهه‌نوازی می‌کنیم و یا ملودی‌هایی که می‌خواهیم را می‌نوازیم.

به عبارتی لوپ استیشن یعنی در چرخه انداختن یک رکورد، در همان لحظه‌ای که موسیقی ضبط می‌شود، همان موقع پخش می‌شود. این یک تکنیک قدیمی است که نوازندگان راک و پاپ با سازهای الکترونیک قبلا از آن استفاده می‌کردند.

به ‌دلیل اینکه فضای موسیقی ایرانی بر مبنای بداهه است، برایم جذاب‌تر است که بر روی فضای بداهه باشد بر همین اساس یکسری از الگوها و ریتم‌ها را به‌ وسیله‌ لوپ ‌استیشن ضبط کرده و بعد از آن، شروع ‌به بداهه‌نوازی می‌کنم، مهمترین چیزی که در این تکنیک وجود دارد این است که اگر نوازنده هزارم ثانیه اشتباه کند، دیگر حق برگشت ندارد و باید آن لوپ و یا صدایی که ضبط کرده را پاک کند و مجدداً ضبط کند.

فکر کنید در کنسرت چنین اتفاقی رخ ‌دهد و شما مرتکب یک رکورد اشتباه شوید و تا متوجه شوید که چه اتفاقی افتاده، تماشاگران به ‌راحتی متوجه این موضوع می‌شوند. به‌ همین‌ علت شما باید توانایی بسیار بالایی در مترونوم و ریتم داشته باشید که موضوع بسیار مهمی است. هنگام استفاده از تکنیک لوپ استیشن اجازه خطا ندارید، اگر خطا کنید آن را لوپ و مدام آن خطا را تکرار می‌کند. این کار در اجرای زنده بسیار سخت است. در استودیو حق اشتباه دارید اما در اجرای زنده باید بسیار قدرتمند، متمرکز و مسلط باشید که بتوانید این کار را بدون کوچک‌ترین اشتباهی انجام دهید.

موضوعی که با شنیدن خبر این کنسرت با تکنیک لوپ‌استیشن در ذهن شکل می‌گیرد نام دی‌جی هست برای تمیز کردن این تفکر چه باید کرد؟

دی‌جی به‌ معنای ترکیب موسیقی‌هاست و اگر خلقی هم بوده، از گذشته به‌ وجود آمده و اگر صدایی نیز اضافه شده، آن صدا از گذشته طراحی‌ شده و تنها اجرا و قطع می‌شود اما در حال‌ حاضر بحث دی‌جی مطرح نیست؛ همان‌ طور که عرض کردم، دو تکنیک لوپ‌استیشن و بکینگ‌ ترک (صداهای همراهی‌کننده) وجود دارد. بکینگ ترک (backing track) بدین معناست که شما یک صدایی را از قبل در استودیو طراحی کردید و تنها اجرا و قطع می‌کنید و بر روی صدایی که ایجاد کردید، ساز می‌نوازید اما در تکنیک لوپ‌استیشن صدایی را اجرا و قطع نمی‌کنیم بلکه صداها را در کنسرت خلق و سپس ضبط می‌کنیم و در نهایت آن را اجرا می‌کنیم و این تفاوت ما با دی‌جی است البته دی‌جی‌ها ساز نمی‌نوازند و تنها صداها را تلفیق می‌کنند اما در تکنیک بکینگ‌ ترک هنرمند یک پشت‌ زمینه را پخش می‌کند و بر روی آن موسیقی شروع به‌ نواختن می‌کند.

کار بنده نزدیک به تکنیک بکینگ ترک است اما تفاوت کارم با این تکنیک این است که صدا را در داخل کنسرت ضبط می‌کنم و این موضوع به‌ مسائل خیلی زیادی مرتبط است و نیازمند یک صدابرداری حرفه‌ای است و بنده نیز باید بسیار تمرکز کنم تا اشتباه نکنم. در صنعت دی‌جی، نوازنده وجود ندارد، موسیقی خلق نمی‌شود و تنها ترکیب موسیقی‌ها و یکسری لایه‌های صدایی است که از قبل آماده شده است.

