حسن بهشتیپور، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل بینالمللی، در گفتوگو با ایکنا، ضمن تحلیل تحولات اخیر منطقه با توجه به آغاز دولت جدید ترامپ در روزهای آتی و نوع بازیگری ایران و دامن زدن رسانههای خارجی به موضوع وضعیت خطرناک ایران در آینده پس از تحولات سوریه، گفت: فضاسازی رسانهای، همیشه وجود داشته و رسانهها نیز سوژههای خود را از محیط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور هدف، انتخاب و بخشی از آن را برجسته و بزرگنمایی میکنند و برخی دیگر را کوچک میانگارند و حتی نادیده میگیرند. اینها تکنیکهای مختلفی است که رسانهها همچنان در طول سالهای گذشته و در وضعیتهای متفاوت آن را در پیش گرفتند.
وی با اشاره به پیشرفت فناوری و افزایش روزافزون تأثیرات شبکههای اجتماعی، افزود: در گذشته صرفاً رسانههایی محدود و رسمی فعالیت میکردند، سپس شبکههای ماهوارهای به آن افزوده شد و امروز شبکههای اجتماعی در حال جایگزینی آنها هستند. در این وضعیت مدیریت افکار عمومی، به جای دولتها در اختیار گردانندگان شبکههای اجتماعی است. طبیعتاً برای مقابله با چنین جریانی باید سواد رسانهای در بین افکار عمومی افزایش یابد. سواد رسانهای نیز مبتنی بر این است که اطلاعات کافی در اختیار مخاطب و افکار عمومی قرار گیرد و اعتماد کافی به رسانهها و منابع رسمی ایجاد شود و شکافها از بین برود؛ این موارد مکمل سواد رسانهای است.
سواد رسانهای بدون اعتماد کارساز نیست
بهشتیپور با تأکید بر اینکه سواد رسانهای بدون اعتماد به رسانههای همسو و مورد اعتماد، کارساز نیست، تصریح کرد: شبکههای اجتماعی بیشتر سوژههای خود را از داخل مردم ایران میگیرند. لذا رصد همهجانبه وضعیت جامعه بسیار مهم است. افکار عمومی به مسئولی که حرفی را به اشتباه مطرح کرده یا آمار اشتباه داده یا دفاع بد از خود میکند به شکل دیگری نگاه میکنند. دفاع بد، ضربه کاریتر از دشمنی دشمنان به افکار عمومی میزند.
وی با بیان اینکه گاهی حرفهایی به اسم دفاع از ایران مطرح میشود که عملاً ضد ایران است، افزود: در هر صورت، ترامپ و دولت جدید وی تشکیل خواهد شد. رئیسجمهور آمریکا هر چهار سال یکبار تغییر کرده؛ البته یکی از آنها، دوبار پشت سر هم بر سر کار بود اما فاصلهای بین دولت اول و دوم ترامپ واقع شده است. اینها برجستهسازیهای بلاوجه است. ترامپ هم رئیسجمهوری مانند سایر رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکاست و قطعاً منافع کلان ایالات متحده آمریکا را دنبال میکند، منتهی با این تفاوت که یکسری حرفها و ویژگیهای شخصیتی خاص خود را دارد.
تحلیلگر مسائل بینالملل با تأکید بر اینکه ترامپ میخواهد در اخبار مطرح باشد و موضعگیریهای ساختارشکن در داخل ایالات متحده آمریکا بگیرد که رؤسای جمهور قبلی این کارها را نمیکردند، گفت: او میگوید اول همه چیز باید برای آمریکا باشد و رسماً متحدین ایالات متحده آمریکا را نادیده میگیرد. برای نمونه، کانادا و مکزیک سالها در پیمان مشترک با آمریکا بودند اما ترامپ به راحتی در اولین موضعگیریها با توجه به اینکه هنوز مسئولیت قبول نکرده، کانادا را خطاب قرار میدهد که باید مالیات بپردازد و حتی ادعا میکند کانادا باید ایالتی از ایالتهای آمریکا شود، در حالی که کانادا از نظر وسعت، 11 میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد. یا مثلا ادعای حاکمیت بر گرینلند را مطرح میکند که یکی از مستعمرات دانمارک است اما شبه جزیره مهمی است که دو میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد.
