حدود یک ماه قبل رئیس ستاد کل مسلح ایران به تاجیکستان سفر کرد و در کمال تعجب کارخانه پهپاد سازی ایران در تاجیکستان را افتتاح کرد. افتتاح این کارخانه شاید برای افکار عمومی، عجیب بود.
در دولت شیخ حسن روحانی، ضعف دیپلماسی ایران در مراودات با همسایگان، از طرفی و توجه بیش از حد به اروپا، از طرف دیگر، باعث شده بود که همسایگان و از جمله آن دولت تاجیکستان از ایران فاصله بگیرد. و این دولت پارسی زبان جهت توسعه روابط خود به دامان ترکیه بیافتد. همچنین، جان دوباره گرفتن طالبان و آشکار شدن نقشه هایی که آمریکایی ها به کمک طالبان برای آینده تاجیکستان در سر داشتتند، باعث چرخش یکباره تاجیکستان شد.
تسلیم کردن افغانستان به طالبان، استراتژی آمریکایی ها برای مشغول کردن ایران در مرزها و فلج کردن تدریجی ایران بود. یکی از مهمترین دلایل خروج آمریکا از افغانستان برنامه چند وجهه طراحی شده در اتاق های فکر صهیونیستی بود که هدف راهبردی آن مقابله با نفوذ ایران و تاجیکستان در غرب و شمال افغانستان بود. هرچند برای مهار چین و روسیه هم در این خروج برنامه داشتند؛ اما هدف اصلی فلج کردن ایران بود. دولت سیزدهم با دیپلماسی فعال توانست تعامل خوبی با طالبان داشته باشد و نقشه آمریکایی ها را نقش بر آب کند.
درواقع، آمریکاییها در پشت برده با طالبان به توافق رسیده بودند که مرزهای ایران و تاجیکستان را توسط برخی گروهها دچار ناامنی کنند. به این نحو که طالبان در مرزهای شمالی با جمهوری های تازه استقلال یافته، مخصوصا تاجیکستان که حدود هزار کیلومتر مرز مشترک با افغانستان داشت، گروهایی به نام جنگجویان بدخشان بوجود آورند و با حمله به مرزهای وسیع تاجیکستان، موجب نا امن کردن آن شوند.
یکی از نتایح این ناامنی، شکست سرمایه گذاری ششصد میلیارد دلاری چین برای احیای جاده ابریشم از طریق خشکی بود. چرا که آمریکایی ها و اردوغان به خوبی میدانستند که احیای جاده ابریشم و عضویت ایران در پیمان شانگهای، علاوه بر نفوذ ایران، درآمد دهها میلیاردی نصیب ایران می کند. و اجرای این پروژه عظیم نقش حیاتی برای ایران، افغانستان و تاجیکستان دارد. به عبارتی، افغانستان و تاجیکستان نیز با پیوستن به این پروژه، همانند ایران، نقش محوری مرکزی ترانزیت کالا از چین، هند و روسیه به آسیای جنوب غربی و اروپا را خواهند داشت. چیزی که حکومت طالبان از آن غافل بود و یا آمریکایی ها طالبان را غافل نمودند. آمریکایی ها فهمیده بودند که با احیای جاده ابریشم، ایران می تواند ظرف چند سال آینده، بعنوان هارتلند جدید دنیا در معادلات جهانی جایگاهی مطرح شود که با کوچکترین ناآرامی در آن اقتصاد دنیا را تحت تاثیر قرار دهد. به علاوه، نفع این قرارداد برای ایران به حدی است که میزان درآمد ایران تنها از ترانزیت کالا به چندین برابر پول نفت می رسد و این یعنی نظم نوین جهانی بر پایه هژمونی ایران و هم پیمانان منطقه ای آن رقم میخورد.
عضویت ایران در پیمان شانگهای و عضویت در بریکس خود شاهکارهای اقتصادی هستند که ثمرات آن برای ملت ایران، در دراز مدت نمایان میشود. اما متاسفانه به دلیل ضعف رسانه های داخلی، که ناشی از پایین بودن سطح سواد رسانه ای مدیران آنها می باشد، نتوانستند به درستی این حقایق میدانی را برای مردم تبیین کنند. حتی رسانه های منتسب به جبهه نیروهای ارزشی و حامی دولت انقلابی، نیز در این بین، در زمین حریف بازی کردند.
و در این حالی است که ارتباط دولت سیزدهم با کشورهای همسایه در یک سال اخیر، کم نظیر بوده است. و بدیهی است که تعامل با همسایگان در توسعه روابط به لحاظ امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسیار حائز اهمیت است.