چرا واژه نخستین بار را برای کنسرت خود به کار بردید؟

واژه‌ نخستین بار به‌ معنای این نیست که بهترین، متفاوت‌ترین و خاص‌ترین هستم و این واژه معنی بسیار عمیقی دارد و آن این است که هزینه‌هایی که برای این ایده ایجاد شده، بالاتر از درآمد آن است. یعنی من یک سال برای این پروژه وقت گذاشتم و چهار سال ایده‌پردازی کردم، فقط چهار سال بر روی ساخت و تولید ساز سنتور منحصر به فرد خودم وقت گذاشتم و برای خرید تجهیزات هزینه کردم، در حالی که بارها پیش آمده تجهیزاتی که خریداری کردم، اصلا مورد استفاده قرار نگرفته و آن را به قیمت پایین‌تر فروختم و مجدداً تجهیزات دیگری تهیه کردم. با تلاش فراوان تجهیزات را خریداری کردم و در مرحله‌ بعد، باید ببینم که چه فضایی و به چه شکلی باید خلق کنم، تمام این مسائل زمان زیادی از بنده گرفته است. هزینه‌هایی که اتفاق افتاده و درآمدی که ایجاد شده، خنده‌دار است.

بنابراین زمانی که از واژه «نخستین بار» استفاده می‌کنیم، به‌ دلیل هزینه و وقت زیادی است که اختصاص داده شده‌ است و ما برای تنها یک شب اجرا، چهار سال ایده‌پردازی کردیم و یک سال وقت برای آن یک شب گذاشتیم و همچنین ۶ ماه پیش‌ تولید داشتیم. انتخاب واژه «برای‌ نخستین بار»، بدین‌ معنی است که ما زحمت، تلاش و پیش‌ تولیدی که داشتیم، بالاتر از درآمد بود و شاید در آینده این موضوع برگ برنده ما شود و بتوانیم کار را ادامه دهیم و موفق شویم. موضوع دیگر این است که شخصی را نداشتم که درباره برگزاری این کنسرت مشورت بگیرم و از هیچ شخصی نمی‌توانستم سوال کنم که برای اجرای زنده به چه چیزهایی نیاز دارم و چه کارهایی را باید انجام دهم و همین موضوع باعث شد که هزینه‌های بالایی را بابت کسب تجربه پرداخت کنم.

ماهیت موسیقی بی‌کلام، سرگرم‌کننده نیست/ آموزش موسیقی ضعیف است

اجرای صحنه‌ای نیازمند تعامل زیاد با مخاطب است چطور به عنوان یک آهنگساز با این چالش کنار آمدید؟

همانطور که عرض کردم ترکیب ما، ترکیب موسیقی جدی و موسیقی سرگرم‌کننده بود و مساله‌ای که وجود داشت این بود که بنده در پی تجربیاتی که داشتم، متوجه شدم که در موسیقی بی‌کلام زمانی که مخاطب دست می‌زند، از آن احساس خارج می‌شود و آن رویایی که خلق می‌کند، با یک دست تشویقی نابود می‌شود و قطع کردن موسیقی باعث دست تشویقی می‌شد. جالب‌تر از آن این است که زمانی که دست‌زده می‌شد، بخشی از موسیقی نابود می‌شد بنابراین به‌ عنوان شخصی که این موضوع را متوجه شده‌ بودم، نمی‌خواستم مخاطبم دست بزند، این فرصت را از او گرفتم و به‌ همین‌ دلیل قطعات را قطع نمی‌کردم بلکه فضای قطعات را تغییر می‌دادم و اجازه‌ دست تشویقی را از مخاطب می‌گرفتم.

زمانی که ۱۰ دقیقه از این موضوع می‌گذرد، مخاطب به‌ دلیل‌ اینکه متوجه می‌شود نمی‌تواند تعامل کند، رویاپردازی می‌کند و فرصت پیدا می‌کند که به‌ خیال خودش برود و آنجاست که موسیقی معجزه می‌کند و مخاطب چشمانش را می‌بندند و به‌ رویا می‌رود. ما این تعامل را از مخاطبان گرفتیم و از آنان درخواست کردیم که خودشان با روایت موسیقایی که وجود دارد، قصه را پرورش دهند و خواستیم تعامل را به سمت خود موسیقی ببریم و با نور، تصاویر و سازی که وجود داشت این کار را انجام دادیم.