ترامپ و موضعگیریهای خارج از چارچوبهای عرفی کاخ سفید
وی ادامه داد: ادعاهای او در مورد ایران به شکلی است که از یک طرف دنبال مذاکره و گفتوگو است و از طرف دیگر برخورد با ایران را مطرح میکند. پس خیلی نباید روی این حرفها حساب کرد. این آدم هیچ وقت یک موضعگیری منطقی دارای چارچوب نداشته و در کل رئیسجمهوری است که سعی میکند با موضعگیریهای خارج از چارچوبهای عرفی کاخ سفید همیشه در خبرها مطرح بوده و دیده شود و خیلی نیاز به دیده شدن در خبر دارد. اینکه ما در جامعه نگرانی ایجاد کنیم که حالا با آمدن ترامپ چه خواهد شد، صحیح نیست. او نیز مانند سایر رؤسای جمهور آمریکاست. بالاخره در طول 45 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی با انواع و اقسام رؤسای جمهور در آمریکا روبرو بودیم؛ کارتر، ریگان، جرج بوش پدر، بیل کلینتون، جرج بوش پسر، باراک اوباما، دونالد ترامپ، جو بایدن و هر کدام نیز یک سیاست را اتخاذ کردند.
بهشتیپور اظهار کرد: این سیاست که همه اقدامات و گزینهها درباره ایران روی میز است، همیشه تکرار میشده و به عبارت دیگر از هیچ اقدامی برای برخورد با ایران، خودداری نمیکردند. صحبت از مذاکره حرفی منطقی است. آنکه مذاکره را دوگانگی یا خیانت میداند، باید برای مردم توضیح دهد و بگوید واقعا چه راهحل جایگزینی وجود دارد. در شرایطی که با دشمن بدسگال طرف هستید باید مذاکره کنیم، آن هم مذاکره از موضع قدرت. قدرت جمهوری اسلامی ایران این است که توانسته سیاست فشار حداکثری را خنثی کند. ترامپ فکر میکرد که ایران را میتواند با این تحریمها به زانو درآورد اما نتیجه نگرفت. این بدان معنا نیست که تحریمها بیاثر بوده اما نتیجه مورد نظر آمریکاییها حاصل نشد.
ایران راههای دور زدن تحریم را آموخته است
این پژوهشگر مسائل سیاسی بیان کرد: از سوی دیگر توان هستهای ایران نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه افزایش پیدا کرده است. در این مدت ایران نیز بیش از گذشته آموخته تا راههای تحریم را دور بزند. مذاکره یک راهکار منطقی است تا بتوان به یک راه حل مسالمتآمیز رسید. برای حل مشکلات در درجه اول باید به دنبال راهحلهای مسالمتآمیز برویم و مهمترین راهحل مسالمتآمیز، مذاکره است. دیپلماسی بدون مذاکره معنا ندارد و دیپلماسی را سراغ ندارم که در آن مذاکره نباشد.
وی اظهار کرد: افرادی که میگویند مذاکره دیوانگی یا خیانت است، واقعبینانه سخن نمیگویند چراکه راهحلی به جای مذاکره ندارند. اگر راهحلی وجود داشت چرا دولت شهید رئیسی به دنبال مذاکره رفت؟ پس در این که مذاکره و گفتوگو، راهحل منطقی است، شکی وجود ندارد. ایران پایههای قدرت متعددی برای نشستن پای میز مذاکره دارد.
اعتماد در روابط بینالملل معنا ندارد
بهشتیپور در ادامه به این گزاره که برخی میگویند نباید به آمریکا اعتماد کنیم، اشاره کرد و گفت: اعتماد در روابط بینالملل معنا ندارد. شما باید به دیپلماتی که به مذاکره میرود اعتماد داشته باشید و اجازه دهید که او به نمایندگی از 90 میلیون ایرانی با قدرت پای میز مذاکره بنشیند و اعتماد عمومی به تیم مذاکرهکننده داشته باشید. مذاکرهکنندگان در دنیا به یکدیگر اعتماد ندارند اما با یکدیگر مذاکره و گفتوگو میکنند تا به راهحل مشترک برسند. به نظر میرسد اکنون در شرایطی هستیم که میتوان با قدرت پای میز مذاکره نشست. اصولاً راه حل منطقی در این شرایط این است که دیپلماسی را در کنار میدان به پیش ببریم و هم به اصلاحات اقتصادی، نظام بانکداری و گمرک بپردازیم. میتوان همزمان همه این موارد را با یکدیگر مدیریت کرد، البته اگر اراده آن وجود داشته باشد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل درباره اینکه برخی در این اوضاع منطقه ساخت بمب اتم را از سوی جمهوری اسلامی به عنوان یک اهرم مذاکراتی مطرح میکنند، گفت: طرح این مسئله و تکرار مدام آن یک اشتباه محض برای کورتر کردن گره دیپلماسی و روابط بینالمللی ایران است و قطعاً مشکلات را افزایش میدهد.