به عنوان نمونه، واردات گاز از ترکمنستان و صادرات اولین نمونه پهپادهای تجسسی و تهاجمی ایران، آرزوهای سیاستمداران آمریکایی را بر باد. همچنین، در ماه های گذشته دو سفر بسیار مهم و تاثیرگذار در همین زمینه به کشور انجام شد؛ سفر وزیر دفاع چین و سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه به ایران. اما متاسفانه، بسیاری از رسانه های ما در فضای مجازی تحت تاثیر بنگاه ها و شبکه های دروغ پراکنی غرب، از جمله بی بی سی، قرار دارند و همین موضوع و کارشکنی های برخی افراد داخلی، در نحوه اطلاع رسانی ها و مخابره و تبیین نشدن موفقیت ها موثر است. در حالیکه اگر تنها دستاوردها و قراردادهای منعقده غیرمحرمانه را به درستی به اطلاع مردم رسانده میشد، میتوانست بزرگترین عامل اتحاد و ایجاد امید در بین مردم باشد. چرا که کلیت این طرح اقتصاد و امنیت ایران را تضمین می کند.
از دیگر ضعف های رسانه های داخلی میتوان به عدم پوشش خبری آنها از قرارداد بیست ساله ونزوئلا با ایران مثال زد؛ در حالی که ایران امروز به واسطه صادرات گاز مایع به ونزوئلا توانست، برای اولین بار در تاریخ، بسیار بیشتر از قطر از میدان گازی مشترک برداشت کند و پیش از این، ایران بخاطر تحریم و نداشتن مشتری چنین توانی را نداشت. این قرارداد موجب شد که مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، برای همیشه ایران را در سود پالایشگاه های آنجا سهیم کرد. زیرا پالایشگاههای ونزوئلا به دلیل تحریم شدن از سوی آمریکا به تعطیلی کشیده شده بودند و هیچ کشوری نیزحاضر به راه اندازی آنها نمیشد، بطوری که این کشور در تولید بنزین خود هم دچار مشکل شده بود. ایران طی این قرارداد، از حدود دو سال آینده سالی فقط پانزده میلیارد دلار از پالایشگاه های آنجا درآمد دارد و این غیر از واگذاری معادنی هست که ایران در آنجا به بهره برداری می رساند. بطوریکه ۵۰ درصد سود نصیب ایران می شود. به علاوه، کشور ونزوئلا، در میان بحران کم آبی جهانی، یکی از پر آب ترین کشورهای دنیا است؛ بطوری که سی پنج میلیون هکتار زمین مرغوب با آب فراوان برای کشت دارد. اما بخاطر نداشتن تکنولوژی و دستگاه های کشاورزی فقط از ده میلیون هکتار آن استفاده میکند و بیست و پنج میلیون هکتار آن دست نخورده باقی مانده است. به موجب قرار داد بیست ساله ونزوئلا با ایران قرار شده است این زمینها برای کاشت گندم و کالاهای استراتژیک کشاورزی در اختیار ایران قرار بگیرد و در این مورد ایران تا سه سال آینده به یکی از بزرگترین صادرکنندگان گندم بدل میشود و سود این پروژه ها برای کشور رویایی خواهد بود. اما متاسفانه این موضوع در رسانه های داخلی به خوبی تبیین نشده است. بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب، صهیونیستها در علم رسانه به بلوغ رسیده اند و اینچنین دستاوردهای ما را بایکوت میکنند.
اینها تنها گوشه ای از کارهای انجام شده توسط دولت رئیسی بود و توضیح همه این عوامل و همچنین کارشکنی مهره های فاسد و نفوذی ،که چهل سال حتی تا بالاترین مناصب امنیتی هم رسیده اند، خارج از حوصله بحث است. و متاسفانه برخورد با آنها به این راحتی نیست؛ زیرا قسمت زیادی از اقتصاد کشور به دست مافیای فاسد اقتصادی و امنیتی است. به عنوان مثال، حذف ارز جهانگیری یعنی کوتاه کردن دست مافیای فاسد از سفره مردم در بخش واردات گندم و خوراک دام و طیور، اما دیدیم که چه آتشی که بپا کردند. و البته، دیگر موارد مانند خودرو، قند و شکر، چای و بیشتر صنایع نیز نیاز به تصفیه دارند. در نتیجه، اگر اجازه داده شود که دولت آیت الله رئیسی کار خود را انجام دهد؛ علیرغم ویرانه ای که دولت پیشین تحویل داده است، از سال آینده رشد چشمگیر اقتصاد کشور آغاز خواهد شد. و این به شرطی است که غرب نتواند با تحمیق قشر کم سواد و بعضا نا آگاه داخلی، عامل ایجاد دوقطبی کاذب و دو دستگی شود و مانند فتنه هشتاد و هشت، دستاوردهای مهم کشور را نابود کند. و هشیاری رسانه های داخلی و تبیین صحیح و اصولی و به موقع میتواند موثر باشد. چرا که مخالفین انقلاب اسلامی به کمک قدرت رسانه ای تلاش دارد از ناآگاهی عده زیادی از مردم به نفع خود و علیه مردمان ساده دل استفاده کنند.
اگر تاریخ صدر اسلام را دقیقا مطالعه کنیم، متوجه خواهیم شد که حتی اگر حاکم جامعه حضرت علی علیه السلام هم باشد؛ اما مردم فهم و سواد سیاسی و رسانه ای درست و حسابی نداشته باشند، در آخر امام را مستأصل میکنند و مانع میشوند! البته این بار تاریخ تکرار نخواهد شد. ان شاء الله.
کریم افتخاری