قسمت جالب ماجرا آنجاست با اینکه برق هنگام اجرا قطع شد، بازهم مخاطب متوجه این موضوع شد و سکوت کامل را رعایت کرد. ماهیت موسیقی بی‌کلام، سرگرم‌کننده نیست بلکه ماهیت آن ایجاد تفکر و باز کردن دری به‌ روی خاطرات افراد است. بنابراین من همیشه باور دارم که دست تشویقی مخاطب باعث می‌شود که از آن هیپنوتیزم و مدیتیشن دربیایند و دیگر نتوانند تحمل کنند و در نهایت بعد از چند دقیقه خسته می‌شوند و در آن‌ زمان است که باید با مخاطب معاشرت کنیم تا آن خستگی را از او دور کنیم، موسیقی‌مان را سرگرم‌کننده و فضاهای متفاوتی را ایجاد کنیم اما اگر می‌خواهیم فقط موسیقی ما را نجات دهد و موضوع مهم باشد، دیگر هیچ‌ چیزی جز موسیقی نباید شنیده شود.

علت وقفه در برگزاری مجدد کنسرت‌های موسیقی شما چه بود؟

اجرای گذشته من یک هفته قبل از شیوع ویروس کرونا بود و پس‌ از آن دیگر اجرایی نداشتم و به مدت سه‌ سال درگیر ویروس کرونا بودیم و هیچ خواننده‌ای اجازه اجرای زنده نداشت. پس‌ از آن درگیر پروژه برنامه‌ «عصر جدید» شدم و همین ایده را به‌ وسیله لوله پولیکا وارد برنامه عصر جدید کردم و به‌ دلایلی آن نتیجه‌ای که می‌خواستم، نداشت و به‌ واسطه یکسری اتفاقات و شرایط اجتماعی که در زندگی شخصی‌ام به‌ وجود آمد، مجبور به فروش سازهایم شدم و تصمیم گرفتم که دیگر موسیقی کار نکنم اما باز هم به‌ دلیل وجود یکسری از اتفاقات، افرادی که بسیار به من نزدیک بودند، مرا به‌ سمت ادامه دادن موسیقی سوق دادند و با اینکه تصمیم گرفته بودم که دیگر پا به عرصه موسیقی نگذارم اما مجدداً کارم را شروع کردم و انتخاب کردم که با تکنیک لوپ استیشن کارم را ادامه دهم و همیشه هدفم بر این بوده که کل اجرا را خودم مدیریت کنم.

ماهیت موسیقی بی‌کلام، سرگرم‌کننده نیست/ آموزش موسیقی ضعیف است

سبک شما تلفیقی است، این تلفیق چگونه است؟

تلفیق معنا دارد اما متأسفانه یا خوشبختانه سبک تلفیقی بنده به‌ آن معنا نیست. معنی تلفیق این نیست که باید یک‌ ساز غربی در کنار یک‌ ساز شرقی قرار ‌گیرد و شاید به‌ دلیل‌ اینکه کلمه تلفیق معنای بسیار بزرگتری دارد، ما از آن استفاده می‌کنیم اما به‌ این‌ معنی نیست که ما دو سبک را باهم ترکیب کنیم. موسیقی بنده صدای موسیقی جهانی می‌دهد و می‌توانم در فضای زیادی استفاده کنم اما نمی‌توانم به آن تلفیق بگویم و تلفیق به‌ این معناست که به عنوان مثال موسیقی جَز را با موسیقی سنتی ترکیب کنیم و صادقانه می‌گویم که من این کار را نکردم اما از فضای غربی و الکترونیک و ساز سنتی در سلیقه‌ موسیقایی خودم استفاده بهینه کردم و به‌ نظرم درست‌ترین معنی تلفیق در سبک موسیقایی من همین است.