وی به گزارش وال استریت ژورنال پس از ضربات رژیم صهیونیستی علیه حماس در غزه، حزبالله در لبنان و سرنگونی رژیم اسد و ضعف قدرت ایران اشاره کرد و گفت: نکته جالب این است که چند ماه پیش علیه مردم ایران تبلیغ میکردند که جمهوری اسلامی ایران پول شما را به هدر میدهد، ایران بر روی سوریه سرمایهگذاری بینتیجه میکند و پول ملت ایران را به حزبالله و حماس میدهد. یعنی چند ماه پیش، میگفتند اینها هدر دادن امکانات و منابع ملت ایران است و نمیگفتند اینها ابزارهای قدرت ایران برای تقابل با طرف مقابل است اما حالا که ضربه زدند و بخشی از آن را از بین بردند، میگویند ایران قدرت منطقهای خود را از دست داده است. این تناقضگوییها را باید دید و برای جامعه تبیین کرد.
ترس بیگانگان از ایران قوی
این پژوهشگر مسائل بینالمللی ادامه داد: رژیم صهیونیستی تبلیغ میکرد که مخالف اسد هستیم و با مردم سوریه کاری نداریم اما هنگامی که اسد سرنگون شد، هم مناطق مختلف سوریه را اشغال کرده و هم به تمام امکانات و تجهیزات دفاعی سوریه حمله کرد و بخش عمدهای از امکانات ارتش سوریه را نابود کرد. بنابراین وقتی اسرائیل میگوید با مردم ایران دشمنی ندارد بلکه با جمهوری اسلامی ایران دشمن است، نمونه نقض بارز این ادعا عملکرد او در سوریه است و کاملاً معلوم است اگر روزی هم به هدف سرنگونی جمهوری اسلامی برسد، تمام امکانات و زیرساختهای ایران را نابود خواهد کرد.
وی با تأکید بر اینکه دشمنان از ایران قوی میترسند، افزود: آنها میخواهند ایران بالقوه قدرتمند در منطقه در برابر آنها نباشد. پس باید توجه کرد که ایران نیز مؤلفههای قدرتمندی را برای گفتوگو و مذاکره دارد. این مؤلفهها و پایههای قدرت ایران در حوزههای ژئوپلیتیکی، هستهای و توان منطقهای است. حال باید دید طرف مقابل چه چیزی میخواهد و دنبال چه نقشهای است. آنها به دنبال فروپاشی ایران از درون بودند و میلیاردها دلار در افغانستان و عراق هزینه کردند اما به نتیجه نرسیدند. دولت عراق، متحد ایران است و نه آمریکا. در افغانستان نیز نتوانستند دموکراسی و حکومت غربگرا تشکیل دهند و در آخر نیز از افغانستان خارج شدند. در ایران نیز سعی کردند تا با ایجاد نارضایتی داخلی از طریق فشار حداکثری که اوج آن در سال 1401 بود، فروپاشی از درون را به ایران تحمیل کنند و هنگامی که دیدند نشد و چهار سال نخست دوره ریاست جمهوری اول ترامپ به پایان رسید، به نتیجهای نرسیدند.
بهشتیپور در پایان گفت: آنها این تجربهها را دارند که با این سیاستها نتیجه نگرفتند، حالا باید کشف کنیم که سیاستهای جدید آنها چیست و ترامپ میخواهد چه اقداماتی را در قبال انجام دهد. اکنون باید منتظر ماند و دید که با آغاز دولت جدید ترامپ، سیاست اعلامی آمریکا درباره ایران چیست و در عمل چه اقدامی انجام میدهد.
انتهای پیام
منبع