یعنی یک فضایی که الکترونیک است همراه با نواختن سازی که سنتی است، برای موسیقی‌ای که صدای جهانی می‌دهد و فضای جهانی دارد و تمام مردم دنیا آن را دوست داشته‌ باشند در عین‌ حال فضایی نیست که بخواهیم بگوییم سنتی و یا پاپ است. می‌توان از واژه موسیقی‌های مینیمال برای این گونه استفاده‌ کرد. عموما هنرمند سبک موسیقی خود را انتخاب نمی‌کند و جامعه تصمیم می‌گیرد که فضا را به چه سبکی ببرد. اگر هنرمندان سبکی را انتخاب می‌کنند و می‌گویند که در چه قالبی است، به‌ این‌ دلیل است که بخواهند تمایزی ایجاد کنند تا در میان این حجم از صداها و موسیقی‌هایی که وجود دارد، یک فیلتری ایجاد شود اما چیزی که بنده نسبت‌ به سلیقه موسیقایی خودم دارم، نمی‌توانم آن را موسیقی تلفیقی بنامم بلکه می‌توانم آن را موسیقی مینیمال بنامم اما بازهم خودش می‌تواند یک قالب جدید باشد و یک فضا و سبک جدیدی ایجاد شود.

کدام را ترجیح می‌دهید؟ آهنگسازی یا نوازندگی؟

سوال بسیار سختی است؛ بنده نوازندگی را بسیار دوست دارم اما نوازندگی آثار خودم را دوست دارم، آهنگسازی و نوازندگی لازم و ملزوم هم هستند. عاشق آهنگسازی هستم اما نه آهنگسازی سفارشی و همین‌طور عاشق نوازندگی هستم اما ترجیح می‌دهم نواختن ملودی‌های خودم را انجام دهم، شاید دلیلش این باشد؛ زمانی چیزی را که در ذهنم است، می‌نوازم لذت بیشتری می‌برم.

وضعیت ساز سنتور در حوزه آموزش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حدود هشت ماه است که دیگر آموزش نمی‌دهم و متأسفانه وضعیت آموزش در ایران بسیار ضعیف است. زمانی که تعداد هنرمندان و نوازنده‌های خوب در یک کشور کم باشد، بدین معناست که آموزش ضعیف است. شما نگاه کنید ما در کشور چند نوازنده خوب ویولنسل، ساکسیفون، گیتار الکتریک و… داریم؟ به نظرم باید آنقدر تعداد نوازنده‌های خوب زیاد باشد که من به عنوان آهنگساز بتوانم راحت با هنرمندان کار کنم و اینگونه نباشد که ما در کل تعداد محدودی هنرمند داشته باشیم و مسلم است که تمام این نفرات وقتشان پُر است و من آهنگساز نمی‌توانم با آنان کار کنم و یا باید مدت زمان زیادی را منتظر بمانم تا این هنرمندان وقتشان آزاد شود و یا اینکه مجبور هستم یک پروژه را بسیار سریع عملیاتی کنم.

این مسئله نشان می‌دهد که ما در حوزه آموزش ضعیف عمل کرده‌ایم و یکی از مهمترین دلایل آن نیز آموزشگاه‌ها هستند و دلیل دیگر نیز بستر و شرایط آموزش است. شما زمانی که نتیجه‌ای از یک محصول هنری نمی‌بینید، طبیعتاً آن محصول را پیگیری نمی‌کنید و تلاشی نیز برای بدست آوردن آن نمی‌کنید. شما زمانی که مطمئن هستید نمی‌توانید کنسرتی برگزار کنید و نمی‌توانید در این بازار موسیقی رقابت کنید، طبیعتاً هدف اصلی‌تان موسیقی نیست و به سراغ رشته‌های دیگر تحصیلی مانند پزشکی و مهندسی می‌روید.

آیا کنسرت دیگری خواهید داشت؟

کنسرت‌هایمان تمدید می‌شود و اگر شرایط فراهم شود، ۲۳ دی ماه در شهر شیراز به روی صحنه خواهم رفت و امیدوارم یک یا دو اجرا نیز در خارج از کشور داشته باشم. اگر شرایط فراهم شود و سالن خالی پیدا شود، ۱۶ دی ماه که تولدم هم هست، اجرای متفاوتی را در تهران خواهم داشت.


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

صنایع چاپ و کاغذ قدرت نرم کشورها هستند/ مطالبه بازگشت دفتر صنایع چاپ به وزارت صمت

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا از روابط عمومی انجمن علمی و فناوری چاپ ایران، نشست …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